در گفتگوی تفصیلی تسنیم با مرضیه علمی عنوان شد
همسر شهید مدافع حرم: فکر نمیکردم با دعای من شهید بشود/روز خواستگاری گفت هر کجا مظلوم باشد من آنجایم
مرضیه علمی همسر شهید مدافع حرم احمد اعطایی میگوید: آرزویش، شهادت بود. همیشه میگفت: «برایم دعا کن تا شهید شوم.» برایم خیلی سخت بود ولی به قدری زیاد میگفت که بعد از نمازها، دعا میکردم ولی هیچ وقت، فکر نمیکردم که دعا کنم و شهید بشود.
خبرگزاری تسنیم: اهل تساهل و تسامح نبود که بگوید به خاطر تفکرات مخالف، سکوت میکنم و از ارزشها نمیگویم. سر هر مسألهای هم که کوتاه میآمد سر موضوع ولایت و رهبری کوتاه نمیآمد. ولایت فقیه را با هیچ مصلحت اندیشی معامله نمیکرد. همسرش میگوید: «به قدری به حضرت آقا ارادت داشت و ولایی بود که یک تابلو درست کرده و جلوی ورودی منزل نصب کرده بود که روی آن نوشته شده بود:"هر که دارد بر ولایت بدگمان، حق ندارد پا گذارد در این مکان" و میگفت: "کسی که آقا را قبول ندارد، مدیون است که نان من را بخورد. آقا یعنی علی و علی یعنی اهل بیت(ع) و همه اینها به هم وصل هستند."»
احمد روز خواستگاری یک شرط گذاشت. انگار آینده را میدید و برنامه ریزی میکرد. با همسرش شرط گذاشت و تاکید کرد: هر کجا ظلم باشد، آرام نمینشیند و برای دفاع میرود. با قبول این شرط همسر هم در اجر جهاد او شریک شد و البته هفت سال زندگی مشترک حاصل همین از خودگذشتگی بود. هرچند همسر جوانش شرط او را پذیرفته بود اما معتقد است: «هیچ وقت فکر نمیکردم من دعا کنم و او شهید بشود.» مرضیه علمی همسر شهید مدافع حرم احمد اعطایی این روزها راوی مرد میدانهای مقاومت و مردانگی است که آرزویش شهادت در راه خدا بود. در صبوری و مقاومت این زن همین بس که میگوید:«خیلی سخت بود از کسی که دوستش داری، دل بکنی و او را راهی کنی. البته به همسرم گفته بودم که من یک زن هستم، احساسات دارم و گریه میکنم، ولی شما برای دفاع برو. راضی بودم.»
پاسدار بسیجی شهید مدافع حرم«احمد اعطایی» متولد 7 شهریور 1364 و ساکن محله فلاح تهران بود و مهندسی برق میخواند. او داوطلبانه برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم و مردم مظلوم سوریه، راهی آن دیار میشود که در 21 آبان ماه 94 و آخرین روز ماه محرم الحرام، همراه با سه تن دیگر از دوستانش«سید مصطفی موسوی»، «مسعود عسگری» و «محمدرضا دهقان امیری» به شهادت میرسد. گفتگوی تفصیلی مرضیه علمی همسر شهید اعطایی با تسنیم را در ادامه میخوانید:
*تسنیم: چطور با احمد آقا آشنا شدید؟
با همسر برادر شوهرم، دوست بودیم که ایشان، من را به خانواده همسرم معرفی کرد و برای خواستگاری آمدند.
روز خواستگاری تاکید کرد هر کجا ظلم باشد، آرام نمینشیند و برای دفاع میرود/من هم این شرط را قبول کردم
*تسنیم: قبل از ازدواج، به این که همسفر زندگی مشترکتان چه خصوصیتی داشته باشد، فکر میکردید؟ ویژگی خاصی برای شما مهم بود؟