دشمنان بزدل و ترسو ، زن و بچه ها و مردم به گناه را می کشند
چون حتی : از زائرانت هم هراس دارند
در میدان کم آوردند زنها و کودکان را می کشند
دشمنان بزدل و ترسو ، زن و بچه ها و مردم به گناه را می کشند
چون حتی : از زائرانت هم هراس دارند
در میدان کم آوردند زنها و کودکان را می کشند
خاک شلمچه و عملیات کربلای ۵ باشکوهترین فراز زندگی شهید زنده، حاج یونس زنگی آبادی است. حماسه شورانگیز حاج یونس در این عملیات نام او را برای همیشه در کنار نام سرداران رشید اسلام و مردان بزرگ ایران زمین، جاودانه کرده است؛ باشد که در سالروز شهادتش حیاتی دیگر به جان مردهمان بخشد.
در سال ۱۳۴۰ ه ش، یونس زنگی آبادی در خانوادهای متدین در روستای زنگیآباد کرمان دیده به جهان گشود. پدرش ملا حسین، مردی مؤمن و عاشق اهل بیت بود. وقتی از دنیا رفت، یونس دوازده سال بیشتر نداشت. پس از فوت پدر، مادرش با سختی برای تأمین زندگی زندگی تلاش کرد؛ اما از آن پس بود که یونس نوجوان برای کمک به هزینه زندگی در کنار درس خواندن به کارگری روی آورد. با شروع زمزمههای انقلاب، در حالی که دانشآموز دبیرستانی بود، در تظاهرات و حرکتهای انقلابی کرمان نقش جدی داشت.
با پیروزی انقلاب اسلامی برای درگیری با ضد انقلاب به کردستان رفت و در سال ۱۳۶۰ به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. تدبیر، اخلاص و شجاعت او در عملیاتهایی چون فتحالمبین، بیتالمقدس، والفجر مقدماتی، رمضان، خیبر و بدر باعث شد تا سردار قاسم سلیمانی، فرمانده وقت لشکر ۴۱ ثارالله کرمان، حاج یونس ۲۳ ساله را به فرماندهی تیپ امام حسین (ع) لشکر ۴۱ ثارالله کرمان برگزیند و در ۲۵ /۱۰/ ۶۵ در عملیات کربلای ۵ با ریختن خون خود، مصداق آیه «عند ربهم یرزقون» شود.
با مطالعه روایات شگفتانگیز و تأثیرگذار از نحوه زندگی و ظهور دوبارهاش پس از شهادت، میتوان وی را یکی از بینظیرترین شهدای تاریخ نامید. ماجرا از آنجا آغاز میشود که قرار بر این میشود آقای صفایی خاطرات شهید زنگی آبادی را تدوین و به صورت یک کتاب درآورد و در حالی که مشغول خواندن این خاطرات بوده و ناامیدانه از اینکه آیا میتواند این کار را انجام دهد یا نه؛ و آیا میشود در خاطرات شهید دست برد و یک قصه داستانی را به قلم درآورد؟! ناگهان با صدای زنگهای متوالی تلفن بعد از 25 بار که سعی میکرد جوابی ندهد بالاخره مجبور میشود گوشی را بردارد تا ببیند این آدم سمج کیست که افکارش را میپراند! که ناگاه متوجه میشود او کسی نیست جز همان صاحب خاطرات یعنی شهید حاج یونس زنگی آبادی...
متن زیر بخشی از این ماجراست:
همرزم سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به نقل از این شهید بزرگوار گفت: در گلزار شهدای کرمان بودیم که ایشان آرزو کردند ان شاالله هزار و دوازدهمین شهید کرمان باشم و اینچنین هم شد.
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایرنا، سردار محمدرضا حسنی سعدی شنبه چهاردهم دی افزود: سردار سلیمانی عید امسال برای ادای احترام به گلزار شهدای شهر کرمان آمده بود.
وی ادامه داد: سردار سلیمانی بر سر مزار مادر همسرش رفتند و فاتحه خوانند، محافظان و مسئولانی که همراه ایشان بودند کنار بودند و سردار وسط گلزار شهدا تنها ایستاده بود و داشت گریه میکرد.
سردار حسنی سعدی گفت: من جلو رفتم و احوالپرسی کردم و با هم صحبت کردیم و در ادامه گفتم این گلزار هزار و یازده شهید دارد، سردار سلیمانی در ادامه صحبت من گفت: انشاالله هزار و دوازدهمین شهیدش من باشم، گفتم ان شا الله شما ۱۲۰ سال خدمت کنید.
مدیرکل سابق بنیاد شهید و امور ایثارگران کرمان گفت: سردار سلیمانی در ادامه اشاره کرد به محل کنار قبر شهید یوسف الهی، خطاب به ایشان گفتم شما پیغام دادید به دو نفر از دوستان تا زمانی که شهید شدید کنار قبر شهید یوسف الهی دفن شوید؟ گفت اگر جا نبود همین دور و برها.
وی تاکید کرد: حاج قاسم یک تفکر، جریان و مکتب بود. او خودش صاحب سبک بود، قاطعیت، شجاعت، جسارت، رافت، ادب، اخلاق، مهربانی و دلسوزی را همه با هم داشت و در یک کلام جمع اضداد بود.
سردار حسنی سعدی تصریح کرد: سپهبد سلیمانی فوقالعاده مهربان بود و چقدر به خانواد شهدا ارادت داشت.
کاش من به جای سردار رفته بودم
سردار حسنی سعدی گفت: شب گذشته رفتیم منزل مادر شهید علی شفیعی، مادر شهید شفیعی میگفت کاش به جای سردار من رفته بودم.
اگر حاج قاسم از زمین خوردن من مطلع بود احوالم را میپرسید
سردار حسنی سعدی افزود: چندی قبل مادر شهیدان محمدآبادی به من گفت: من روز عاشورا زمین خوردم، اگر حاج قاسم میدانست، احوالی از من میپرسید.
وی ادامه داد: ارتباط تلفنی سردار حاج قاسم سلیمانی را با مادر شهید برقرار کردیم و آنها با هم صحبت کردند و سردار احوال مادر شهیدان محمدآبادی را جویا شد.
سردار حسنی سعدی گفت: مادر شهید گوشی تلفن را میبوسید و میگفت مادر دورت بگردم، کجایی.
شهادت مزد ۴۰ سال خدمت حاج قاسم بود
سردار حسنی سعدی افزود: خانواده شهدا و مردم خیلی دوستش داشتند و الان نیز با خون پر برکتشان برای جوانان قهرمان هستند و جریان مقاومت در سراسر کشورها به پا میخیزد و راه و رسم ایشان را برای خودشان بر میگزینند و این از حداقلهای برکت خون ایشان است.
وی اظهار کرد: ایشان اجر مزد ۴۰ سال خدمت خود را گرفت زیرا حاج قاسم ۴۰ سال پوتین را از پایش در نیاورد.
سردار حسنی سعدی تصریح کرد: ایشان استراحت و مرخصی نداشت و فقط در صدد شهادت بود.
سوزناکترین گریه برای امام حسین (ع) را سردار سلیمانی داشت
من دست از «خمینی» بر نمیدارم
مدت زیادی نبود که خدا به حاج یونس فرزندی داده بود. به حاجی گفتم: حاجی، دلت برای بچّه ات تنگ نشده؟ جبهه و جنگ بس نیست؟ شما به اندازه ی خودت در جنگ بوده ای! حاج یونس لبخندی زد و گفت: اگر صدتا بچّه هم داشته باشم و روزی صدمرتبه هم خبر بیاورند بچّه ات را ازت گرفته اند، من دست از «خمینی» بر نمیدارم و جبهه و جنگ را به هر چیز دیگری ترجیح میدهم.
امروز تکلیف ما این است که مثل یک برادر از آنها پذیرایی کنیم
به گزارش مشرق، متن کامل وصیتنامه الهی سیاسی سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی با عنوان «میثاقنامه مکتب حاج قاسم» منتشر شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
•شهادت میدهم به اصول دین
اشهد أن لا اله الّا الله و اشهد أنّ محمداً رسول الله و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علیبنابیطالب و اولاده المعصومین اثنیعشر ائمتنا و معصومیننا حجج الله.
شهادت میدهم که قیامت حق است. قرآن حق است. بهشت و جهنّم حق است. سؤال و جواب حق است. معاد، عدل، امامت، نبوّت حق است.
خدایا! تو را سپاس میگویم بخاطر نعمتهایت
خداوندا ! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجستهترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم. اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی را نداشتم و اگر بیبهره بودم از دوره مظلومیت علیبنابیطالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند.
خداوندا ! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه ای عزیز ــ که جانم فدایِ جان او باد ــ قرار دادی.
پروردگارا ! تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی