سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۱ ارديبهشت ۰۴، ۱۴:۰۸ - معصو مه نعیمی راد
    ه
پیوندها
امکانات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دکتر قالیباف» ثبت شده است

https://media.mehrnews.com/d/2024/10/17/4/5210334.jpg?ts=1729156570103

اهل سنت نه تنها برادر بلکه جان رئیس مجلس شورای اسلامی هستند

شهدا و رهبر انقلاب به ما یاد دادند اهل سنت برادر و جان ما هستند و دو قطبی و تفرقه باعث ضعف جامعه می‌شود. خداوند از کسانی که قصد دارند تخم تفرقه را در کشور بپاشند، نگذرد.
 ۲۶ مهر ۱۴۰۳

دکتر محمد باقر قالیباف درپانزدهمین اجلاسیه شهدای وحدت اظهار داشت : باید به اهل سنت بگوییم برادران اهل سنت و نه تنها آنها برادر ما هستند بلکه جان ما هستند.

محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی در پانزدهمین اجلاسیه شهدای وحدت که صبح امروز(پنجشنبه، 26 مهرماه 1403) در مشهد برگزار شد، ضمن تشکر از سردارپاکپور و نیروی زمینی سپاه که هر ساله این اجلاس را با هدف و هوشمندانه برگزار می‌کنند و به ویژه اینکه رهبر معظم انقلاب زنده نگاه داشتن یاد شهدا را کمتر از شهادت نمی‌دانند، گفت: آقای پاکپور و آقای اشتری شهدای زنده هستند و بیش از 40سال است که با آنها آشنایی دارم. این جلسات در عین حال که جلسه ذکر و یاد شهدا است برای ما است که زندگی ظاهری داریم در حالی که این شهدا هستند که ماندگارند؛ از این رو این مجالس برای من و امثال من برای توجه است تا از خواب غفلت بیدار شویم.

موضوعات: فرهنگی خبرهای متنوع اخبار و مطالب سیاسی
۰ نظر موافقین ۰ ۲۶ مهر ۰۳ ، ۱۵:۲۱
ع . شکیبا---۵۷
http://cdn.jahannews.com/images/docs/000740/n00740444-b.jpg
خاطره‌ای به یادماندنی از دفاع مقدس؛

هر وقت حاج قاسم، قالیباف را می‌بیند به او چه می‌گوید؟

محمد باقر قالیباف در یکی از سخنرانی‌های خود در سال گذشته خاطره‌ای را از روزهای دفاع مقدس نقل می‌کند....
گروه جهاد و مقاومت مشرق - حدود ساعت ٣ بعدازظهر، به همراه سه نفر دیگر از فرماندهان در ارتفاعات «گولاخ» بودیم. من، آقای قاسم سلیمانی، آقای مرتضی قربانی، و آقای اسدی.
 
از ماموریتی بر می‌گشتیم که دیدیم راه را آب گرفته و ماشین‌هایی که نیروها را می‌آوردند، در راه مانده‌اند و وضعیت بدی ایجاد شده بود.
 
وانت ما هم در راه ماند و پیاده از ارتفاعات بالا آمدیم. دیدیم علت خراب شدن راه، این است که بچه های ادوات قرارگاه، برای کار گذاشتن  قبضه‌های خمپاره‌ها، زمین را کندند و خاک‌هایش را ریخته‌اند در جوی آب. آب هم مسیرش عوض شده بود و تا پایین، هم گل درست کرده بود و هم یخ زده بود. همین باعث شده بود تا راه خراب شود و ماشین‌ها در راه بمانند.
 
 
بچه‌ها هم متوجه نبودند این مسائل ایجاد شده است. ما هم بیل برداشتیم و خاک‌ها رو جابه جا کردیم تا راه آب درست بشود.
 
در همین حین یکی از بچه‌های بسیجی آمد طرف ما و گفت: شما اینجا چی کار دارید؟ چه کار می‌کنید؟ به بیل ما چه کار دارید؟
 
آقای قربانی گفت: ول کن... بگذار کارمون رو بکنیم...
 
و جر و بحث شد و او وقتی دید تنهاست و ما چهار نفریم، برگشت آنطرف تپه، تا بقیه رفیق‌هایش را خبر کند!
 
دوید که برود طرفشان، مرتضی قربانی احساس کرد طرف فرار کرده! دنبالش دوید و کلتش رو درآورد و یک تیر هوایی زد! طرف رفت بالای تپه، رفیقهایش را خبر کرد، برگشت و گفت کی تیر زد؟! مرتضی گفت من زدم!
 
 گفت تو بیخود کردی زدی... و محکم زد تو گوش مرتضی! مرتضی هم زد و حاج قاسم هم دوید کمک و آنها هم آمدند و خلاصه دعوا شد!
 
من دیدم آنها دارند همدیگر رو می‌زنند، بیل را رها نکردم و ادامه دادم و راه آب را باز کردم!
 
حاج قاسم را انداخته بودند روی ماشین و حسابی او را میزدند!
 
کمی گذشت و آنها نسبت به ما حدس‌هایی زدند. خلاصه بعد از کتک‌کاری رفتند.
 

از آن موقع هر وقت حاج قاسم را می بینم می‌گوید تو آن موقع سیاست‌مداری کردی و با بیلت به کمک ما نیامدی! من هم می‌گویم ما رفته بودیم جوی باز کنیم... نرفته بودیم دعوا کنیم که !!!

وبلاگ خط سرخ

موضوعات: شهیدان خاطرات و یادداشت ها علما و بزرگان جبهه و جنگ و رزمندگان
۰ نظر موافقین ۰ ۲۱ تیر ۰۰ ، ۰۴:۱۸
ع . شکیبا---۲۹۶