سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عقلانیت» ثبت شده است

دیدار هزاران نفر از مردم قم با رهبر معظم انقلاب

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در سالروز قیام تاریخ‌ساز مردم قم در ۱۹ دی ۱۳۵۶ در دیدار هزاران نفر از مردم قم، با اشاره به ضرورت پرهیز از سهل‌انگاری و سهل‌اندیشی درباره ریشه دشمنی امریکا و استکبار با ایران اسلامی، «ماهیت و حقیقت انقلاب و شجاعت و وفاداری ملت و نظام به اهداف و مبانی انقلاب» را علت اصلی این خصومت عمیق و مستمر خواندند و با بیان وظایف مهم «مسئولان و مردم» در این مقطع تأکید کردند: رسیدگی به مشکلات معیشتی مردم به‌ویژه قشرهای ضعیف مهمترین وظیفه امروز دولتمردان است و ملت و مسئولان باید با هوشیاری، تحریم های امریکا را همانند دوران دفاع مقدس به شکستی بی سابقه برای شیطان بزرگ تبدیل کنند.
حضرت آیت الله خامنه‌ای با تجلیل از قیام سرنوشت‌ساز مردم قم در ۱۹ دی سال ۵۶ به‌عنوان نقطه عطف انقلاب اسلامی، قم را «شهر، مرکز و مادر انقلاب» خواندند و افزودند: البته انگیزه‌هایی برای تغییر فضای انقلابیِ قم و کمرنگ کردن روحیه انقلابی و دینی در آن وجود دارد و نباید از مکر دشمن و عوامل آن غفلت کرد.
ایشان با تأکید بر هوشیاری در مقابل این انگیزه‌ها، تأکید کردند: قم سرچشم اصلی و پشتوانه معنوی انقلابی است که دنیا را متحول کرد، بنابراین بزرگان و جوانان قم نباید اجازه دهند دست‌های خائن، قم را از مرکزیت انقلاب، خارج و این حرکت تحولی را در آن کمرنگ کنند.
رهبر انقلاب اسلامی سپس به بیان چند درس مهم و ماندگار از قیام ۱۹ دی پرداختند و خاطرنشان کردند: رئیس‌جمهور وقت آمریکا در ۱۰ دی ۵۶ به تهران آمد و با تمجید اغراق‌آمیز و دروغین از محمدرضا پهلوی، ایران را «جزیره ثبات» یعنی مایه آرامش خیال آمریکا از ایرانِ وابسته و مسئولان نوکرمآب آن، خواند.
ایشان قیام مردم قم علیه رژیم ظالم، وابسته و فاسد پهلوی در فاصله ای کمتر از ده روز از این سخنان را نشانه ضعف عمیق دستگاه محاسباتی آمریکا و غرب دانستند و گفتند: کمتر از ده روز پس از سفر رئیس‌جمهور آمریکا و تعبیر او از ایران به جزیره ثبات، قیام عظیم مردم قم شکل گرفت و به دنبال آن، قیام مردم تبریز و طوفان انقلاب اسلامی و نابودی رژیم سرسپرده طاغوت محقق شد.
حضرت آیت الله خامنه‌ای، استمرار ضعف دستگاه محاسباتی آمریکا تا امروز را یک واقعیت برشمردند و افزودند: با وجود آنکه عده‌ای غربزده و آمریکازده، پُزِ قدرت محاسباتی و آینده‌نگری آمریکایی‌ها را می‌دهند اما آمریکا همچنان دچار ضعف محاسباتی است.


۰ نظر موافقین ۰ ۲۲ دی ۹۷ ، ۰۰:۳۵
ع . شکیبا---۳۱۹

حضور و سخنرانی رهبر انقلاب در مراسم بیست‌ و هشتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (یکشنبه) در اجتماع عظیم مردم در بیست و هشتمین سالگرد رحلت امام بزرگوار و همیشه زنده‌ی ملت، خمینی کبیر، تأکید کردند: برخورداری از «روحیه، ذهن و عمل انقلابی» درس بزرگ امام راحل عظیم‌الشأن است و ملت ایران در پرتو اهداف و آرمان‌های همچنان پرجاذبه‌ی امام و هوشیاری در مقابل شیطان بزرگ، راه تحقق اهداف انقلاب را در معنای حقیقی عقلانیت یعنی انقلابیگری ادامه می‌دهد.


رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنان خود با گرامیداشت سالگرد رحلت دردناک امام بزرگوار، به مطالب و حقایقی که در طول سال‌های گذشته درخصوص امام و انقلاب بیان شده، اشاره کردند و گفتند: درباره‌ی امام ناگفته‌هایی وجود دارد که باید به‌تدریج به ذهنیت جامعه منتقل شود اما مطالبی هم که در طول سال‌های گذشته بیان شده‌اند، باید تکرار و مرور شوند تا راه و مبانی امام از گزند تحریف در امان بمانند و برخی افراد مجال تحریف امام را پیدا نکنند.

ایشان، مخاطب اصلی سخنان امروز خود را جوانان بیان و خاطرنشان کردند: از آنجا که جوانان، دوران حماسه‌های بزرگ، پیروزی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و دوران حرکت‌های بزرگ در مقابل تجزیه‌طلبان را ندیده‌اند، مخاطب اصلی توضیحات امروز من درخصوص امام، جوانان هستند، ضمن آنکه ذهن نسل جوان، بیش از دیگران در معرض حملات تحریف‌کنندگان قرار دارد.

رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان گفتند: پیروزی انقلاب اسلامی که تحقق اراده‌ی الهی به‌وسیله‌ی امام خمینی و با کمک مردم بود، یک جابه‌جایی سیاسی صرف و کنار رفتن یک گروه از قدرت و روی کار آمدن گروه دیگر نبود، بلکه انقلاب اسلامی یک تحول عمیق و عظیم در عرصه‌ی سیاست کشور و در متن جامعه‌ی ایرانی بود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به تحول عمیقی که در عرصه‌ی سیاست کشور به‌وجود آمد، اشاره کردند و افزودند: انقلاب اسلامی، یک دیکتاتوریِ بسته و ارثی و وابسته به بیگانگان و دنباله‌رو آن‌ها را به یک حکومت مردم‌پایه و متکی به مردم و مستقل و سربلند و دارای هویت تبدیل کرد.

ایشان درخصوص تحول عمیقی که انقلاب اسلامی در متن جامعه ایجاد کرد، گفتند: جامعه‌ی ایران با آن سابقه‌ی فرهنگی و با آن عظمت و دانشمندان بزرگ و معارف عظیم بشری، به یک جامعه‌ی بی‌هویت و دنباله‌رو غرب تبدیل شده بود اما انقلاب اسلامی، جامعه‌ی ایرانی را به یک جامعه‌ی باهویت و دارای استقلال و اصالت و خلاقیت و صاحبِ حرف نو تبدیل کرد.
http://www.leader.ir/media/album/original/54044_895.jpg
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه امام بزرگوار چنین تحول عظیمی را به‌واسطه‌ی پیروزی انقلاب ایجاد کردند، افزودند: امام خمینی در خلال سخنان خود، هدف‌های حداکثری انقلاب اسلامی را بیان می‌کردند که حتی برخی افراد سیاسی پخته و مبارز نیز تحقق آن‌ها را بعید می‌دانستند اما امام توانست همه‌ی این هدف‌های حداکثری را محقق کند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به اهداف نهضت مشروطیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت که در مقایسه با اهداف امام، هدف‌هایی حداقلی به‌شمار می‌آیند، خاطرنشان کردند: این نهضت‌ها نتوانستند به‌طور کامل به هدف‌های حداقلی خود برسند اما امام علاوه بر اینکه به اهداف حداکثری انقلاب اسلامی دست یافت، توانست این انقلاب را حفظ و ماندگار کند.

ایشان با طرح این سؤال که «امام چگونه توانست این حرکت عظیم را به پیروزی برساند و اهداف حداکثری آن را حفظ کند»، گفتند: راز موفقیت امام خمینی و هنر بزرگ آن امام، این بود که توانست آحاد مردم به‌ویژه جوانان را به صحنه بیاورد و آنان را در صحنه نگه دارد.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: در هر کشوری که آحاد مردم وارد صحنه شوند و بایستند و مقاومت کنند، اهداف آن‌ها محقق خواهد شد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سپس این سؤال را مطرح کردند که «امام چگونه چنین توانایی را به‌دست آورد که مردم و به‌ویژه جوانان را وارد میدان نماید و آنان را در میدان حفظ کند؟»
بقیه در ادامه مطلب ...
۱ نظر موافقین ۱ ۱۶ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۴۳
ع . شکیبا---۷۳۸

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، ابوحامد محمد غزالی (450 ـ 505 ه‍جری قمری) فیلسوف، متکلم و فقیه ایرانی به دلیل ضدیت با تفکر عقل‌گرای شیعه از محبوبیت و جایگاه مردمی برخوردار نیست. (دائرة المعارف بزرگ اسلامی و ریحانة الادب، ج 4، ص 237)

اخیرا کتابی با عنوان «حیات فکری غزالی» نوشته مهدی کمپانی‌زارع منتشر شده است که علاوه بر تصحیح و ترجمه رساله «المنقذ من الضلال» غزالی، نقد آرای این متفکر را به ویژه درباره تشیع در بر می‌گیرد. با کمپانی زارع درباره این کتاب و غزالی گفت‌وگو کردیم که مشروح آن در پی می‌آید.

نظر دینانی درباره غزالی اشتباه است/ غزالی کمر به قتل ایرانیان بست

* ابتدا اندکی درباره کتابتان توضیح دهید.

ـ در این اثر علاوه بر ترجمه و توضیح رساله «المنقذ من الضلال» متن عربی آن را نیز با استفاده از نسخه‌هایی مانند سفینه تبریز تصحیح کردم. این اثر مهم تاکنون چندین بار به فارسی ترجمه شده است، اما غیر از ترجمه عبدالحسین زرین‌کوب، سایر ترجمه‌ها از متن و محتوای کتاب دور بوده‌اند و به همین دلیل احساس کردم که مخاطبان کمتری می‌توانند از طریق این ترجمه‌ها با کتاب ارتباط برقرار کنند. از همین رو تصمیم به ترجمه آن گرفتم و بخش‌هایی از محتوای آن را که محل بحث بود، نقد کردم.

* با وجودی که غزالی جزو آن دسته از اندیشمندانی است که شیعیان نمی‌توانند با او کنار بیایند، اما باز هم کم و بیش تحقیقات زیادی درباره وی در کشورمان انجام می‌شود...

ـ چون غزالی یکی از چهار یا پنج شخصیت تاثیرگذار در جهان اسلام است و شیعیان نیز علاوه بر اهل سنت به وی توجه داشته‌اند. او البته در تسنن جزو یکی از دو شخصیت مورد توجه محسوب می‌شود، اما در تشیع نیز همیشه نظریاتش محل بحث بوده است و عده‌ای از نویسندگان و علمای شیعی توجه بسیار خاصی به وی داشتند، از جمله فیض کاشانی که کتاب هشت جلدی «المحجة البیضاء» وی در واقع بررسی «احیاء علوم الدین» غزالی است. با بررسی‌هایی که در آثار فیض کاشانی انجام دادم، به این نتیجه رسیدم که بیشتر دیدگاه‌های او در مباحث فقهی و تصوف از غزالی متأثر است.

آیا غزالی نسبت به زبان فارسی بی‌اعتنا بود؟

 

* عدم محبوبیت غزالی در بین اهل تشیع تنها به دلیل آرای ضدشیعی اوست یا دلیل دیگری هم می‌توان برای آن قائل شد؟

ـ این موضوع را کاملاً در کتابم توضیح داده‌ام. عده‌ای به اشتباه گمان کردند غزالی به دلیل این‌که به زبان فارسی اعتنایی نداشت در ایران محبوب نیست.  آنچه غزالی را بیش از همه در میان ایرانیان و شیعیان مغضوب کرده، این است که او عمیقاً با دستگاه خلافت دست‌کم در یک دوره‌ای از عمرش همراه شد و علیه اسماعیلیه و طیف‌های دیگری از ایرانیان مواجه و درگیر شد، به‌گونه‌ای که فتواهای شدیدی علیه آن‌ها داد و کمر به قتل آن‌ها بست.

همان طور که در کتابم شرح داده‌ام، غزالی با هیچ گروهی به اندازه شیعیان دوازده امامی، شش امامی و هفت امامی عداوت و خصومت نداشت. یکی از نمونه‌های این عداوت کتاب «فضائح الباطنیه» اوست یا در «احیاء علوم الدین» غزالی نیز می‌بینیم که وی به نظریه‌های شیعه به ویژه نظریه امامت معصوم می‌تازد و آن را نادرست می‌داند.

همراهی غزالی با عباسیان به قتل شیعیان منجر شد

به نظر می‌آید که در جهان تشیع غزالی همیشه محل نقد بوده است و دلیل بی‌مهری شیعیان به او نیز موضع او نسبت به شیعه و امامت معصوم است. اما دلیل این عداوت غزالی را می‌توان در همراه شدن وی با دستگاه خلافت و تلاش وی برای مشروعیت بخشیدن به این دستگاه دانست. در همین راستا غزالی از نظریه‌هایی که به دستگاه خلافت عباسی مشروعیت می‌بخشید، دفاع می‌کرد و با نظریه‌های مخالف خلافت مقابله می‌کرد.

نکته اینجاست که غزالی با موضعی که در قبال شیعیان در پیش گرفت، راه را برای دیگراندیش‌ستیزی در جهان اسلام هموار کرد. تمام افرادی که در دستگاه قدرت نبودند ـ به ویژه شیعیان باطنیه و اسماعیلیه ـ در دایره تکفیر غزالی قرار می‌گرفتند. همین مسئله باعث شد که وی در میان شیعیان محبوبیتی نداشته باشد.

https://media.farsnews.ir/Uploaded/Files/Images/1391/07/05/13910705000501_PhotoL.jpg

غزالی درباره شیعیان دچار مبالغه شده است

 

* چه شد که از میان کتاب‌های غزالی «المنقذ من الضلال» را انتخاب کردید؟

ـ این رساله مهم‌ترین اثر غزالی از حیث بیان سیر فکری اوست. از نظر من شاید هیچ کتابی از بین آثار تمامی متفکران اسلامی، تا این اندازه عمیق و دقیق، سیر حیات فکری نویسنده‌اش را تشریح نکرده است. از کجا آغاز کردم، به کجا رفتم، به چه می‌اندیشیدم و نمی‌اندیشیدم، در چه دوره‌ای با چه امری موافق یا مخالف بودم، مسائلی است که غزالی درباره خود در این کتاب شرح می‌دهد. دست‌کم در فرهنگ خودمان متفکری را نمی‌شناسم که این قدر دقیق سیر فکری خودش را بیان کرده باشد.

نکته جالب توجه این است که غزالی در هر باب از این رساله کوچک، اصلی‌ترین اندیشه‌هایش را مطرح کرده است و از همین رو این اثر مدخل مناسبی برای افرادی محسوب میشود که می‌خواهند وجوه اندیشه غزالی را بشناسند. البته به نظر من غزالی در بخش‌هایی از این اثر به ویژه درباره شیعه و باطنیه دچار مبالغه می‌شود و به نقد احتیاج دارد. به همین دلیل علاوه بر ترجمه رساله «المنقذ من الضلال» مقالاتی را به کتاب «حیات فکری غزالی» الحاق کردم که به نقدهای او علیه شیعه و باطنیه پاسخ می‌دهد.

 

* چقدر سعی کردید که خود شما در نقد غزالی دچار مبالغه و تعصب شیعی نشوید؟

ـ نقدهای من بر رساله «المنقذ من الضلال» نقدهای روشی است. البته در این اثر نقدهای محتوایی نیز داشته‌ام، اما بیشترین توجهم بر روش غزالی در نقد و مواجهه با متکلمان و فلاسفه باطنیه بوده است و به گونه‌ای شیوه‌ام را در نقد انتخاب کردم که دچار تعصب نشوم.

غزالی در مقام نقد بسیار نامنصف است

* حال از نقدهای علمی و دور از غرض شما بر غزالی چه حاصل شده است؟

ـ غزالی در مقام نقد بسیار نامنصف است، موضوعی که عین‌القضات نیز به آن اشاره می‌کند. به نظر می‌آید غزالی چه از نظر منطقی و چه علمی روش خوبی در مواجهه با دیگران در پیش نگرفت. او سخنان دیگران را بسیار خوب تقریر می‌کند نه این‌که آن را از منابع معتبر استخراج کند. او از قدرت زبانش برای تخریب فکری طرف مقابل خودش استفاده می‌کرد و خود نیز به خوبی از این ویژگی‌اش آگاه بود و در چند جای رساله «المنقذ من الضلال» به آن اشاره کرد.

غزالی در نقد شیعه از منابع دست چندم استفاده می‌کرد

غزالی از منابع دست اول استفاده نمی‌کرد، اما مدعی می‌شود که در نقد و بررسی عقاید شیعی تمام آثار دست اول شیعیان را خوانده و به منابع دشمنان شیعه مراجعه نکرده است، در حالی که با تحقیق در سخنانش متوجه می‌شویم که او از منابع دست چندم و به ویژه از منابع دشمنان شیعیان استفاده کرده است. در این کتاب ذکر کرده‌ام که منابع اصلی او در مواجهه با شیعیان چه بوده است.

من در مواجهه با غزالی نقد روشی را برگزیدم و مغالطاتی را که او مدام مرتکب آن‌ها می‌شد با ذکر نام و نمونه مغالطات نشان داده‌ام. او مهم‌ترین مغالطات را در مقام نقد و اثبات مرتکب شده است و مغالطات نشان می‌دهند که غزالی در نقد دیگران روش مناسبی را اتخاذ نکرده است.

غزالی منتقد روش‌مندی نبود

غزالی در بخشی از رساله‌اش سخن نادرستی درباره حضرت علی(ع) بیان می‌کند. من در نقد این نظر وی توضیح داده‌ام که این اختلاف اگر هم وجود داشته باشد، سبب تشخیص و تمایز حق از باطل شده است و اختلافی نیست که وجهی منفی برای آن قایل شویم. غزالی هر جا که به شیعه و باطنیه می‌رسد، عقل قوی، دقیق، نقاد و تیزبینش کند می‌شود. نمی‌دانم چشم او را غرضی یا مرضی فراگرفته بود که اجازه نمی‌داد در این باره واقع‌بین باشد. غزالی روش نقد را نمی‌دانست، در حالی که هر نقدی باید روش و مقرراتی داشته باشد که غزالی هیچ یک از آن‌ها را رعایت نمی‌کرد، زیرا منتقد روش‌مندی نبود.

به گزارش فارس، چاپ نخست کتاب «حیات فکری غزالی، تصحیح، ترجمه، تحلیل و نقد رساله المنقذ من الضلال» با شمارگان 2000 نسخه، 181 صفحه و به بهای 55 هزار ریال از سوی انتشارات نگاه معاصر منتشر شده است.

منبع: فارس

مطلب مرتبط:

مبانی شیعه عقلانی است ، شیعه دارای تفکر عقلانی است

۳ نظر موافقین ۲ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۲۴
ع . شکیبا---۸۶۳

https://media.hawzahnews.com/old/fa/Original/1394/05/21/IMG19182906.jpg

رهروان ولایت ـ عقل موهبتی الهی است و به بدون هیچ اغراق و یک جانبه نگری باید بگوییم تنها مکتبی که دیدگاه منحصر به فردی در مورد عقل داشته و زاویه های آن را مشخص کرده، دین اسلام و مذهب تشیع است.
مع الاسف با وجود این معدن عظیم و این زبان مشترک بین نوع بشر برای تبیین ارزشهای دینی، همیشه موضوع عقلانیت شیعه مغفول مانده و در مورد آن، کمتر سخن گفته شده است. قریب 50 مرتبه در قرآن ریشه و کلمه «عقل» بکار برده شده است  به گونه ای که در کلام خداوند، انسان بی تعقل در رده بدترین و پایین ترین موجودات به شمار آمده است: «اِنَّ شَرَّ الدَّوابِّ عِنْدَ اللهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لَا یَعْقِلُونَ» (انفال/۲۲)

در کتاب شریف کافی مرحوم کلینی(رحمه الله) که از جمله کتب معتبر شیعه است بابی تحت عنوان «عقل و جهل» وجود دارد که در آن، زوایای مختلف عقل را عنوان کرده است. بدون شک، دینی که اینگونه از عقل و عقلانیت دفاع می‌کند، پایه های محکمی برگرفته از عقل دارد و مبانی آن با عقل نوع بشر، همسو و هماهنگ است.
در کدام دین و مذهبی عدم تعقل مذمت شده است؟ این در حالی است که در آیات متعدد قرآن کریم خطاب «أَ فَلا تَعْقِلُونَ» موج میزند. عقل در میان همه افراد بشر ودیعه گذاشته شده و ما می‌توانیم بر اساس همین موضوع با تمام دنیا تعامل داشته باشیم.

حضرت صادق(علیه السلام) که بنیانگذار فقه شیعه برگرفته از عقلانیت است در حدیثی خطاب به هشام جایگاه عقل را مشخص نموده و فرمودند: ای هشام همانا برای مردم دو فرستاده و حجّیت از طرف خدای متعال است یکی حجّت ظاهری و دیگری حجّت باطنی امّا حجّت ظاهری که انبیاء و ائمه(علیم السلام) هستند و حجّت و دلیل باطنی عقل است که خداوند در وجود انسان به ودیعه گذاشته است. [1]

کاربرد عقل در حوزه معارف شیعی تا آنجاست که در مسائل اعتقادی و گزاره های مربوط به آن، باید با قدرت استدلال همراه باشد و در حوزه مسائل عملی و فرعی و فقهی، عقل از منابع استنباط و اجتهاد قلمداد شده است؛ منابع استنباط احکام الهی در مذهب شیعه قرآن و سنت و عقل و اجماع می‌باشد که این موضوع جایگاه عقل را بیش از پیش پررنگ می‌نماید و فقه شیعه را در طول هزار و اندی سال به یک فقهی پویا تبدیل کرده که گذر زمان و اعصار هرگز او را پوسیده و منزوی نمی‌کند، بلکه همواره در تمام تاریخ در بطن جامعه سرزنده و شاداب گره گشای کار خلق بوده است.
در کنار دو حوزه فقه و کلام، حوزه فلسفه را شاهدیم که عقلانیت عالمان و حکیمان شیعی کم از فیلسوفان یونان نیست؛ چه بزرگانی چون ابن سینا را شارح افکار ارسطو بدانیم و یا مبتکر مسائل بزرگ فلسفی! از سوی دیگر، عقلانیت شیعی در حوزه اندیشه سیاسی نیز نمود یافت. در فلسفه سیاسی فارابی هرگاه از رئیس مدینه فاضله سخن به میان آید، شرایطی که بر می شمرد به امامت به نحوی که در تشیع مطرح است، سخن می گوید.

کمترین تأملی در برخی منابع دینی ادیان دیگر؛ مثل تورات و انجیل و... و بررسی جایگاه عقل در این منابع و مقایسه آن با منابع شیعه برای  عقلانی بودن مذهب شیعه کفایت می‌کند.
این ادعا نه از سر تعصب و یک جانیه نگری است بلکه برگرفته از واقعیتی است که بر هر انسان منصف و بی غرضی با اندکی تتبعی هویدا می‌گردد. همچنانکه خود قرآن می‌فرماید: «کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛[بقره/242]

اوضاع از هم پاشیده و سردرگمی که در قرون اخیر دامن غرب را گرفته خصوصاً در قرن هجدهم میلادی که با رنسانس مصادف بود نشان از تهی بودن قالب گزاره های دینی از عقلانیت و جوابگو نبودن در عرصه های مختلف دنیای مدرنیته است.
امّا در مذهب شیعه ارزشهای دینی بر مبنای حسن و قبح عقلی که مورد قبول نوع بشر است تنقیح می گردند. ظرفیت تفقه شیعه پاسخگوی مسائل فردی و مسائل مستحدثه می‌‏باشد و با فلسفه اعتقادات را تمام می‏‌کند و برمبنای عقل عمل هم پاسخگوی مسائل اخلاقی جامعه است. در عین عقلانی بودن هرگز از حوزه احساسات و عواطف خارج نشده و جلوه ای از رحمت بی انتهای الهی در تمام احکام و مسائل دینی ساری و جاری است.

آنچه در این راستا شایان ذکر است اینکه هیچ یک از مذاهب اسلامی مانند تشیع از قوّت و کثرت و تنوع ادله و مستندات در اثبات عقاید اساسی و بنیادین خود بهره‌مند نیست. بررسی مقایسه‌ای ادله هر یک از مذاهب بر بنیادهادی اعتقادی خود، گواه روشنی بر این مطلب است.

گرایش نوع بشر به سمت اخلاق سکولار و روی گردانی از دین در پاره ای اوقات بخاطر عقلانی نبودن مبانی دینی است بدون شک اگر از قالب و موضوع عقلانیت در مورد دین سخن به میان آید، هر عقل سلیمی آن را خواهد پذیرفت زیرا عقلانیت با فطرت هر انسانی عجین شده و اگر زبانِ سَرْ انکار دین کند، بدون شک، زبانِ فطرت، اعتراف به حقانیت دینی که عقلانی باشد خواهد کرد همچنانکه خدای متعال می‌فرماید: «پس روى خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتى است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونى در آفرینش الهى نیست؛ این است آیین استوار؛ ولى اکثر مردم نمى‌‏دانند»! [روم/30]، [2]

مبانی کلامی، فلسفی و فقهی شیعه که بر گرفته از عقل محض و اندیشه ناب است، زبان مشترکی است که با آن می توان قاطبه بشریت را با این زبان مشترک، به دین حق گرایش داد.

شاید برای ما که با این دین بزرگ شدیم باور این موضوع کمی غیر طبیعی باشد، امّا برای کسی که تازه به دین اسلام مشرف شده بسیار شگفت انگیز خواهد بود، وجود دینی که تک تک مسائل و احکام آن برگرفته از عقل و منطق و هماهنگ با آن است.

  --------------------------------------
پی نوشت:
[1]. ...یَا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ‏ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ...(الکافی (ط - الإسلامیة) / ج‏1 / 16 / کتاب العقل و الجهل ..... ص : 10)
[2]. قرآن کریم: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ»

نقد تفکرات ابوحامد محمد غزالی در کتاب حیات فکری غزالی

۰ نظر موافقین ۱ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۱۰
ع . شکیبا---۱۰۳۲