سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۷ آبان ۰۳، ۱۱:۰۹ - Setayesh
    great
پیوندها
امکانات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رضا پهلوی» ثبت شده است

فرار شاه و شادی مردم

سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۳۵۷؛ خروج محمدرضا شاه همراه همسرش فرح از کشور با چهره‌ای گریان، مهم‌ترین خبر امروز به حساب می‌آید.

به گزارش ایسنا، ساعت ۱۳:۰۸ شاه و فرح از طریق فرودگاه مهرآباد، ایران را ترک کردند. در فرودگاه، شاپور بختیار نخست‌وزیر، جواد سعید رئیس مجلس شورای ملی، اردلان وزیر دربار، معینیان رئیس دفتر مخصوص، سپهبد بدره‌ای، سرلشکر نشاط، تیمسار قره‌باغی و عده معدودی از نزدیکان حضور داشتند. شاه هنگام خداحافظی گریان بود.

با فرار شاه از کشور به بهانه خستگی و بیماری و احتیاج به استراحت و معالجه، مردم با حضور در خیابان‌ها و پخش نقل و شیرینی و گل، فرار او را جشن گرفتند. گفته شده قرار است شاه به مصر برود. مردم به محض اطلاع از حرکت شاه، باقیمانده مجسمه‌های محمدرضا پهلوی و رضا شاه را پایین کشیدند و تصاویر مختلفی از امام خمینی در وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی به جای عکس شاه نصب شد.

همزمان با مسافرت شاه، رادیو تهران خبر مسافرت و خروج او از ایران را منتشر کرد. مردم به محض اطلاع از این خبر چهره تهران را تغییر دادند. تمام وسایل نقلیه عمومی و خصوصی چراغ‌های خود را روشن کرده و بوق ممتد می‌زدند. مردم به طور ناگهانی به خیابان ها ریختند و به پایکوبی و شادی پرداختند. نقل و شیرینی و گل از طرف مردم توزیع می‌شد به طوری که بسیاری دکان‌های قنادی و گل‌فروشی‌ها خالی شد. این وضعیت در تمام شهرهای ایران جریان داشت.

شاپور بختیار نخست‌وزیر پس از رفتن شاه اظهار کرد: من به اتکای قانون و به عنوان یک نخست‌وزیر مسئول، از تمام اختیارات و امکانات خود برای جلوگیری از هرج و مرج و تجاوز به حقوق مردم عمل خواهم کرد.

وی همچنین از آغاز بازجویی ارتشبد نصیری رئیس سابق ساواک خبر داد.

مجلس شورای ملی هم پس از ۱۵ ساعت بحث و بررسی پیرامون برنامه دولت بختیار سرانجام ظهر امروز به دولت وی رای اعتماد داد. بختیار در پاسخ به موافقین و مخالفین دولت که در مجلس اظهار نظر کرده بودند، گفت: به زودی لایحه تشکیل دادگاه‌های ملی و لایحه انحلال ساواک تقدیم مجلس خواهد شد.

نخست‌وزیر افزود: آنچه در برنامه دولت من است در اساسنامه جبهه ملی نیز هست و آنچه که جبهه ملی می‌خواهد در برنامه دولت خود آورده‌ام.

وی همچنین سیاست خارجی گذشته را مورد انتقاد قرار داد.

امام خمینی امروز در پیامی ۹ بندی خطاب به ملت ایران، راهپیمایی روز اربعین حسینی را در ۲۹ دی تایید کردند و در اخطاری به نمایندگان مجلس و اعضای شورای سلطنت فرمودند: به وکلای غیرقانونی مجلسین اخطار می‌شود که از رفتن به مجلسین اهتراز کنند و در صورت تخلف مورد مواخذه مردم قرار خواهند گرفت. به کسانی که در شورای سلطنتی غیرقانونی به عنوان عضویت داخل شده‌اند، اخطار می‌کنم که این عمل غیرقانونی و دخالت آنان در مقدرات کشور جرم است و بی‌درنگ از این شورا کناره‌گیری کنند و در صورت تخلف مسئول پیشامدها هستند.

Image result for ‫شاه رفت‬‎

پیشنهاد مطالعه :

نقل خواب یکی از علما در مورد امام خمینی (ره) و کشتن شاه به دستور پیامبر اکرم (ص)

دیو چو بیرون رود فرشته درآید / 26 دی ماه روز فرار شاه خائن

مطالب مرتبط :دهه فجر ، فرار شاه ، امام خمینی(ره)

موضوعات: خبرهای متنوع انقلاب اسلامی و دهه فجر
۰ نظر موافقین ۱ ۲۵ دی ۰۲ ، ۱۵:۵۱
ع . شکیبا---۵۵۵

انتشار این عکس در دوران رضاشاه جرم سنگین داشت +عکس - مشرق نیوز

من در یزد درس می‌خواندم. برای زیارت به قم آمده بودم و هنوز معمم نبودم. ۱۷ ساله بودم. جلوی دفتر تبلیغات ایستاده بودم که ماشین سوار شوم تا خودم را به سه راه بازار برسانم. آن‌وقت تریلی‌ها و اتوبوس‌ها از داخل شهر می‌رفتند. ماشین هم کم گیر می‌آمد. وقتی ایستادم که تاکسی سوار شوم، دیدم یک فولکس واگن نگه داشت و شیشه را پایین کشید و گفت کجا می‌خواهی بروی و من هم گفتم و گفتند سوار شو. ماشین هم برای یک طلبه‌ای بود، یک نفر هم جلو نشسته بود و آیت‌الله مصباح هم عقب نشسته بود.

 طلبه جلویی پیاده شد. صندلی فولکس به گونه‌ای است که باید صندلی آن خوابانده شود تا کسی پیاده شود، من هم رفتیم عقب و پهلوی آیت‌الله مصباح نشستم.

خب من ایشان را اصلاً نمی‌شناختم. ایشان پرسید کجا می‌روی؟ من هم با لهجه خالص یزدی گفتم می‌خواهم به یزد بروم. ایشان هم یزدی صحبت کردند. گفتم شما هم یزدی هستید؟ فرمودند بله، اهل خود یزد هستم. اسم ایشان را پرسیدم که فرمودند مصباح هستم.

اسم ایشان را شنیده بودم، ولی خودشان را ندیده بودم. آن‌وقت ۴۰  ساله بودند. جوان بودند.

به من گفتند دوست داری زود ماشین گیر بیاوری و به یزد بروی؟ گفتم: بله، خیلی دوست دارم. چون شب هم شب سردی بود. ایشان گفتند تسبیح داری؟ گفتم بله. گفتند با تسبیح صدبار رضا شاه را لعن کن تا زود ماشین گیر بیاوری. من هم با خودم گفتم ایشان عجب وردی یاد می‌دهد!

حدود سال ۵۵ بود. به سه راه بازار رسیدم. تسبیح را گرفتم شروع به ذکر کردم. ایشان فرمودند این ذکر بسیار مقرب است، چون رضاشاه نسبت به دین خیلی ظلم کرده است. لعن را شروع کردم، تا حدود لعن ۷۰ گفته بودم که یک ماشین نو از همین بلیزرها جلوتر از من ایستاد، افراد دیگری هم کنار جاده بودند، ولی به من گفت کجا می‌روی؟ من هم گفتم یزد. گفت بیا برویم. سوار شدیم و بقیه لعن‌ها را هم در ماشین گفتم.

به نقل از رجانیوز، خاطره حجت‌الاسلام قاسم روانبخش

مرتبط: لعنت بر رضاشاه

  مطالب مرتبط با حجاب و بدحجابی  

موضوعات: فرهنگی مطالب عمومی و متفرقه اطلاعات عمومی
۱ نظر موافقین ۲ ۰۳ اسفند ۰۰ ، ۱۴:۲۵
ع . شکیبا---۹۴