سالروز شهادت شهیدان بزرگ انقلاب اسلامی ، رجایی و باهنر را گرامی میداریم
پ.ن : اگر ما شهادت آنها را جشن می گیریم لااقل راهشان را فراموش نکنیم!
مطلب مرتبط:
پ.ن : اگر ما شهادت آنها را جشن می گیریم لااقل راهشان را فراموش نکنیم!
مطلب مرتبط:
دکتر مجتبی رحماندوست : برای رجایی سادهزیستی فقط یک روش شخصی نبود بلکه در حکومت هم آن را اعمال میکرد. اولین نصیحت ایشان به من پس از این که مدیر کل آموزش و پرورش تهران شدم این بود که برو سعی کن این اتاق را کوچکتر و کمتر کنی نه این که زیادش کنی.
دکتر احمد توکلی:ما معمولا در خیابان قدس و ضلع شرقی دانشگاه مینشستیم و جای مشخصی را انتخاب کرده بودیم چراکه وقتی نماز جمعه میآمدیم جاهای دیگر پر شده بود. آقای رجایی فرش را که آورد دیدیم یک گلیم کهنه و سوراخ بود که تمام پشم آن ریخته شده بود. این مسئله اسباب خنده دوستان شده بود که ما را به عجب فرشی مهمان کردهاید؟ شهید رجایی در پاسخ گفت که همین فرش را داشتیم.
شهید بهشتی ( قبل از نخست وزیری شهید رجایی ) : اگر آقای رجایی نخستوزیر انقلاب باشد، آن وقت میداند که درد دردمندان چیست؟ چون خودش احساس کرده است ؛ پابرهنه بوده و میتواند برای پابرهنهها کار کند و مشکلگشا باشد.
آقای رجایی نسبت به صله ارحام خیلی حساس بودند ، یعنی این کار را مثل یک کار واجب تلقی می کردند و این خصلتشان در تمام فامیل زبانزد بود.
خواهرزاده شهید رجایی : آن روزهای پرمخاطره مسئولیت شهید رجائی در نخست وزیری و مخصوصا دوره ریاست جمهوری وی اوج ترور منافقین ـ مجاهدین خلق ـ در کشور حاکم بود. وقتی به دستور امام ـ که در مورد حفظ جان مسئولان صادر شد ـ ایشان با خانواده اش در نهاد ریاست جمهوری مستقر شدند یک روز که مهمانش شدیم پیش خود گفتم: لابد در این جا ـ به دلیل امکانات موجود ـ او از ظروف و وسایل پذیرایی بهتری استفاده خواهد کرد.وقتی قرار شد از ما پذیرایی به عمل آید ناباورانه دیدم در همان استکان های سابق و معمولی منزلشان برای ما چای آوردند. به شوخی گفتم: دایی جان! مثل این که این جا ریاست جمهوری است این استکان ها چیست!
گفت: اگر شما مهمان رجائی هستید کتری و سماور و استکان نعلبکی او همین است ولی اگر مهمان ریاست جمهوری هستید بحث دیگری است. ما در ریاست جمهوری همه چیز داریم اما آنها متعلق به بیت المال است. برای مهمان شخصی و خانوادگی نمی توان از آنها استفاده کرد.
منبع : شیدائیان شهادت : ویژه نامه شهادت شهید رجایی و شهید باهنر
- آقا رضا روزانه چقدر پول این سیگار را می دهید؟ - خدمت آقای خودم که 10 تومان. -می دانی چقدر خانواده های فقیر هستند که محتاج همین 10 تومان هستند؟ منتظر جواب نماند که جوابی نمانده بود. - شرم کن و سیگار نخر و پولش رو جای دیگری خرج کن. شرم کرد و سیگار نخرید ... این را خودش می گفت، حرف رجایی برایش دنیایی می ارزید. شهید محمدعلی رجایی
منبع: کتاب « خدا که هست » نوشته مجید تولایی