سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داعش» ثبت شده است

http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1396/5/21/6612811_186.png

 کورش شجاعی در خراسان نوشت:

جنایت و آدم کشی، کریه ترین و زشت ترین جلوه قساوت و بی رحمی و خون خواری است و کشتن اسیر،قهقرای پستی و رذالت و بی وجدانی خون خواران داعشی که این روزها و در پی شکست‌های متوالی در عراق و سوریه به هر وسیله‌ای چنگ می‌زنند تا شاید چند گاهی بیشتر بمانند و خون بریزند.


حالا حتی از سربریدن اسیران هم ابا نمی‌کنند، این ره گم کرده‌های مزدور و جاده صاف کن‌های صهیونیسم و حامیان غربی عربی تروریسم که اکنون به واپسین روزهای سیطره و حضور خود در بسیاری از مناطق عراق و سوریه رسیده اند، هر جنایتی که بتوانند انجام می‌دهند تا شاید خللی در اراده محور مقاومت و جبهه حق ایجاد کنند و حالا برای رسیدن به این دلخواسته و آرزوی دست نیافتنی، پیشانی و چشم مقاومت را نشانه گرفته اند.


و کیست که نداند و تشخیص ندهد که چشم بصیر و بینای جبهه حق و مقاومت،  ایران اسلامی و فرزندان دلیر و دل سپرده به قرآن و عترت این سرزمین است. پس داعشیان این «ابرخونخواران» تاریخ و روسفیدکنندگان چنگیزیان و مغولان و صلیبیون در نهایت بی وجدانی و قساوت به بی رحمانه ترین شکل از «محسن» عزیز ایران، جان ستاندند تا شاید رعب و ترس و وحشتی در دل هزاران هزار جوان در آرزوی پوشیدن لباس پرافتخار «مدافعان حرم» ایجاد کنند و خللی در اراده مجموعه جبهه حق و مقاومت.


اما چقدر جاهل و نادان و کوته بینند این دست پروردگان فرقه وهابیت و تکفیر و بازیچه‌های صهیونیسم و استکبار که اولا نه تنها عبرت آموز سرنوشت دیگر خون ریزان و آدم کش‌های قرون و اعصار گذشته نیستند بلکه حتی از سرنوشت و سرانجام جنایتکاران سده‌ها  و دهه‌های اخیر هم نمی‌خواهند درس عبرت بگیرند و ثانیا به خاطر کوته بینی و جمود و دگماتیسم و گوش بستن بر صدا و سخن حق و چشم بستن بر حقایق جهان هستی خود را از درک و فهم این حقیقت آشکار محروم کرده اند که اگر چه شاید بتوان با دروغ و شست‌وشوی مغزی و طرح ادعاها و وعده‌های خلاف عقل و سنت و دین حقیقی و با زور و تحمیل جنگ و خون ریزی مدتی بر چهره خورشید حق و حقیقت خاک پاشید اما نمی‌توان جوشش و زایش و روشنی بخشی ذاتی خورشید حقیقت را تعطیل و خاموش کرد.


داعشیان مزدور خون ریز و حامیان غربی و عربی شان گرچه نمی‌فهمند و عده‌ای از اینان خود را به نفهمی و خواب زده اند اما بدانند که نه فروغ جاودان آیین اسلام ناب محمدی خاموش شدنی است و نه جوشش عشق و غیرت و ایمان مردان و زنان حق باور و حق یاور و آزاده و با وجدان جهان باز ایستادنی است و تا ظلمت جهل و نادانی و عصبیت و وهابیت تکفیری و تروریسم و ظلم و آدم کشی و خاک پاشی بر چهره حقیقت جاهلانه و ناجوانمردانه جولان می‌دهد، در جای جای دنیا هستند انسان‌های حق مدار آزاده‌ای که به اشکال گوناگون به یاری حقیقت بشتابند هرچند در راه بر گرفتن غبار از جلوه زیبای حق و حقیقت و وجدان و انسانیت،جان‌ها  داده شود و سرهای جوانمردان سرافراز ایثارگر حق یاوری امثال محسن حججی از تن‌های مطهرشان جدا شود.


و مگر یزیدیان توانستند با جدا کردن سر از پیکر مطهر فرزند پیامبر (ص) و یاران بزرگوارش نور حق را خاموش کنند که داعشیان بتوانند با جنایت‌ها  و سربریدن از یاوران حق نور حق را خاموش کنند؟!

نماهنگ/ «مرد می‌خواهد» با صدای عصار

عکس: محسن حججی در سوریه | عکس های شهید حججی که تا کنون ندیده اید! +گزارش تصویری

۴ نظر موافقین ۲ ۲۵ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۳۸
ع . شکیبا---۱۱۲۰
محسن حججی ، اسیر ایرانی داعش
شهید محسن حججی به دست نیروهای تکفیری صهیونیستی داعش پس از 2 روز اسارت به شهادت رسید که در این خبر اولین واکنش همسر شهید محسن حججی را میخوانید.
تاریخ انتشار : 20 مرداد 1396

همسر شهید محسن حججی

همسر شهید محسن حججی طی پیامی در پی شهادت شهید حججی به دست نیروهای تکفیری داعش تأکید کرد:محسن حججی

محسن حججی

همسرم رفت که بگوید امام خامنه ای تنها نیست...
رفت که بگوید هنوز هم مردان خدایی هستند...
اگه کسی خواست اشکی برای همسرم بریزد به اشکش هدف بدهد.
برای حضرت زینب(س) و امام حسین(ع) گریه کند...
همه زیر لب فقط بگوئید امان از دل زینب(س)...
راهش را ادامه بدهید...
دعا کنید خدا به من هم صبر بدهد...
التماس دعا

همسر شهید محسن حججیفرزند شیرخوار و همسر شهید محسن حججی

 
طرح گرافیستی برای محسن حججی

طرح گرافیستی از استقبال امام حسین (ع) از شهید محسن حججی

شهادت این عزیز را به همسر و فرزند و خانواده و دوستانش و به محضر رهبر عزیز انقلاب تبریک عرض می کنیم.

مصاحبه اختصاصی با همسر شهید حججی

۲ نظر موافقین ۰ ۲۱ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۵۵
ع . شکیبا---۱۰۹۹

علاء الدین بروجردی

رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با تاکید بر اینکه «آزادی موصل بلندترین گام در طول چند سال گذشته بحران تروریستی عراق بود» گفت که آمریکا و همپیمانان منطقه‌ای و اروپایی‌اش بزرگترین بازنده در آزادی موصل بودند.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، علاءالدین بروجردی در گفت‌وگو با ایسنا با تبریک به ملت، دولت و ارتش عراق و نیروهای حشد الشعبی و آیت الله سیستانی که نقش کلیدی در تحولات داشتند، گفت: در این تحولات آمریکا و هم پیمانانش بازنده میدان بودند.

وی توضیح داد: طراحی آمریکا و همپیمانانش تجزیه عراق و بعد شکل گیری حکومت اسلامی عراق و شام یا همان داعش بود تا سیاست‌های آنها اجرایی شود. اما داعش به درک واصل شد و شکست خورد که شکست داعش به معنای شکست آمریکا و رژیم صهیونیستی است.

بروجردی ادامه داد: آمریکا هزاران نفر از داعشی ها را به نام درمان در بیمارستان‌هایش بستری کرده است که علیرغم تمامی کمک‌ها او و همپیمانان منطقه ای و اروپایی‌اش شکست جدی خوردند.

وی ابراز امیدواری کرد که داعش در سوریه نیز از مرحله تهدید تمامیت ارضی خارج شده و سوریه نیز جشن بزرگ پیروزی نهایی را برگزار کند. از این رو تحولات موصل از دو منظر پیروزی ملت عراق و شکست آمریکایی ها مهم است.

رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت که آمریکایی ها با شکست در موصل به این نتیجه رسیدند که نمی توانند همانند گذشته توطئه‌های شوم خود را در منطقه انجام دهند.

بروجردی آزادی موصل را یک پیروزی برای جمهوری اسلامی ایران دانست و توضیح داد: ما از روز اول در برابر پدیده شوم تروریستی ایستادگی کرده و برای کمک به ملت‌های عراق و سوریه جهت شکست تروریست‌ها اعلام موضع کردیم. به هیمن دلیل آزادی موصل تحولی بسیار مهم و غرور آفرین برای ایران محسوب  می‌شود.

وی در پایان و در جمع بندی گفت که آزادی موصل بلندترین گام در طول چند سال گذشته بحران تروریستی عراق است.

انتهای پیام/

موصل پس از آزادی

۱ نظر موافقین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۱۲:۲۷
ع . شکیبا---۵۳۱
موصل

نیروهای مشترک عراقی موفق شدند مناطق «باب الطوب»، «دکة برکة»، «سوق الصاغة» و خیابان «النجفی» را در بخش قدیمی شهر موصل آزاد کنند.

به گزارش مشرق، نیروهای مشترک عراق همچنان در حال پاکسازی بخش قدیمی شهر موصل از حضور تکفیری‌های داعشند و طی دیروز و امروز 4 منطقه دیگر را کاملا در این بخش آزاد کردند.

سرلشگر ستاد «عبدالامیر یارالله» فرماندهی عملیات مشترک عراق طی بیانیه‌ای که در «السومریه نیوز» منتشر شد؛ اعلام کرد: نیروهای عراقی موفق شدند، پس از وارد آوردن خسارات مالی و جانی زیاد به تروریست‌ها، مناطق «باب الطوب»، «سوق الصاغة» و خیابان «النجفی» را در بخش قدیمی موصل آزاد کنند. 

وی سپس در بیانیه‌ای جداگانه، اعلام کرد که نیروهای عراقی کنترل منطقه «دکة برکة» و مسجد «شیخ الشط» در این شهر را به دست گرفته‌اند.

مقامات عراقی اعلام می‌کنند که تنها چند گام تا آزادی کامل شهر موصل و رهایی آن از شر تروریست‌های داعش باقی مانده است.

۲ نظر موافقین ۰ ۱۸ تیر ۹۶ ، ۰۶:۲۳
ع . شکیبا---۵۷۰

دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی با رهبر معظم انقلابدر دیدار جمعی از فرماندهان سپاه پس از عملیات موشکی لیلةالقدر

امام خامنه‌ای: کارتان خیلی عالی بود/ هرچه می‌توانید روی موشک کار کنید

ساعاتی پس از یورش غرورآفرین موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مراکز تجمع داعش در دیرالزور سوریه، جمعی از سرداران و فرماندهان سپاه با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌ العظمی خامنه‌ای، ساعاتی پس از یورش غرورآفرین موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مراکز تجمع داعش در دیرالزور سوریه، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در دیداری صمیمانه با جمعی از سرداران و فرماندهان سپاه، با قدردانی از تلاش‌های سپاه در عرصه‌ی موشکی فرمودند: «کارتان خیلی عالی بود، خداوند از شماها قبول کند. این، عبادت ماه رمضان است».

حضرت  آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: «هرچه می‌توانید روی موشک کار کنید؛ ببینید دشمن چقدر روی موشک حساس است، پس بدانید که چقدر کارتان مهم است».

ایشان گفتند: «همگی می‌توانید و تا می‌توانید و امکان دارید کار کنید؛ دشمن باید سیلی بخورد».

در این دیدار، فرماندهان ضمن ارائه‌ی گزارشی از عملیات موفقیت‌آمیز «لیلةالقدر» تأکید کردند: همان‌طور که حضرت‌عالی درباره‌ی حفظ جان غیرنظامیان دستور داده بودید، در این عملیات با هدایت اطلاعاتی نیروی قدس، فقط مواضع تروریست‌ها هدف قرار گرفت و هیچ یک از مردم و غیرنظامیان آسیب ندیدند.

این دیدار با دعای رهبر انقلاب اسلامی برای حاضران پایان یافت.

انتهای پیام/*

برای دیدن خبر کامل و فیلم پرتاب موشک ها روی عکس زیر کلیک کنید:

موشک ذوالفقار

۱ نظر موافقین ۰ ۱۵ تیر ۹۶ ، ۱۱:۲۴
ع . شکیبا---۶۲۷

پایگاه‌های تروریست‌ها در دیرالزور سوریه، هدف موشک‌های بالستیک ایران قرار گرفت.

به گزارش گروه بین‌الملل باشگاه خبرنگاران جوان؛ هاآرتص در خبری فوری از حمله موشکی سپاه پاسداران به مقر تروریست ها در دیرالزور در شرق سوریه خبر داد.

این در حالی است که سپاه پاسداران در بیانیه ای ضمن تایید خبر این حمله موشکی اعلام کرد این حمله با هدف مجازات عاملان جنایات تروریستی اخیر تهران صورت گرفته است.

در بیانیه سپاه پاسداران آمده است این حمله از مقر سپاه در استان های کردستان و کرمانشاه انجام شده است.

در بیانیه سپاه پاسداران آمده است: خون های ریخته شده مظلومان بدون پاسخ نخواهد ماند.

راشا تودی اعلام کرد این حمله موشکی به مواضع تروریست ها در شرق سوریه در واکنش به حملات تروریستی اخیر تهران صورت گرفت.

آسوشیتد پرس نیز به نقل از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران نوشت این حمله موشکی به مواضع تروریست ها در پاسخ به حمله تروریستی تهران بوده است.

المانیتور هم نوشت: ایران، با موشک های میان برد حمله داعش را تلافی کرد.

بازتاب حمله موشکی سپاه پاسداران به مواضع تروریست ها در دیرالزور

 فاصله دیرالزور تا پایگاه موشکی سپاه در کرمانشاه

روزنامه صهیونیستی هاآرتص اعلام کرد ایران برای نخستین بار در سی سال گذشته از موشک های میان برد (برای عملیات نظامی) استفاده کرد.

خبرگزاری رویترز نیز در خبری فوری اعلام کرد سپاه پاسداران ایران به تلافی حملات تروریستی تهران، اقدام به شلیک موشک های زمین به زمین از غرب کشور به شرق سوریه کرد.

نشریه آمریکایی هیل نیز نوشت: براساس گزارش وبسایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، این کشور حملاتی را علیه گروه تروریستی داعش در شرق سوریه انجام داده است.

سی ان بی سی در خبری فوری اعلام کرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به تلافی حمله به مجلس این کشور، به داخل خاک سوریه موشک شلیک کرد.

گلوبال نیوز نیز گزارش داد ایران برای انتقام گرفتن از داعش در پی حملات تروریستی تهران، مواضع این گروه را در سوریه با موشک هدف قرار داد.

همچنین روزنامه خلق چین نوشت: ایران یک فروند موشک بالستیک میان‌بُرد را به تلافی حملات تروریستی تهران، به مواضع تروریست ها در دیرالزور سوریه شلیک کرد.

روزنامه یدیعوت آحارونوت اسراییل نیز در خبری فوری نوشت: تهران به تلافی حملات تروریستی داعش که به جان باختن 18 تن از شهروندان این کشور منجر شد، اقدام به شلیک چندین فروند موشک میان برد به مواضع تروریست ها در شرق سوریه کرد.

 نشریه وال استریت ژورنال نیز در مطلبی نوشت: سپاه پاسداران ایران با شلیک چندین موشک بالستیک به مواضع تروریست ها در پاسخ به حملات تروریستی آنها در تهران، هشدار داد چنین اقدامی بر علیه هر گروه دیگری که به ایران حمله کند، انجام خواهد شد.

 شبکه سی‌ان‌ان عربی نیز گزارش داد ایران حمله تروریستی به پارلمانش را با شلیک موشک به مقر تروریست‌ها پاسخ داد.

 سی ان ان افزود: حمله موشکی ایران به مواضع تروریست ها، نخستین دخالت موشکی ایران در جنگ سوریه از سال 2011 میلادی است.

خبرگزاری شین هوا چین اعلام کرد ایران مقر تروریست‌ها در دیرالزور را با موشک‌های میان‌برد هدف قرار داد.

واشنگتن پست نیز نوشت: ایران حمله تروریستی داعش را با شلیک موشک‌های بالستیک به شرق سوریه جواب داد.

همچنین نشریه بلومبرگ گزارش داد سپاه ایران در پاسخ به حملات تهران، شرق سوریه را موشک‌باران کرد.

خبرنگار المانیتور در صفحه توییتر خود واکنش واشنگتن به حمله موشکی ایران به مواضع تروریست ها در دیرالزور را پیش بینی کرد و نوشت: واشنگتن از این حمله گیج و سردرگم خواهد شد واز خود خواهد پرسید متحدان ما در حال جنگ با یکدیگر هستند و دشمن ما در حال جنگ با دشمن شماره یک ما؟

واکنش شمار دیگری از رسانه ها به حمله موشکی ایران از این قرار است:

روزنامه تایمز اسرائیل: ایران به تلافی حمله داعش، برای اولین بار از زمان جنگ 8 ساله با عراق از موشک شهاب 3 استفاده عملیاتی کرد.

نیویورک پست: ایران به جبران حملات تروریستی تهران، مواضع داعش در شرق سوریه را هدف قرار داد.

کانال 10 تلویزیون اسرائیل: ایران برای اولین بار موشک‌های شهاب 3 با برد 1200 کیلومتر را به سمت سوریه شلیک کرد.

پایگاه خبری میدل ایست آی: ایران انتقام حملات تهران را از داعش گرفت.

انتهای پیام/

۱ نظر موافقین ۰ ۲۹ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۱۹
ع . شکیبا---۵۶۰

تعدادی موشک از پایگاه‌های موشکی سپاه در کرمانشاه و کردستان، تروریست‌های تکفیری را هدف قرار داد

روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیه ای از حمله موشکی نیروی هوافضای سپاه به مقرّ فرماندهی و مراکز تجمع و پشتیبانی تروریست های تکفیری در دیرالزور سوریه، با هدف مجازات عاملین جنایت تروریستی اخیر تهران خبر داد.

به گزارش خبرآنلاین، متن اطلاعیه روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که لحظاتی پیش صادر شد، به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

در پی جنایت تروریستی 17 خردادماه 96 تروریست های تکفیری در تهران که به شهادت 18 تن از مردم مظلوم و روزه دار و مجروحیت جمعی دیگر از هموطنان عزیز منجر گردید، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد: "ریخته شدن هیچ خون پاکی را بدون پاسخ نمی گذارد."

بر این اساس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با استعانت از ذات اقدس الهی و به نیابت از ملّت قهرمان و دشمن ستیز ایران و خانواده معظم شهدا و آسیب دیدگان عملیات تروریستی در حرم مطهر حضرت امام (ره) و ساختمان اداری مجلس شورای اسلامی، لحظاتی پیش مقرّ فرماندهی و مراکز تجمع و پشتیبانی و ساخت خودروهای انتحاری تروریست های تکفیری در منطقه دیرالزور در شرق سوریه را با هدف تنبیه تروریست های جنایتکار، مورد حمله موشکی قرار داد.

در این عملیات تعدادی موشک میان برد زمین به زمین از پایگاههای موشکی نیروی هوافضای سپاه در استان های کرمانشاه و کردستان، تروریستهای تکفیری را هدف ضربات مهلک و کوبنده قرار داد.

گزارش های دریافتی حکایت از هلاکت تعداد زیادی از تروریست های تکفیری و انهدام تجهیزات، سامانه‌ها و سلاح های آنان دارد.

پیام این اقدام انقلابی و مجازات گونه کاملاً روشن است؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به تروریست های تکفیری و حامیان منطقه ای و فرامنطقه ای آنان هشدار می دهد، در صورت تکرار اقدامات پلید و شیطانی علیه ملت ایران، خشم انقلابی و شعله های آتش انتقام پاسداران انقلاب، عاملین و مسببان آن را در بر خواهد گرفت و جنایتکاران را به جهنم رهنمون می سازد.

به ملّت عظیم الشأن ایران اسلامی اطمینان داده می شود، پاسداران انقلاب به فضل الهی و با همراهی و مشارکت سایر نیروهای نظامی، انتظامی، اطلاعاتی و امنیتی کشور برای صیانت از امنیت ملی و شکست فتنه ها و پدیده های ضد امنیتی، از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و اقدامات متناسب را در دستور کار قرار خواهند داد.

اخبار تکمیلی، متعاقباً به استحضار ملّت شریف ایران رسانده خواهد شد.

روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

28/3/96

۰ نظر موافقین ۰ ۲۹ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۱۲
ع . شکیبا---۵۴۹

زهره نجفی همسر شهید میثم نجفی می‌گوید: یک دفعه گفتم: «آقا میثم، در این موقعیت می‌خواهی بروی؟ اجازه بده بچه به دنیا بیاید.» که گفت: «زهره! دلت می‌آید این حرف را بزنی؟ دلت می‌آید حضرت زینب(س) دوباره اسیری بکشد؟» بعد از این حرفش دیگر هیچ چیز نگفتم.

او هم یک آدم معمولی بود. من بعضی اوقات لباس پوشیدن‌هایش را نمی‌پسندیدم. دوست نداشتم لباس‌هایی را که خیلی‌ها تن می‌کنند، بپوشد. گاهی اوقات درباره این موضوع، خیلی با او حرف می‌زدم و اما او این‌ها را دوست داشت. شاید هر کسی ظاهر او را می‌دید فکر نمی‌کرد روزی شهید شود. شیطنت‌هایش را دوست داشتم. خیلی شلوغ بود و همیشه در منزل شعر و آواز می‌خواند. یادم هست یکبار که می‌خواستم نماز بخوانم، گفتم:« چقدر سر و صدا می‌کنی! کمی آرام باش» چون شلوغ می‌کرد و تمرکز نداشتم. با خنده گفت: «زهره! روزی بیاید آنقدر خانه ساکت باشد که بگویی ای کاش سروصداهای میثم بود».” این‌ها را زهره نجفی همسر شهید مدافع حرم میثم نجفی می‌گوید.

خانه شهید میثم نجفی یک خانه کوچک و با صفا و صمیمی در قرچک است که طبقه بالای منزل پدری شهید قرار گرفته. خانه‌ای که این روزها به رنگ تنها یادگار شهید مدافع حرم، یعنی حلمای ۴۰ روزه است.گریه‌های او، لباس‌های کودکانه‌اش و اتاقی که پدر فرصت نکرد قبل از شهادت چیدمان آن را ببیند تمام فضای خانه را پرکرده و عکس‌های رنگارنگ شهید در جای جای خانه و حتی در میان وسایل حلما، خوش می‌درخشد.

زهره نجفی متولد ۱۳۶۸ است و یک سال از شهید میثم نجفی کوچکتر است. حلما تنها فرزند اوست که ۱۷ روز بعد از شهادت پدر متولد شد. شاید انتظار رود در گفته‌هایش بی‌قراری کند از اینکه حلما باید عمری با یاد پدری در قامت کلمات مادر زندگی کند. اما او محکم و آرام؛ صبورانه از مردی می‌گوید که تکاور بود. کسی که دفاع از حرم اهل بیت(ع) و مردم مظلوم، هدف اصلی زندگی‌اش را تشکیل می‌داد تا جایی که دیگر هیچ چیز نمی‌توانست جلوی او را بگیرد. عاشقانه‌هایش از میثم نجفی آنقدر ملموس و واقعی است که با روایت‌هایش همراه شوی و در اشک و لبخندش سهیم باشی. اهل شعار دادن نیست. همان که اتفاق افتاده را بدون توصیف دیگری نقل می‌کند. شاید برای همین است که روایت‌های عاشقانه‌اش به دل می‌نشیند. بعضی از سوالات را که از او می‌پرسم عمیقا به فکر فرو می‌رود و بعد از چند لحظه سکوت جواب می‌دهد تا اینکه می‌گوید: «همیشه آقا میثم با من شوخی می‌کرد و می‌گفت: “وقتی شهید شوم و برای مصاحبه پیش تو آمدند چه چیزی می‌خواهی بگویی؟” واقعا به بعضی از این سوالات فکر نکرده بودم.»

ادکلن روی میز را نشان می‌دهد و می‌گوید: «میثم این ادکلن را خیلی دوست داشت. وقتی می‌رفت به او گفتم دلم که برایت تنگ شد چه کار کنم؟ گفت هر وقت دلت تنگ شد این ادکلن را بو کنی یاد من می‌افتی حالا او رفته و من این ادکلن را نگه داشته‌ام و هر موقع دلتنگش می‌شوم آن را بو می‌کنم.» زهره نجفی ناراحت بود از اینکه این روزها در صفحات اجتماعی یادداشت‌ها و دست نوشته‌هایی به اسم همسر شهید میثم نجفی دست به دست می‌شود که متعلق به او نیست و از نگارشش خبر ندارد. می‌گوید: «من بار اول است که مصاحبه می‌کنم و هیچ نوشته یا خاطره‌ای برای کسی بازگو نکرده‌ام.» گفتگوی تفصیلی او با تسنیم را در ادامه می‌خوانید:

* از ماجرای ازدواجتان با آقا میثم بگویید؟

من و همسرم تقریبا یک نسبت فامیلی دور با هم داشتیم اما من اصلا آقا میثم را ندیده بودم و فقط با مادرشان در ارتباط بودیم. اولین مرتبه‌ای که همدیگر را دیدیم روزی بود که آقا میثم به همراه مادرشان برای عید دیدنی منزل ما آمده بودند در حالی که قصدشان انتخاب بوده است ولی ما از این جریان با خبر نبودیم. بعد از آن، خانواده‌اش با ما تماس و برای خواستگاری اجازه گرفتند.

روزی بیاید آنقدر خانه ساکت باشد که بگویی ای کاش سروصداهای میثم بود

* برای ازدواج، چند مرتبه با هم صحبت کردید؟

۰ نظر موافقین ۰ ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۲۱
ع . شکیبا---۹۲۹

به گزارش ـ مدافعون ـ نیروهای ارتش سوریه و مجاهیدن مقاومت امروز دوشنبه 22 آذرماه توانستند که مناطق "الصالحین" و "الشیخ سعید" را در شهر حلب از دست گروه های تروریستی آزاد کنند.

بقیه تصاویر در ادامه مطلب
۰ نظر موافقین ۲ ۲۳ آذر ۹۵ ، ۱۳:۳۵
ع . شکیبا---۶۴۹

۱۳۹۵/۸/۳ ۰۹:۱۸ |
کد خبر: ۵۵۳۵۴۲

کشته شدن شمار زیادی از تروریست‌ها در حومه «حماه» و حمله ارتش به مواضع گروه‌های تروریستی داعش و جبهه‌النصره در «السویداء» و «ادلب» از جمله اخبار و تحولات سوریه است.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو به نقل از پایگاه النشره، شبکه الاخباریه سوریه به نقل از یک منبع نظامی سوری گزارش داد که ارتش سوریه عناصر گروه های تروریستی موسوم به جیش النصر، جیش العزه، اجناد الشام و جبهه النصره را در صوران، طیبه الامام،

کفر زیتا و اللطامنه در حومه حماه هدف قرار داده و شمار زیادی از آنها را به هلاکت رساند.

 

ارتش سوریه همچنین در این حمله چندین خمپاره انداز و خودروهای مجهز به تیربار تروریست ها را منهدم کرد.

 

از سوی دیگر نیروهای ارتش سوریه محل تجمع عناصر گروه تروریستی داعش را هدف قرار داده و موفق شدند دو تانکر سوخت این گروه را در منطقه «البیادر» و شرق روستای الرشیده واقع در حومه شرقی «السویداء» منهدم نمایند.

 

در همین حال ارتش سوریه شماری از افراد مسلح را در منطقه «طفس» و «النعیمه» در حومه درعا به هلاکت رسانده و چندین خودروی متعلق به آنها را منهدم کرد.

 

یک منبع نظامی همچنین اعلام کرد که نیروهای ارتش سوریه با حمله به محل تجمع عناصر گروه تروریستی موسوم به «جبهه النصره» شماری از آنان را در اطراف «معره النعمان» در حومه «ادلب» کشته و یک خودروی حامل مهمات متعلق به آنها را منهدم کردند.

۰ نظر موافقین ۰ ۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۰:۲۶
ع . شکیبا---۶۲۳
«کریم غوابش» رزمنده هشت سال دفاع مقدس، در دفاع از حرم اهل بیت علیه السلام در مقابله با نیروهای تکفیری داعش در سوریه به شهادت رسید.
به گزارش عصرامروز، «کریم غوابش» رزمنده هشت سال دفاع مقدس، در دفاع از حرم اهل بیت علیه السلام به شهادت رسید.
او که به خوشرویی و اخلاص شهرت داشته در مقابله با نیروهای تروریستی و تکفیری در سوریه به خیل شهدای مدافع حرم حضرت زینب(س) پیوست. طبق آمار موجود این شهید یازدهمین شهید مدافع حرم استان خوزستان است که در مقابله با نیروهای تروریستی داعش به شهادت رسیده  است.

استان خوزستان تاکنون 10 شهید مدافع حرم به نام‌های شهید سید مهدی موسوی، شهید منصور ( ناصر) مسلمی سواری،  شهید جبار (فرید) دریساوی، شهید حسن حزباوی، سردار شهید سید حمید تقوی‌فر، شهید علی منیعات، شهید حبیب جنت‌مکان، شهید هادی کجباف، سردار شهید روزبه هلیسایی و شهید سید جاسم نوری تقدیم را به آستان مقدس اهل بیت (ع) کرده است
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 21 تیر 1394 توسط سجاد یاورزاده
۰ نظر موافقین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۳۹
ع . شکیبا---۸۷۲
http://anaammar.ir/wp-content/uploads/2015/05/sardare-shahid-hadi-kajbaf-94-2-m.jpg
گفتگویی خواندنی با همسر شهید پرافتخار مدافع حرم؛

معامله داعش بر سر پیکر شهیدکجباف

همسر شهید هادی کجباف گفت: همسر من مدافع حرم حضرت زینب(س) بود و من هم در عمل به ایشان اقتدا کردم. من از پیکر ایشان گذشتم و آن را به خدا سپردم با اینکه شنیدم بعد از مخالفت ما با پرداخت پول، پیکر ایشان را به رگبار بستند و به جنازه ایشان جسارت کردند و در شبکه‌های اجتماعی هم گذاشتند.
خبرش را در سایت‌ها و خبرگزارها خواندم. اولش باورم نشد. دوباره خواندم. همسر هادی کجباف شهید مدافع حرم: «برای بازگشت پیکر همسر شهیدم حاضر نیستیم یک ریال به تکفیری‌ها پرداخت شود. ما پیکر عزیزمان را در راه خدا داده‌ایم و آنچه را که در این راه دادیم پس نمی‌گیریم.» اما واقعیت بود. تصمیم گرفتم هر طور که شده با این همسر شهید صحبت کنم و علت تصمیمش را جویا شوم. توفیق یار بود و پای کلام خانم احمدی زاده نشستم.
تعابیرش برایم خیلی جالب بود. انگار لحظات معنوی و حماسی سال‌های دفاع مقدس دوباره داشت تکرار می شد. می‌گفت: هادی که دیگر شهید شده و روحش در درگاه خداوند است. من و خانواده‌ام پیکر او را به خدا سپردیم، همان‌طور که حضرت زینب (س) در دشت کربلا پیکر برادرش را به خدا سپرد و به اسارت رفت. همان طور که حضرت سجاد(ع) مجبور شد پیکر پدرش را در صحرای کربلا رها کند و به خاطر خدا برود. مگر نه این است که همسر من هم مدافع حرم حضرت زینب(س) است. پس من هم در عمل به ایشان اقتدا کردم. آنچه می خوانید مصاحبه سایت طنین یاس با همسر این شهید پرافتخار مدافع حرم است. 
***
http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/2/5/994970_310.jpg
خانم احمدی‌زاده از خودتان و همسرتان بگویید؟
شاهزاده احمدی زاده مدافع حرم هستم، همسر شهید هادی کجباف‌زاده. هر دویمان شوشتری هستیم. من بزرگ شده اهوازم و ایشان در خود شوشتر بزرگ شده اند.
چه سالی ازدواج کردید؟
من و هادی با هم فامیل بودیم. ایشان پسر عمه من هستند. مهرماه 61 هم با هم ازدواج کردیم. هم سن هستیم، متولد 1340. ولی از نظر شناسنامه و مدرسه ایشان یکسال بزرگتر از من هستند. در زمان ازدواجمان مربی پرورشی مدرسه بودم. داستان ازدواج و آشنایی ما مفصل است.
 جنگ که شروع شد ایشان سرباز بودند. محل خدمتشان هم سوسنگرد بود. اوایل جنگ که نیروهای عراقی سوسنگرد را محاصره می کنند مجبور به ترک شهر می شوند. می آیند اهواز تا تابستان سال 61 که در عملیاتی در فکه به شدت مجروح می‌شوند. از ناحیه لگن، شکم، بازو، ساق پا و کمر. آن موقع جوانی 21 ساله بود. برای درمان اعزام شد مشهد. بعد هم تهران. بعد از سه ماه از بیمارستان ژاندارمری تهران مرخص شد اما هنوز نمی‌توانست سرپا بایستد، چون از ناحیه لگن مجروحیتش خیلی شدید بود و با عصا راه می‌رفت. آن زمان ما ساکن تهران بودیم. پدرم به خاطر بحث جنگ و بمباران اهواز خرداد ماه سال 60 خانواده‌مان را از اهواز به تهران آورد. این شد که هادی بعد از مرخصی از بیمارستان به منزل ما در تهران آمد. چون با برادرم هم که آن موقع رزمنده بود خیلی رفیق بود. برادرم هم خیلی بهش می‌رسید. زخم‌هایش را پانسمان می‌کرد. خلاصه دو سه ماهی را منزل ما بود و آن آشنایی اولیه بین هادی و من این‌جا شکل گرفت.
هادی هنوز پایش به اهواز نرسیده مادرش را راهی تهران کرد تا از من خواستگاری کند. من رضایت داشتم اما خانواده‌ام با این ازدواج مخالف بودند. نه‌ اینکه هادی آدم بدی باشد. شرایط جسمانی‌اش به‌گونه‌ای بود که نمی‌توانست روی پا بایستد و راه برود. هادی مجبور بود با عصا باشد و همین علت اصلی مخالفت خانواده من با این ازدواج بود. اما من برای ازدواج با هادی خیلی اصرار کردم.
http://nmedia.afs-cdn.ir/v1/image/5rZjN_OalVCcZySwsuM3SMxDNynqRNcfLPxg1WP-xoOGjBt0OAdvUw/s/w535/
شما در هادی کجباف چه دیدید که برای ازدواج انتخابش کردید؟
در طول مدتی که هادی در منزل ما زندگی می‌کرد همیشه سرش پایین بود، من یک‌بار هم چشم‌چرانی از ایشان ندیدم. جوان بسیار مودب و باوقار. به خاطر مجروحیتش نشستن و ایستادن برایش سخت بود ولی در طول این مدت حتی ندیدم یک‌بار هم نمازش را نشسته بخواند. روزنامه و کتاب خواندنش ترک نمی‌شد. در همان زمان تحلیل بسیار قوی از شرایط و مقتضیات روز داشت. عاشق امام(ره) بود. جانش را برای حرف امام می گذاشت.
من هم به این مسایل خیلی علاقه داشتم. خودم آن موقع دیپلمم را گرفته بودم و در پشت جبهه‌ها در کارهای پشتیبانی جنگ فعالیت می‌کردم. من از همان سال 56 که در دبیرستان درس می‌خواندم مبارزات علیه رژیم شاه را شروع کرده بودم. خانواده‌ام هم به گونه‌ای بودند که اعتقادات دینی برایشان خیلی مهم بود. در آن دوران خفقان رژیم شاه و ممنوعیت حجاب برای دانش آموزان، من از کلاس سوم ابتدایی با روسری و چادر به مدرسه می‌رفتم.
‌دیدم که هادی درست در جهت اعتقادات دینی و فکری و مبارزاتی من قدم بر می‌دارد و همین شد که واقعا دوستش داشتم و برای ازدواج با او به خانواده‌ام اصرار کردم.
 زندگیتان چگونه شروع شد؟
خیلی ساده و بی‌تکلف. اصلا آن‌موقع همه ازدواج‌ها ساده بود. مردم توقعاتشان کم بود. من هم با این‌که دختر جوانی بودم خیلی چیزها مد نظرم نبود، به جهیزیه آنچنانی، آرایشگاه و لباس عروس و ... حتی فکر هم نمی‌کردم. از تهران آمدم و در شوشتر زندگیمان را شروع کردیم. چون خانوداه ایشان شوشتر بودند. مهریه من یک سفر حج بود که هادی بعدها مرا به حج فرستاد.
یعنی خودش نیامد سفر حج؟
نه، چون وسع مالیش نمی‌رسید. از طرفی چون احساس دین می‌کرد که حتما باید مهریه مرا بپردازد من را تنها به حج فرستاد.
چند فرزند دارید؟
1 دختر و 2 پسر. اولین فرزندم فاطمه 12 بهمن سال 62 بدنیا آمد. 18 بمهن 63 خدا سجاد را بهمان داد. 25 اردیبهشت 65 هم محمد بدنیا آمد.
همسرتان در 8 سال دفاع مقدس چه مسئولیت‌هایی داشت؟
این را بگویم که هادی بعد از ازدواجمان یا در جبهه و منطقه بود یا روی تخت بیمارستان. چندین بار هم مجروح شد. حتی دو بار هم شیمیایی. در لشکر 7 ولیعصر اهواز بود. معاون و بعدها فرمانده گردان مالک اشتر شد. اواخر جنگ معاون تیپ هم شده بود. من و فرزندانم خیلی کم و دیر به دیر ایشان را می دیدیم. گاه گاهی یک نامه برایمان می فرستاد. آن هم کوتاه که فقط بگویند زنده است و همین برای ما کافی بود. همیشه چشمم به تصاویر تلویزیون و گوشم به اخبار رادیو بود تا شاید رد و اثری از او بگیرم.  او عاشق شهادت بود اما من همیشه بهش می گفتم دعا می کنم که شهید نشوی چون دوری تو برایم خیلی سخت است و او هم دلگیر می‌شد. من او را خیلی دوست داشتم. بعضی وقت‌ها بهش می‌گفتم فکر نمی‌کنم هیچ زنی به اندازه من شوهرش را دوست داشته‌باشد. هادی حتی بعد از پایان یافتن جنگ هم دو سال تمام برای بحث تفحص در منطقه بود.
برگردیم به زمان حال، چه شد که هادی کجباف تصمیم گرفت دوباره بعد از این همه سال دوباره به جبهه برود آن هم در خارج از کشور؟
هادی روحیه حماسه‌طلبی و شجاعت خاصی داشت. توی همه حوادث و اتفاقات جهان اسلام بخصوص منطقه به شدت احساس مسئولیت می‌کرد. این‌طور نبود که بگوید بازنشسته شده و دیگر هیچ دینی بر گردنش نیست. اخبار  تهدید داعش به حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) در سوریه را که می‌شنید برایش قابل هضم نبود. نمی‌توانست بی‌احترامی داعش را به حرمین تحمل کند. تصاویرش را که از تلویزیون می‌دید اشک از چشمانش جاری بود. من خودم می‌دیدیم که از فکر سوریه شب‌ها حتی خوابش نمی‌برد.
دقیقا از چه تاریخی به سوریه رفت؟ شما با رفتنش مخالفت نکردید؟!
از فروردین سال گذشته شروع کرد به جمع‌آوری گروهی از نیروها و آموزش دادنشان. می‌گفت باید کاری بکنم. آن موقع هفته‌ای یک بار بیشتر به خانه نمی‌آمد. به قول دوستان و همرزم‌هایش هادی برای خودش مُخی بود، از نظر نظامی هم تجربه جنگی زیادی داشت. دقیقا یک روز بعد از عید فطر سال گذشته رفت سوریه. من هیچ‌وقت با رفتنش مخالفت نکردم، چون با او هم‌عقیده و هم‌نظر بودم. حتی به هادی می‌گفتم بیا دو تایی با هم به سوریه برویم، من آنجا خادم حرم حضرت زینب(س) می‌شوم و تو هم به کارهای خودت برس. اما او می‌گفت نه! آنجا جای زن نیست. اما دخترم کاملا مخالف رفتن پدرش بود. بالاخره علاقه و وابستگی پدر و دختری نمی‌گذاشت راحت از پدرش دل بکند. پسرهایم هم مخالف رفتن بابایشان بودند ولی خوب در برخورد با قضایا منطقی‌تر تصمیم می‌گرفتند. سجاد پسر بزرگم به پدرش می‌گفت. بابا یک کاری کن که من هم با تو بیایم سوریه.
بعد از سوریه رفتنش ارتباط شما با همسرتان چگونه بود؟ از حال و روزش خبر داشتید؟
تلفن که نمی‌توانست بزند. چون در منطقه نظامی بود، فقط گاهی وقت‌ها که می‌آمدند شهر زنگ می‌زد. آن هم خیلی کوتاه. فقط می گفت که سالم است. نمی‌توانست زیاد طولانی صحبت کند. گویا تلفن‌هایشان توسط اسرائیل شنود می‌شد. ما از طریق اخبار که جنگ سوریه را نمایش می‌داد از اوضاع آن جا با خبر بودیم. تا شهریور ماه سال گذشته که دراطراف دمشق مجروح شدند. از هم رزم‌هایش شنیدم که می‌گفتند آقای کجباف کارهای بزرگی در سوریه کرده‌است، به قول معروف کارهایی کرده‌است کارستان، گویا مناطق بزرگی از اطراف دمشق را به همراه گروهش از دست داعش آزاد کرده‌بود. می‌گفتند که شما باید خیلی به هادی افتخار کنی. هر چند که خودش هیچ موقع چیزی از سوریه تعریف نمی‌کرد.
 آقای کجباف بعد از مجروحیتش برگشت ایران؟
در سوریه تک تیراندازهای داعش از ناحیه سینه هادی را می‌زنند. از ارتفاع بالا هم می‌زنند جوری که تیر از سینه وارد و از کمرش خارج می‌شود. پنج شش سانت بیشتر با قلبش فاصله نداشت. هادی بعدها به من گفت به محض این که تیر خوردم. انگشتم را گذاشتم محل سوراخ تیر و دویدم سمت نیروهای خودمان. چون در محاصره دشمن بودم. پنجاه، شصت متر را دویده بود عقب که آخرش از شدت بی حالی و ضعف زمین خورده بود. در بیمارستان دمشق عملش می‌کنند و اعزامش می کنند ایران. در تهران هم دو عمل جراحی رویش انجام دادند. در تمام این مراحل اجازه نداده بود که به ما خبری بدهند.
 سه روز بعد از عمل دومش زنگ زد خانه و به من گفت دارد می‌آید تهران. اگر می‌خواهم ببینمش بروم تهران. دیدم که صدایش گرفته است. علتش را که پرسیدم گفت سرما خورده‌ام. دو هفته بعد از این که رفتم و در بیمارستان تهران دیدمش دوباره رفتند سوریه. در بیمارستان تهران که بستری بود، نیروهایش در سوریه زنگ می‌زدند و هادی از پشت تلفن راهنماییشان می‌کرد. انگار بلد بوداز روی همان تخت بیمارستان هم خوب فرماندهیشان کند.
 هادی خیلی مردم‌دار بود و رعایت حال مردم را می‌کرد. وقتی مجروح می‌شد و از سوریه به تهران می آمد. همه دوستان آشنایان دلشان می‌خواست بیایند تهران ملاقاتش. اما اجازه نمی‌داد. می‌گفت این همه آدم این مسیر دور را بیایند فقط به خاطر دیدن من. از دکترش به زور اجازه می‌گرفت و خودش می‌رفت اهواز. همه علاقه‌مندانش هم می‌آمدند خانه. همان جا خود هادی در جمع مردم سخنرانی کرد و گفت: «اگر من کشته شوم پیکرم را نمی‌آورند و اگر چنین اتفاقی بیفتد این به نفع مردم است.» بعضی‌ها بودند که سرزنشش می‌کردند. که جنگ در سوریه و عراق چه ربطی به ما دارد که شما می‌روید؟ در جوابشان می‌گفت: « جبهه ما الان آن جاست. اگر در عراق و سوریه با آنها نجنگیم، مجبوریم در شهرهای ایران با آنها مبارزه کنیم.»
 
آقای کجباف بعد از آن دوباره برگشت ایران؟
بله . عادت داشت اربعین پیاده به کربلا می‌رفت. سال گذشته هم آمد ایران و پیاده رفت کربلا و برگشت. هر سال 28 صفر مراسمی در خانه داریم که دیگ هلیم هم می‌گذاریم. آن مراسم را هم پشت سر گذاشت و دوباره رفت سوریه.
http://cdn.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/2/5/994968_664.jpg
 کی فهمیدید که ایشان به شهادت رسیده اند؟
کسی خبر شهادت ایشان را به ما نداد. روز اول ماه رجب امسال شهید می‌شوند. بعد از آن خود داعش خبر شهادت هادی را روی سایت‌ها و خبرگزاری‌هایش گذاشت. چون آقای کجباف برای ایشان چهره شناخته‌شده‌ای بود ولی ما هنوز از موضوع اطلاع نداشتیم. بعضی دوستان و آشنایان خبرها را دیدند و به ما گفتند. ساعت یک ونیم نیمه‌شب بود که به پسرم خبر دادند. پسرم هم از دوستان هادی در اهواز ماجرا را جویا شد که آ‌نها گفتند ما می‌خواستیم فردا صبح خبر را به شما بدهیم. از گریه و زاری پسرم و عروسم ماجرا را فهمیدم. حالم بد شد و بدنم شروع به لرزیدن کرد. دخترم هم با همسرش آمد خانه‌مان. آنقدر گریه و بی‌قراری کرد که اصلا نمی توانستیم ساکتش کنیم. ساعت‌های اول برای ما غیر قابل تصور بود.
داعش در همان ساعت‌های اول اعلام کرد که جنازه هادی کجباف پیش ماست و در ازای دادن جنازه‌اش یک تا یک و نیم میلیارد دلار از ایران می خواهیم. همرزمان هادی این موضوع را به پسرم گفتند و قصد داشتند این مبلغ را هم به داعش بپردازند اما من تا موضوع را شنیدم مخالفت کردم. فکرش را بکنید در شرایطی که منزل ما شلوغ پلوغ و پر از میهمان بود و همه برای گفتن تسلیت به خانه ما آمده بودند، من همه‌اش در حال تلفن زدن به مسئولان امر بودم که مبادا پای میز مذاکره بروند. گفتم که اصلا راضی به این کار نیستم.
چرا با دادن پول برای بازگشت پیکر همسرتان مخالف بودید؟ تصور عکس العمل شما تقریبا غیر ممکن است؟
اگر پیکرش مانند بقیه شهدا بود من مشکلی نداشتم. اما وقتی وضعیت به این شکل درآمد و پای پرداخت پول آن هم یک و نیم میلیارد دلار پیش آمد با خودم گفتم این مبلغ هنگفت حتما صرف خرید تجهیزات و سلاح بیشتر توسط داعش خواهد شد تا همسران بیشتری چون همسر من کشته شوند. پس من راضی به این امر نیستم. در ثانی نمی خواستم عزت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران در پرداخت پول به گروه خوار و حقیر داعش زیر سوال برود. همسر من که دیگر شهید شده و روحش در درگاه خداوند است. من و خانواده‌ام پیکر ایشان را به خدا سپردیم، همان‌طور که حضرت زینب (س) در دشت کربلا پیکر برادرش را به خدا سپرد و به اسارت رفت. همان طور که حضرت سجاد(ع) مجبور شد پیکر پدرش را در صحرای کربلا رها کند و به خاطر خدا برود. همسر من هم مدافع حرم حضرت زینب(س) است و من هم در عمل به ایشان اقتدا نمودم. من هم از پیکر ایشان گذشتم و آن را به خدا سپردم با اینکه شنیدم بعد از عکس العمل ما مبنی بر مخالفت با پرداخت پول پیکر ایشان را به رگبار بستند و به جنازه ایشان جسارت کردند و در شبکه‌های اجتماعی هم گذاشتند.
     
خانواده تان هم موافق تصمیم شما بودند؟
بله پسرهایم دقیقا نظر من را داشتند. دخترم اول خیلی ناراحت بود اما من به او گفتم جسم تنها لباس تن است و روح پدرش هم اکنون در بهترین شرایط ممکن است. دخترم الان ازدواج کرده و دو فرزند هم دارد. بیشتر از دخترم، بچه هایش عاشق بابابزرگشان هستند. بعد از رفتن هادی نوه بزرگم امیرحسین به شدت ضربه روحی خورده و افسرده شده است. من از خداوند برای آنها طلب صبر و آرامش دارم.
http://media.isna.ir/content/1434264544685_Milad%20Esmaeli-5.jpg/4
روحش شاد و دشمنش نابود !
۰ نظر موافقین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۰۷
ع . شکیبا---۹۰۰

https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1395/01/19/139501190146597927466014.jpgمحمد پاپی‌نژاد فرمانده ناحیه مقاومت بروجرد در این جلسه گفت: شهید ماشاالله شمسه از یادگاران دوران دفاع مقدس بود که یک ماه پس از بازنشستگی از خدمت به‌صورت داوطلبانه و به درخواست خود به‌عنوان معاونت عملیات گردان 24 بعثت به مناطق جنگی سوریه اعزام شد و با انجام عملیات مهم و حساس توانست نقش مهمی در پیروزی جبهه مدافعین حرم ایفا کند.

وی افزود: این رزمنده رشید اسلام که در مدت سه‌ ماهه حضور خود در این جبهه خدمات ارزشمندی را در پیروزی عملیات‌های مختلف انجام داد و سرانجام مورد شناسایی گروهک‌های تروریستی قرار گرفته و به ضرب گلوله تک‌تیرانداز به فیض عظمی شهادت نائل آمد.

روابط عمومی گروه 24 بعثت نیروی زمینی سپاه بروجرد اعلام کرد: پیکر مطهر سردار شهید ماشاالله شمسه، روز چهارشنبه ساعت 9 صبح از مسجد حضرت امام خمینی به سمت گلزار شهدای بروجرد تشییع و در زادگاه آن شهید گرانقدر در روستای سراب زارم بخاک سپرده می شود.

همچنین مراسم گرامیداشت آن شهید والامقام، فردا از ساعت 15 تا 17 در مسجدحضرت امام خمینی بروجرد برگزارمی شود.


پیکر شهید مدافع حرم«ماشاءالله شمسه» در بروجرد تشییع شدتشییع پیکر مطهر شهید مدافع حرم جمال رضی در آستانه‌ اشرفیه

به گزارش خبرنگار مهر، پیکر شهید مدافع حرم ماشالله شمسه از مدافعان حرم حضرت زیبب (س) صبح امروز چهارشنبه 95/1/18 با حضور مسئولان استانی و شهرستان و مردم ولایتمدار شهرستان بروجرد تشییع شد.

پیکر این شهید بزرگوار از مقابل مسجد امام خمینی(ره) به سمت گلزار شهدای شهرستان بروجرد تشییع و به خاک سپرده شد.

در این مراسم استاندار لرستان، فرمانده سپاه حضرت ابوالفضل(ع) استان لرستان، امام جمعه شهرستان بروجرد، و مسئولان و مردم شهرستان بروجرد حضور داشتند.

بنا بر این گزارش، شب گذشته نیز مراسم شبی با شهدا با حضور مردم و مسئولان شهرستانی بروجرد در محل حسینیه ثارالله ناحیه مقاومت بسیج بروجرد برگزار شد.

شهید مدافع حرم ماشاالله شمسه در تاریخ ۱۳ فروردین ماه امسال در سوریه و در دفاع از حرم حضرت زینب(س) به شهادت رسیدند.

شادی روح مطهر ایشان و همه شهدای عزیز مدافع حرم صلوات

۵ نظر موافقین ۲ ۱۸ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۲۹
ع . شکیبا---۱۲۹۱
photo_2016-04-03_21-40-57.jpg
پاسدار حیدر ابراهیم‌خانی از گروه مهندسی رزمی ۴۳ امام علی(ع) ملایر به جمع شهدای مدافع حرم پیوست.
به گزارش فارس، در راستای دفاع از حرم آل‎الله در سوریه، پاسدار حیدر ابراهیم‌خانی از گروه مهندسی رزمی ۴۳ امام علی (ع) ملایر به مقام شامخ شهادت نائل آمد و به جمع شهدای مدافع حرم پیوست.زمان برگزاری مراسم تشییع این شهید بزرگوار به‌زودی اعلام خواهد شد. به گزارش فارس پاسدار شهید حیدر ابراهیم‌خانی، نخستین شهید مدافع حرم در شهرستان ملایر است.

پیش از این شهدای والامقامی از استان همدان چون سردار شهید حسین همدانی، شهید مجید صانعی، شهید مجتبی کرمی، شهید میلاد مصطفوی، شهید محسن فانوسی و شهید مرتضی ترابی در صف دفاع از اسلام قرار گرفتند و به مقام شامخ شهادت نائل آمدند.

با قرارگیری نام شهید حیدر ابراهیم‌خانی در صف شهدای مدافع حرم، استان ولایی همدان هفت شهید را تقدیم اسلام عزیز کرده است.

 
۰ نظر موافقین ۱ ۱۸ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۲۵
ع . شکیبا---۸۹۸

http://img1.tebyan.net/Medium/1392/06/8d899ca0c3e4483a95ce2cb16b5a2ca5.jpg

عزیزانم راه را غلط نروید ؛ راه همان است که رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای ما را بر آن هدایت می کند ؛ هوشیار باشید که دشمن ریشه مارا هدف گرفته، چشم دشمن را هدف بگیرید.

وصیت نامه شهید مدافع حرم علی عسگری

خاطراتی خواندنی از شهید علی عسکری :

به نقل از هم رزم شهید:

بعد از شهادت شهید عسگری یکی از مجاهدان لبنانی  که آرزوی شهادت داشت و اعتقادش بر این بود که مهر شهادت بر لباس رزم شهید عسگری خورده است با اصرار فراوان لباس رزم شهید عسگری را به تن کرد و بعد از سه روز با همان لباس رزم شهید عسگری به شهید عسگری پیوست.

همرزمش نقل می کند :

شهید عسگری اعجوبه ای بود که من با سابقه های زیاد که در جبهه های مختلف دارم مانند او شجاع و نترس و با صداقت کم دیده بودم. در تمام عملیات ها ذکر او یا حسین بود و چنان با تجربه بالای چریکی می جنگید که در هر عملیاتی که شهید عسگری شرکت می کرد همه همرزمان به او می بالیدند و اطمینان به پیروزی داشتند.

امام جماعت حرم حضرت رقیه (س) نقل می کند:

سه روز قبل از شهادت شهید عسگری با چند تن از مجاهدین لبنانی پیش ما آمدند به او گفتم آقای عسگری چند ماه است که سوریه هستی یک سفر به ایران برو سری به خانواده و پدر و مادرت بزن . شهید عسگری با نگاه معنادار و لبخند ملایمی که بر چهره اش جاری بود جواب داد: آیا فکر می کنید من به اراده خودم به اینجا آمده ام؟من مولایم امام حسین (ع) را در خواب دیدم حکم جهاد در سوریه به من داده و نتیجه آن را هم که شهادت است به من وعده داده و بازگشتی در کار من نیست.

یکی از دوستان شهید می گوید:

دو روز قبل از آخرین سفر شهید به سوریه،با هم بر سر یک کوهی رفتیم ویک رقعه حاجت نوشتیم و آن را بر داخل گلوله ای از گل گذاشتیم وآن را به داخل قنات انداختیم وآمدیم مشغول دعای کمیل روی کوه بودیم که یکباره شهابی بزرگ از آسمان به سوی ما آمد وتمام کوه را روشن کرد ،من هراسان شده بودم شهید عسگری گفت:این نشانه قبولی حاجات ما بوده،به او گفتم مگر حاجت تو چه بود؟ گفت: من به جز شهادت حاجتی ندارم.

به نقل از دوست شهید:

در پتروشیمی اراک کار می کردیم ماه رمضان بود وهوا بسیار گرم ومحل کار ما مخازن کروی بود که باید در داخل آن کار می کردیم.بدنه مخزن باید تا 100درجه سانتیگراد حرارت می دید تا گرم شود و بعدا شروع به کار کنیم .شهید عسگری همپای ما در آن شرایط که  برای کسی هم که روزه نبود تحملش سخت بود روزه می گرفت و کار می کرد. یک شب به اتفاق هم به منزل دوستان در خوابگاه دیگر رفتیم و دیدیم که هندوانه ای گذاشتند وسط و به ما هم تعارف کردند اما شهید قبل از آنکه از هندوانه بخورد از دوستان پرسید که از کجا آورده اید در اینجا که دسترسی به مغازه ندارید گفتند: از باغ کنار پتروشیمی کندیم شهید گفت:آیا صاحبش می داند؟ گفتند : نه، اوچنگال را به زمین گذاشت و گفت: با مال شبهه ناک جسم و روحم را آلوده نمی کنم انشالله که خداوند از میوه های بهشتی نصیبمان کند.

به نقل از برادر شهید:

در سال 85 در سیرجان کار می کردیم روز عاشورا شهید گفت: حاجتی دارم و می خواهم برای حاجتم گوسفند قربانی کنم در منزل یکی از دوستان گوسفندی تهیه و ذبح شد وقتی داشتیم گوشت را تقسیم می کردیم که بین مردم توزیع کنیم شهید گفت:دیشب خواب دیدم سوره صف را از اول تا آخر با صوت زیبایی می خواندم تعبیرش چیست؟ وقتی به کتاب مراجعه کردیم دیدیم که امام صادق (ع) فرمودند:هر کس سوره صف را در خواب قرائت کند سرنوشت او ختم به شهادت می شود.

وصیت نامه شهید علی عسگری :

۱ نظر موافقین ۰ ۱۵ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۳۱
ع . شکیبا---۹۸۵