ماجرای خواب همسر شهید یاسینی و سقوط هواپیمای او/ وقتی کردهای ایران یاسینی را با عراقیها اشتباه گرفته و کتکش زدند
پس از پایان موفقتآمیز عملیات ثامنالائمه (علیه السلام)، پنج تن از فرماندهان رده بالای ارتش و سپاه جهت تقدیم گزارش به امام خمینی (قدس سره) به وسیله یک فروند هواپیمای سی ـ 130 عازم تهران شدند. هواپیما در ساعت 19 و 59 دقیقه از روز هفتم مهرماه در جنوب غربی کهریزک دچار سانحه میشود و به علتی نامشخص هر چهار موتور هواپیما همزمان خاموش میشود. خلبان تلاش میکند هواپیما را در همان منطقه به زمین بنشاند. چرخهای هواپیما به وسیله دستگیره دستی باز میشود و هواپیما در زمین ناهموار فرود میآید؛ اما پس از طی مسافتی، در نقطهای متوقف و بال چپ هواپیما به زمین اصابت میکند. هواپیما آتش میگیرد و 49 نفر سرنشین آن از جمله 5 تن از سرداران رشید اسلام با نامهای فلاحی، فکوری، نامجو، کلاهدوز و جهانآرا به درجه شهادت نائل آمدند. هشتم مهرماه به مناسبت شهادت ایشان، روز بزرگداشت فرماندهان شهید دفاع مقدس نامگذاری شده است.
بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره) پس از اطلاع از ماجرا، فردای وقوع حادثه با صدور پیامی تاثر خود را از این حادثه بیان کردند.
اجازه نمیدهیم تار مویی از سر مردم کم شود
فرمانده کل سپاه پاسداران اضافه کرد: اینها خانواده ما، بچههای ما، مادران و پدران و برادران ما بودند. من هیچ وقت در طول عمرم اینقدر شرمنده نبودم. ممکن است که خطا کرده باشیم که کردیم و تعدادی از هموطنان به خاطر خطای ما شهید شدند. اما غیرعمد بوده، عذرخواهی میکنیم و جبران میکنیم و اجازه نمیدهیم یک نفر از مردم ما آسیب ببیند. ممکن و استوار میایستیم ولی زانو نمیزنیم. تا ما هستیم حتی اگر همه قدرتها هم با یکدیگر متحد شوند اجازه نمیدهیم تار مویی از سر شما و مردم کم شود.
«چند روز قبل در حادثه تروری جان سالم به در برد، در فاصله کوتاهی به غرب کشور میرود، تا یکی از بزرگترین حوادث تاریخی 70 سال اخیر جهان، یعنی حمله به یک پایگاه نظامی آمریکا در برابر بخشی از انتقام خون شهید سپهبد سلیمانی را فرماندهی کند، در فاصله کوتاهی به تهران بر میگردد و در برابر دوربینهای که در انتظار ریختن آبروی او در برابر شرمندگی سقوط هواپیمای بوئینگ است، قرار می گیرد»
این قسمتی از یک فیلم سینمایی خیالی هالیوودی و یا بالیوودی نیست، این بخشی از واقعیت رفتاری فرمانده هوا و فضای سپاه پاسداران، یعنی سردار سرافراز حاجی زاده است. آمریکاییها و انگلیسیها سالها برای نظامیان خود فیلم تخیلی ساختند، حتی کارشان به جایی رسید که از دل جنایات خود در ویتنام، عراق و افغانستان نیز قهرمان سازی هالیوودی کردند. اما خودشان نیز میدانند که آن قهرمانان خیالی هستند و آنچه امروز حقیقیتر از هر واقعیتی است، رفتار صادقانه سردار حاجیزاده ایرانی هست.
اما او چرا دیروز پای در مقتلگاه آبروی خود گذاشت؟
برای کسی که می تواند، با حادثه عین الاسد سالها و چه بسا دهها سال قهرمان ملی باشد، رفتن به جلوی دوربینها و ریختن آبرو – البته به ظاهر- با اصل حب نفس! منافات بزرگی دارد. واقعیت این است که آمدن او جلوی دوربینها مصادق این جمله است: «من سردار حاجی زاده؛ از خط مقدم بازگشتهام، تا از صداقت نظام دفاع کنم»
چه کسی در این شرایط که حتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز بر طبل پنهان کاری برخی مسئولین حادثه هواپیمایی اوکراینی میکوبد، باید از صداقت نظام دفاع میکرد؟! چه کسی باید صداقت نظام را تبدیل به باور عمومی میکرد که در جمهوری اسلامی فردی در جایگاه عالیترین مقام نظام، پس از کامل شدن تحقیقات نظامی، بلافاصله و بدون در نظر گرفتن پیامدهای به ظاهر دنیایی- بخوانید سیاسی و امنیتی- دستور رفتار صادقانه با مردم و کشور را میدهد. اوست که می توانست از برخی دلایل تاخیر در اعلام نتیجه قطعی سقوط هواپیما بگویید.
آری برای این امر مهم اینبار باید کسی به مقتل آبروی خود برود که خود از آبرومندان انقلاب باشد. قرعه نه به نام سردار حاجی زاده خورد، بلکه دواطلبانه کاندیدای این صحنه بزرگ شد.
اما یک نکته را تاریخ بعدها بیشتر قضاوت خواهد کرد، مسالهای که بسیاری از ما داخلیها نیز درک نکردیدم ولی روسها در خارج از ایران فهمیدند!
خبرگزاری روسی اسپوتنیک درباره اقدام صادقانه فرمانده هوا و فضای سپاه نوشت: «شجاعت سردار حاجی زاده در تحمل مسئولیت هدف قرار گرفتن هواپیمان اوکراینی بسیار ستودنی میباشد و شاید بتوان گفت اولین بار است مسئولی جلوی دوربین ها می آید و با این شجاعت همه مسئولیت های یک اشتباه را گردن می گیرد. شاید تنها مساله ای که ماجرای هواپیما اوکراینی ثابت کرد، تکذیب اخبار مرتبط با تبانی ایران و آمریکا در حمله ایران به پایگاه های نیروهای آمریکایی در عراق بود. اگر تبانی ای وجود داشت قطعا نیروهای مسلح ایران با چنین شرایط پر تنش واضطرابی مواجه نمی شدند و قطعا چنین اتفاقی پیش نمی افتاد.»
آری او آبرویش را -بدون آنکه مقصر اصلی باشد- داد تا حکمتی الهی شکل بگیرد و تاریخ فردا نتواند انکار کند که انقلاب اسلامی، انتقام سردار ایران، سپهبد شهید قاسم سلیمانی را از آمریکاییها گرفت و حاضر به معامله نشد.
گروه سیاسی جهان نیوز
هزینه های عملیات نظامی آمریکا در منطقه و مقابله ایران
شهید ولی الله فلاحی در سال ۱۳۱۰ در طالقان متولد شد.۳ سال اول دبیرستان را در دبیرستان علامه گذراند و سپس وارد دبیرستان نظام شد.از مهر ماه سال ۱۳۳۰در دانشکده افسری تحصیلات خود را ادامه داد پس از فارغ التحصیلی ،خدمت خود را در لشکر ۹۲ زرهی آغاز کرد.در سال ۱۳۳۷ شمسی به تهران منتقل شدو در دانشگاه نظامی،در سمت فرماندهی گروهان دانشجویان و فرماندهی گردان انجام وظیفه می کرد
به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، شهید سرلشکر ولی الله فلاحی، به سال 1310 در کولج شهرستان طالقان به دنیا آمد. چهارده ساله بود که برای ادامه تحصیل به تهران رفت. سه سال اول دوره متوسطه را در دبیرستان علامه گذراند و سه سال دوم را در دبیرستان نظام.
شهید فلاحی در مهرماه سال 1330 به دانشکده افسری رفت. دوره کارشناسی علوم و فنون نظامی را سه ساله تمام کرد و با درجه ستوان دومی، خدمت خود را در نیروی زمین ارتش- در لشکر 92 زرهی اهواز- شروع کرد.
وی به سال 1337 به تهران بازگشت و در سمت فرماندهی گروهان دانشجویان و بعدتر، فرماندهی گردان دانشجویان دانشگاه نظام وقت، انجام وظیفه کرد. سالهای 39 تا 43 را در آمریکا، با طی دوره پرسنل نظامی و دوره عالی آجودانی گذراند. تجربیات او در آمریکا باعث شد که دوره مقدماتی آجودانی را به سال 1341 و دوره عالی را به سال 1343- در دانشگاه نظام وقت- تاسیس کند.
به سال 1348 افسر عملیات منظم دایره عملیات ستاد نیروی زمینی بود که به او ابلاغ می شود دوره فرماندهی و ستاد (دافوس) را بگذراند. پس از اتمام دوره دافوس، مدیریت دانشکده و فرماندهی و ستاد به وی واگذار شد و هشت سال در این مقام ماند. به سال 1351 به عنوان افسر ایرانی ناظر صلح سازمان ملل در آتش بس ویتنام، با درجه سرهنگ دومی- به همراه گروه دیگری از افسران ایرانی- به آن کشور رفت و تا اواسط سال 1353 در آنجا ماند.
پس از بازگشت از ویتنام، دو مرتبه در دانشکده فرماندهی و ستاد به تدریس ادامه داد تا آنکه به تاریخ 12 مهر 1357، به درجه سرتیپی ارتقا پیدا کرد و در سمت معاونت فرماندهی مرکز پیاده شیراز مشغول کار شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، حکم بازنشستگی سرتیپ فلاحی صادر می شود ولی با اصرار و حکم سپهبد شهید قرنی- اولین رئیس ستاد مشترک- و موافقت های شورای عالی انقلاب اسلامی، به خدمت اعاده و با عنوان فرمانده نیروی زمینی به خدمت خود در ارتش ادامه می دهد.