سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۷ آبان ۰۳، ۱۱:۰۹ - Setayesh
    great
پیوندها
امکانات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تکاور» ثبت شده است

پل شکسته لار - محل درگیری گروه عبدالمالک ریگی و جند الشیطان با نیروهای ناجا و سپاه

جزئیات جنایات عبدالمالک ریگی و جندالشیطان در «پل شکسته لار»

خبرنگاران و اصحاب رسانه‌های گروهی از محل شهادت و یادواره شهدای جنایات گروهک تروریستی جندالشیطان در منطقه مرزی «لار» بازدید کردند.

سرهنگ برات‌علی میرشکاری، فرمانده هنگ مرزی میرجاوه در گفت‌وگو با خبرنگار «انتظامی» اعزامی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به سیستان و بلوچستان، در تشریح جنایات گروهک تروریستی جندالشیطان در محله «پل شکسته لار» گفت: در اسفندماه سال 87 گروهک تروریستی جندالشیطان که دست نشانده آمریکاست قصد داشت در سالگرد حادثه تاسوکی وارد کشور شود و حادثه‌ای شبیه به زابل را رقم بزند و اقدام به انسداد جاده زاهدان به مشهد کنند و عملیاتی تروریستی انجام دهند که مرزبانان در این منطقه از حضور آنان مطلع شده و اقدام به مقابله با آنان کرده‌اند.

وی ادامه داد: مرزبانان پس از مشاهده این افراد، در عملیاتی، ضربات سنگینی را به تروریست‌ها وارد کرده و سرکرده عملیات و تعداد زیادی از تروریست‌ها را به هلاکت رساندند.

فرمانده هنگ مرزی میرجاوه خاطرنشان کرد: در جریان این عملیات، سه تن از نیروهای مرزبانی به هویت «اسماعیل سریشی»، «محمد صفاری» و «ستوان دوم شربتی» به درجه رفیع شهادت نایل آمدند.

به گفته وی، پس از این حادثه که در اسفندماه سال 87 رخ داد، هیچ یک از اعضای گروهک تروریستی جندالشیطان، جرات ورود به خاک کشور را نداشتند.

میرشکاری اضافه‌کرد: تروریست‌ها پس از متحمل شدن ضربه سنگین از جانب مرزبانان، به داخل خاک کشور پاکستان متواری شدند.

منبع: ایسنا

روایتی از رویارویی سپاه با جندالشیطان:

عملیات غافلگیرکننده در "پلِ شکسته"/ ریگی و تیم ۴۰ نفره‌اش در کمین سپاه +تصاویر

موضوعات: شهیدان جبهه و جنگ و رزمندگان
۰ نظر موافقین ۰ ۲۲ آبان ۹۷ ، ۱۵:۱۲
ع . شکیبا---۲۶۸۶

Image result for ‫شهیدسید نورخدا موسوی‬‎

خاطره شهادت همرزم شهید به جای سید نور خدا

 

همسر شهید زنده سید نورخدا موسوی، با بیان اینکه سید نور خدا در عملیات مرصاد در سال 65 مشارکت داشته است، بیان کرد: سید در این عملیات تا مرز شهادت رفته بود اما همرزمش به جای وی شهید شده بود.

 

وی بیان کرد: سید نورخدا در نقل خاطره ای عنوان کرده بود که چون هنوز آموزش نظامی ندیده بودم، مسئولیت آوردن آب را داشتم که  چند بار برای آب آوردن رفتم و چون مسیر طولانی بود برای چهارمین بار خسته شدم و به فرمانده گفتم یک نفر به جای من برود تا استراحت کنم،  بار پنجم نیر خودم می روم.

وی افزود: سید نورخدا  نقل می کرد که همرزمم 200 متر از ما دور نشده بود که مورد اصابت گلوله قرار گرفت و شهید شد.

مطالب دیگر در مورد  سید نور خدا موسوی

موضوعات: شهیدان خاطرات و یادداشت ها جبهه و جنگ و رزمندگان
۰ نظر موافقین ۰ ۱۹ آبان ۹۷ ، ۱۵:۵۳
ع . شکیبا---۶۱۸

به بهانه سالگرد آغاز جنگ هشت ساله می خواهیم مروری داشته باشیم بر زندگی یکی از غیورمردان این آب و خاک. فرمانده رشید لشکر ۲۶ نوهد (نیروی ویژه هوابرد)، شیر صحرا، تیمسار سرلشکر شهید حسن آبشناسان. او که نامش لرزه بر پشت دشمن می انداخت و جسارتش شهره خاص و عام بود. شهیدی که برغم خلق حماسه های بسیار آن چنان که شایسته اوست به نسل امروز معرفی نشده است.

تولد: نازی آباد - جنوب تهران - 1315 

شهادت: منطقه سرسول- بانه کردستان  1364/7/8

نوشتن نامه به صدام

آن موقع که عراق خیلی شهرها را موشک باران می‌کرد، حسن نامه‌ای به صدام نوشت:
«اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب می‌داند و نظریه‌پرداز جنگی است، پس به راحتی می‌تواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوه‌ای که می‌پسندد، بجنگد؛ نه این‌که با بمب افکن های اهدایی شوروی محله‌های مسکونی و بی‌دفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد.»
در جواب نامه حسن، صدام، ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژه‌اش به دشت عباس فرستاد تا عبدالحمید به حسن یک جنگ تخصصی را نشان بدهد. سالها قبل در اسکاتلند، حسن، عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتشهای منتخب جهان دیده بود. آن‌جا گروه او اول شد و عراقیها هفتم شدند. حالا در میدان جنگ حقیقى، حسن دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و بعد از یک درگیری طولانى، لشکرش را شکست داد و ژنرال عبدالحمید را اسیر کرد.

چهل کیلومتر نفوذ در قلب دشمن
یکی از همرزمانش، داستانی از شجاعت سرهنگ را برای دیگران این گونه بازگو می کرد: باور نمی‌کنید اگر بگویم چهل کیلومتر پیشروی کردیم. مطمئن هستم که باور نمی‌کنید. خود ما هم باور نمی‌کردیم، اما سرهنگ بی‌توجه به اضطراب ما و موقعیت دشمن تا آن‌جا جلو رفته بود. طی یک کمین در محور دشت عباس، دو خودروی عراقی را منهدم کردیم و حدود پانزده نفر از آنها را اسیر گرفتیم و برگشتیم عقب. در تمام طول راه، سرهنگ با نقشه راه را کنترل می‌کرد که گم نشویم. وقتی برگشتیم و سرهنگ گزارش کار را ارائه کرد، دهان فرماندهان از تعجب باز مانده بود. این کار با هیچ قاعده‌ای جور در نمی‌آمد و سرهنگ با طرح و فکر خودش آن را به انجام رسانده بود؛ بدون دادن حتی یک نفر تلفات. یکی از افسران جلو آمد و با حالتی ناباورانه که عمق حیرت و بهت او را آشکار می‌کرد، پرسید: «جناب سرهنگ، من اصلا متوجه نمی‌شوم. آخر چطور می‌شود که شما چهل کیلومتر وارد خاک دشمن بشوید، بکشید و بگیرید، بدون حتی یک کشته؟»
او دستی به ته‌ ریش چند روزة صورتش کشید و لبانش را به خنده باز کرد. صدای مردانه و پر هیبتش در گوشمان پیچید: «من یک افسر نیروی مخصوص هستم. انجام عملیات نفوذی و ضربه‌زدن به دشمن در خاک خودش با حداقل نفرات و تلفات، جزء وظایف من است. من کاری بیشتر از وظیفه خودم انجام نداده‌ام.»

برخورد با اسیر عراقی

امید نیکدل، یکی از همرزمان آبشناسان، تعریف می کرد: "در یک عملیات، چند عراقى را اسیر کرده بودیم. یکى از اسیرها تیر خورده بود به زانویش و نمى‌توانست راه برود. باید مى‌کشتیمش. والا امکان داشت خودمان هم تو دردسر بیفتیم. سرهنگ تک و تنها آن اسیر را حدود 8 کیلومتر تا مقرمان کول کرد. فقط به خاطر اینکه زنده بماند. آن عراقى بعد از تمام شدن جنگ همیشه از آبشناسان یاد مى‌کرد. حتى وقتى اسرا آزاد شدند، رفت بهشت‌زهرا سر مزار آبشناسان."


آن شهید در آخرین روزهای عمر خود نیز با وجود ‌۴٨ سال سن به گواهی همرزمانش هر روز صبح در محل کار به ورزش و آماده نمودن جسم خود می‌پرداخت و همیشه این شعر در دفتر کارش نقش بسته بود و هم اکنون نیز زینت‌بخش سنگ مزارش است:


ما زنده به آنیم که آرام نگیریم ---  موجیم که آسودگی ما عدم ماست

شادی روح پاکش صوات

 

زندگی نامه تیمسار سرلشکر شهید حسن آبشناسان (شیر صحرا )

موضوعات: شهیدان خاطرات و یادداشت ها جبهه و جنگ و رزمندگان
۱ نظر موافقین ۱ ۱۲ تیر ۹۷ ، ۰۱:۵۰
ع . شکیبا---۱۳۳۰