سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۷ آبان ۰۳، ۱۱:۰۹ - Setayesh
    great
پیوندها
امکانات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خلیفه عباسی» ثبت شده است

قبور متبرک ائمه بقیه (ع)

نگاهی به نحوه شهادت امام صادق علیه السلام

امام صادق علیه السلام در سالهای آخر عمر خود شدیداً لاغر و ضعیف شده بود و به تعبیر یکی از افرادی که امام را درآن روزگار دیده بود از او چیزی نمانده بود جز سرش، کنایه ازاینکه بدن کاملاً فرسوده و نحیف شده بود. سراسر زندگیش به دشواری و سختی و رنج آفرینی گذشته بود. و درسالهای آخر عمر بر میزان محدودیت و احضار و تهدید او اضافه می شد که این خود بر خستگی و رنجش می افزود.

روزی منصور به وزیر دربارش « ربیع » گفت همین اکنون جعفر بن محمد (امام صادق (علیه السلام)) را در اینجا حاضر کن .

ربیع فرمان منصور را اجرا کرد حضرت صادق(علیه السلام) را احضار نمود، منصور باکمال خشم و تندی به آن حضرت رو کرد و گفت:

« خدا مرا بکشد اگر تو را نکشم آیا در مورد سلطنت من اشکال تراشی می کنی ؟»

امام: آنکس که چنین خبری به تو داده دروغگو است ...

ربیع میگوید: امام صادق(علیه السلام) را دیدم هنگام ورود لبهایش حرکت می کند، وقتی که کنار منصور نشست، لبهایش حرکت می کرد و لحظه به لحظه از خشم منصور کمتر می شد .

وقتی که امام صادق(علیه السلام) از نزد منصور رفت، پشت سر امام رفتم و به او عرض کردم:

وقتی که شما وارد بر منصور شدید منصور نسبت به شما بسیار خشمگین بود ولی وقتی که نزد او آمدی و لبهای تو حرکت کرد خشم او کم شد . شما لبهایتان را به چه چیز حرکت می دادی ؟

امام صادق(علیه السلام) فرمود : لبهایم را به دعای جدم امام حسین (علیه السلام) حرکت می دادم و آن دعا این است :

یا عُدَّتی عِندَ شِدَّتی وَ یا غَوثِی عِندَ کُربَتی اَحرِسنِی بِعَینِکَ الَّتی لا تَنامُ وَ اکنِفنِی بِِرُکنِکَ الذَّی لایُرام

« ای نیرو بخش من در هنگام دشواری هایم و ای پناه من هنگام اندوهم، به چشمت که نخوابد مرا حفظ کن و مرا در سایه رکن استوار و خلل ناپذیرت قرار بده »

آتش کشیدن خانه امام صادق(علیه السلام)

مفضّل بن عمر می گوید: منصور دوانیقی برای فرماندار مکه ومدینه حسن بن زید پیام داد: خانه جعفر بن محمد (امام صادق (ع)) را بسوزان، اواین دستور را اجرا کرد و خانه امام صادق(علیه السلام) را سوزانید که آتش آن تا به راهرو خانه سرایت کرد، امام صادق (علیه السلام) آمد و میان آتش گام برمی داشت و می فرمود : اَنَا بنُ اَعراقِ الثَّری اَنا بنُ اِبراهِیمَ خَلیلِ اللهِ

« منم فرزند اسماعیل که فرزندانش مانند رگ و ریشه در اطراف زمین پراکنده اند ، منم فرزند ابراهیم خلیل خدا (که آتش نمرود بر او سرد و سلامت شد )»

برنامه قتل امام صادق (علیه السلام)

سرانجام منصور نتوانست پیشرفت امام را ببیند و عظمت او را تحمل نماید. طرح قتل او را از طریق مسموم کردن تهیه نمود.

این نکته را ناگفته نگذاریم که بنی عباس درس مسموم کردن امامان را از پیشوایان واقعی خود، یعنی بنی امیه آموختند. معاویه بارها گفته بود خداوند از عسل لشکریانی دارد و.. که غرض عسل مسموم بود که به خورد دشمنان خود میداد.

منصور توسط والی خود در مدینه امام را با انگور زهرآلود به شهادت رساند و بعد حیله گرانه به گریه و زاری و عزاداری او پرداخت.  اینکه در امر شهادت امام، منصور دست داشته جای شکی نیست، زیرا که خود بارها گفته بود که او چون استخوانی در گلویم گیر کرده است.

شاید بعضی گفته اند منصور جداً و قلباً دوست نداشت امام را بکشد ولی چه می توان کرد که مقام است و سلطنت! پُست است و موقعیت! مگر هرکسی می تواند از آن بگذرد؟ امر شهادت او را توسط منصور، برخی چون ابوزهره انکار کرده اند، به دلیل ابراز تأسف منصور از مرگ او ؛ و هم گفته اند که این امر خلاف تحکیم پایه های حکومت او بود.  دیگران هم همین افکار را داشته اند  و یا برخی دیگر از آن به تردید یاد کرده اند.  ولی باتوجه به سابقه برخورد و احضار و تهدید منصور، و با توجه به اعمال زمامداران پس از او معلوم می شود بنی عباس چون بنی امیه در خط امام کشی بودند و آنها شش تن از امامان ما را مسموم کرده اند. آری او پس از قتل امام ابراز تأسف هم کرد و آن مصلحتی و ظاهری بود.

 منبع: تبیان
لعنت خدا و رسولش بر منصور دوانقی و قاتلین اهل بیت (ع)

قبور متبرک امام حسن مجتبی(ع)امام سجاد(ع)امام محمد باقر(ع)امام جعفر صادق(ع)
شهادت امام جعفر صادق(ع) را به همه شیعیات و دوستداران اهل بیت (ع) تسلیت عرض می کنیم.
موضوعات: مذهبی اهل بیت (ع)
۷ نظر موافقین ۲ ۲۷ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۰۸
ع . شکیبا---۹۰۱

https://bayanbox.ir/view/7654349886239226773/2004.jpg


متوکل بعد از واثق ، در سال 232 ه‍.ق به خلافت نشست . در ایام او لهو و لعب و طرب ، مخصوصا در مجلس او بسیار بود. او مردى خبیث السیره بود و چنانچه امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرموده بود، کافرترین آل عباس بود. عمرو بن فرج را والى مدینه و مکه کرد، و او به مردم دستور داده بود که کسى به آل ابى طالب احسان نکند، و اگر کسى کوچکترین احسانى کند سخت عقوبت خواهد شد، به حدى کار بر علویین تنگ شده بود که لباسهاى زنان علویه کهنه و پاره شده بود و پیراهن سالمى را براى نماز به نوبت مى پوشیدند، و نخ ریسى مى کردند، تا متوکل به درک واصل شد.
از اعمال زشت و پست متوکل این بود که همیشه و در همه جا امیر المؤمنین (علیه السلام ) را به بدى یاد مى کرد، و به آن حضرت جسارت مى کرد. او 17 بار قبر مبارک حضرت سید الشهداء (علیه السلام ) را خراب کرد، ولى دوباره بنا شد. متوکل در راه زیارت آن حضرت دست قطع مى کرد و زوار را مى کشت .
به خاطر جسارت هایى که متوکل در مجلسى به امیرالمؤمنین (علیه السلام ) کرد، منتصر پسرش در شب چهارشنبه سوم یا چهارم ماه شوال چند نفر از غلامان خاص پدر را مأمور کشتن وى کرد، و آنها در حالى که متوکل مشغول شرب خمر بود، خونش را ریختند و به درکات جحیم شتافت .
در همان روزى که متوکل به دستور پسرش منتصر کشته شد مردم با او در قصر معروف جعفرى بیعت کردند. منتصر مردى به ظاهر رئوف و مهربان بر اهل بیت پیامبر (صلى الله علیه و آله ) بود، و بر عکس پدر خود به آل ابى طالب احسان مى کرد و به هیچ وجه متعرض ایشان نمى گشت .
او زیارت امام حسین (علیه السلام ) را آزاد کرد و مانع احدى نشد، و دستور داد فدک را به اولاد امام حسن و امام حسین (علیهم السلام ) رد کنند، و اوقاف آل ابى طالب (علیه السلام ) را آزاد کرد و دستور داد کسى متعرض ‍ شیعیان على (علیه السلام ) نشود. همچنین براى علویین و علویات مدینه اموالى فرستاد تا در میانشان تقسیم شود. او در روز 25 ربیع الاول سال 248 بیمار شد و در پنجم ربیع الثانى عصر در گذشت و مدت خلافتش 6 ماه بود. گفته شده که او مسموم شد به زهرى که در شاخ حجامت ریخت بودند.
متوکل عباسى ملعون در سال 247 ه‍.ق ، به دستور فرزندش ‍ به قتل رسید. مدت خلافت او 14 سال و ده ماه و عمر نحسش 41 سال بود.

مطالب مرتبط: امام هادی (ع) ، اهل بیت (ع) ، متوکل عباسی

موضوعات: مذهبی اهل بیت (ع) مطالب عمومی و متفرقه
۰ نظر موافقین ۰ ۰۶ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۲۹
ع . شکیبا---۴۶۷