


متن کامل کتاب جهاد نفس در یک وبلاگ (16 قسمت):
مطالب مرتبط: اهل بیت (ع) ، احادیث و روایات

کینه توزی
از دیگر ناهنجاری های اخلاقی، دشمنی و کینه توزی با برادر دینی است. در آیه دهم سوره حشر می خوانیم:
وَلاَتَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلاًّ لِلَّذِینَ آمَنُوا.
پروردگارا! عداوت و کینه مؤمنان را در دل ما قرار نده.
کینه توزی، از اختلاف در مسائل اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی و سیاسی سرچشمه می گیرد. البته اختلاف در زندگی اجتماعی، امری طبیعی و گریزناپذیر است. با این حال، مسلمانان باید این اختلاف ها را با تفاهم و گفت وگو به شایسته ترین شکل برطرف سازند و حقوق و وظایف یکدیگر را بشناسند و محترم دارند تا بینشان کدورتی ایجاد نشود، کینه یکدیگر را در دل جا ندهند و هر چه سریع تر باید عقده ها را بگشایند و کینه ها را دور بریزند. امام علی علیه السلام فرمود:
اُحْصُدِ الشَّرَ مِنْ صَدْرِ غَیْرِکَ بَقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِکَ.1
با کندن کینه از سینه خود، شر آن را از سینه دیگری بردار.
منظور از این روایت آن است که اگر می خواهی دیگران کینه تو را نداشته باشند، سینه ات را از کینه آنها خالی کن. دلی که جایگاه بغض و کینه باشد، جولانگاه شیطان نیز خواهد شد و وسوسه های او همچون دمیدن بر آتش زیر خاکستر، کینه را شعله ور می سازد و آرامش انسان را می گیرد و چه بسا او را به انجام کارهای ناشایست و تصمیم گیری های خطرناک وادارد. امام حسن عسکری علیه السلام نیز کینه و دشمنی را مایه سلب آسایش و آرامش آدمی می خواند و می فرماید:
«اَقَلُّ النّاسِ راحَةً اَلْحُقُودُ؛ کم آسایش ترین مردم، کینه توزان هستند».2
به راستی وقتی آدمی هرگونه کینه و دشمنی را از دل خارج می سازد، به معنا و مفهوم این روایت پی خواهد برد.
1. نهج البلاغه، کلمات قصار، ش 178.
2. تحف العقول، ص 519.

از حضرت صادق علیه السّلام نقل شده: حضرت سجاد علیه السّلام مى فرمود: هرگاه این کلمات را بگویم، اگر جن و انس به زیان من گرد آیند باکى ندارم:
بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ مِنَ اللهِ وَ اِلَى اللهِ وَ فى سَبیلِ اللهِ وَ عَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَللّهُمَّ اِلَیْکَ اَسْلَمْتُ نَفْسى وَ اِلَیْکَ وَجَّهْتُ وَجْهى وَ اِلَیْکَ اَلْجَاْتُ ظَهْرى وَ اِلَیْکَ فَوَّضْتُ اَمْرى اَللّهُمَّ احْفَظْنى بِحِفْظِ الاْیمانِ مِنْ بَیْنِ یَدَىَّ وَ مِنْ خَلْفى وَ عَنْ یَمینى وَ عَنْ شِمالى وَ مِنْ فَوْقى وَ مِنْ تَحْتى وَ ما قِبَلى وَادْفَعْ عَنّى بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ فَاِنَّهُ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِکَ
به نام خدا، و به خدا، و از خدا، و به سوى خدا، و در راه خدا، و بر آیین رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش) خدایا خویشتن را تسلیم تو کردم، و رویم را به جانب تو متوجه نمودم، و به تو پشتگرم شدم، و کارم را به تو وا گذاشتم، خدایا مرا به حفظ ایمان حفظ کن، از پیش رو، و از پشت سر، و از سمت راست و چپم، و از بالاى سر و از زیر پایم، و آنچه که نزد من است، به حول و نیرویت از من دور کن، زیرا هیچ قدرت و نیرویى جز تو نیست.
دعای درد کمر
ششم از برای درد کمر روایت شده که دست بگذارد بر موضعی که درد می کند و سه دفعه بخواند:
وَ ما کانَ لِنَفْسٍ اَنْ تَمُوتَ اِلاّ بِاِذْنِ اللَّهِ کِتاباً مُؤَجَّلاً وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الاخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِی الشّاکِرینَ
هیچ کس نخواهد مُرد جز به اذن خدا سرنوشتی است مدّت دار و هر که پاداش دنیا را خواهد از آنش دهیم و هرکه پاداش آخرت خواهد از آنش دهیم و سپاسگزاران را پاداش دهیم.
پس هفت مرتبه سوره اِنّا اَنْزَلْناهُ را بخواند انشاءاللَّهُ عافیت یابد
منبع : مفاتیح الجنان

گوش دادن به خوانندگی زن
سؤال: آیا گوش دادن به خوانندگی زن اشکال دارد؟
جواب: بطور کلی گوش دادن به صدای زن اگر به صورت غنا باشد یا موجب تهییج شهوت یا مستلزم مفسده دیگری شود، جایز نیست.
پاسخ مقام معظم رهبری به استفتائاتی درباره موسیقی و صدای زن
چندی است به واسطه انتشار یک آلبوم موسیقی با همخوانی صدای مرد و زن که در گذشته هم همین روال بوده و جنبه قانونی و شرعی دارد،جوسازی های علیه موسیقی و به ویژه موسیقی بانوان به جوده آمده است.در همین راستا روز گذشته وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در اصفهان در پاسخ به این جوسازی های رسانه ای گفت: ملاک ما در موسیقی نظر رهبری است.
سال انتشار ۹۳

الإمامُ علیٌّ علیه السلام : الصَّدَقةُ دَواءٌ مُنجِحٌ .
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : داوُوا مَرضاکُم بِالصَّدَقَةِ .
عنه علیه السلام : داوُوا مَرضاکُم بِالصَّدَقَةِ، و ما على أحَدِکُم أن یَتَصَدَّقَ بِقُوتِ یَومِهِ ؟! إنَّ مَلَکَ المَوتِ یُدفَعُ إلَیهِ الصَّکُّ بِقَبضِ رُوحِ العَبدِ، فَیَتَصَدَّقُ فیقالُ لَهُ : رُدَّ علَیهِ الصَّکَّ .
الإمامُ الکاظمُ علیه السلام ـ لَمّا شَکا إلَیهِ رجُلٌ فی کَثرَةٍ مِنَ العِیالِ کُلِّهِم مَرضى ـ : داوُوهُم بِالصَّدَقةِ، فَلَیسَ شَیءٌ أسرَعَ إجابَةً مِنَ الصَّدَقةِ، و لا أجدى مَنفَعةً على المَرِیضِ مِنَ الصَّدَقةِ .
مردی خدمت امام کاظم (علیه السلام) رسید و عرض کرد: ده نفر عائله دارم تمامشان بیمارند، نمی دانم چه کنم و با چه وسیله گرفتاریشان را بر طرف سازم؟ امام(علیه السلام) فرمود: آنان را به وسیله صدقه و احسان به نیازمندان مؤمن در راه خدا، معالجه کن (به نیازمند صدقه داده و از او بخواهید دعا کند) که هیچ چیزی سریع تر از صدقه حاجت را بر آورده نمی کند و هیچ چیز برای بیمار سودمندتر از صدقه نمی باشد...
دعای خیر و برکت سفره و زندگی
اللهم بارِک لِمولانا صاحب الزمان
دانلود فیلم اللهمبارکلمولاناصاحبالزمان
خدایابهامامزمانمبرکتده

لعن و نفرین نوعی واکنش در مقابل افراد ظالم است که فرد مظلوم زبان به شکایت باز کرده و از خدا درخواست میکند تا رحمت دنیوی خود را از شخص ظالم قطع کرده و او را با مرگی زودهنگام به کام جهنم بکشاند.
نفرین کردن در قرآن
برخلاف دعا درخواست عذاب و ناراحتی برای کسی به صورت نفرین بیان میشود در قرآن کریم روایات اهل بیت در مواقع زیر نفرین کردن جایز و روا میباشد که به بخشی از آنها اشاره میگردد:

حدیث 249:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ قَالَ الْفَضْلُ بْنُ عَبَّاسٍ فِی حَدِیثٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَعْمَلَ بِالصَّبْرِ مَعَ الْیَقِینِ فَافْعَلْ فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَاصْبِرْ فَإِنَّ فِی الصَّبْرِ عَلَى مَا تَکْرَهُ خَیْراً کَثِیراً وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مَعَ الصَّبْرِ وَ أَنَّ الْفَرَجَ مَعَ الْکَرْبِ (فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً )(انشراح/6).
ترجمه :
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: اگر بتوانى که صبرى همراه با یقین و باور داشته باشى چنین کن و اگر توان آن ندارى (باز هم ) صبر کن زیرا در صبر کردن بر امورى که ناخوشایند توست خیر بسیارى وجود دارد، و بدان که نصرت و پیروزى همراه با صبر است و گشایش همراه با مشقت و سختى است .((همانا با سختى آسانى و گشایشى هست همانا با سختى گشایشى است )).
وسایل الشیعه - کتاب جهاد نفس

امام سجاد (ع) در یکی از دعاهایش عرضه می دارد: "اللَّهُمَّ اغْزُ بِکُلِّ نَاحِیَةٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَلَى مَنْ بِإِزَائِهِمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ، وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلائِکَةٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّى یَکْشِفُوهُمْ إِلَى مُنْقَطَعِ التُّرَابِ قَتْلا فِی أَرْضِکَ وَ أَسْرا، أَوْ یُقِرُّوا بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ وَحْدَکَ لا شَرِیکَ لَکَ. (9) اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلادِ مِنَ الْهِنْدِ وَ الرُّومِ وَ التُّرْکِ وَ الْخَزَرِ وَ الْحَبَشِ وَ النُّوبَةِ وَ الزَّنْجِ وَ السَّقَالِبَةِ وَ الدَّیَالِمَةِ وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ، الَّذِینَ تَخْفَى أَسْمَاؤُهُمْ وَ صِفَاتُهُمْ، وَ قَدْ أَحْصَیْتَهُمْ بِمَعْرِفَتِکَ، وَ أَشْرَفْتَ عَلَیْهِمْ بِقُدْرَتِکَ .(10) اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِکِینَ بِالْمُشْرِکِینَ عَنْ تَنَاوُلِ أَطْرَافِ الْمُسْلِمِینَ، وَ خُذْهُمْ بِالنَّقْصِ عَنْ تَنَقُّصِهِمْ، وَ ثَبِّطْهُمْ بِالْفُرْقَةِ عَنِ الاحْتِشَادِ عَلَیْهِمْ. (11) اللَّهُمَّ أَخْلِ قُلُوبَهُمْ مِنَ الْأَمَنَةِ، وَ أَبْدَانَهُمْ مِنَ الْقُوَّةِ، وَ أَذْهِلْ قُلُوبَهُمْ عَنِ الاحْتِیَالِ، وَ أَوْهِنْ أَرْکَانَهُمْ عَنْ مُنَازَلَةِ الرِّجَالِ، وَ جَبِّنْهُمْ عَنْ مُقَارَعَةِ الْأَبْطَالِ، وَ ابْعَثْ عَلَیْهِمْ جُنْدا مِنْ مَلائِکَتِکَ بِبَأْسٍ مِنْ بَأْسِکَ کَفِعْلِکَ یَوْمَ بَدْرٍ، تَقْطَعُ بِهِ دَابِرَهُمْ وَ تَحْصُدُ بِهِ شَوْکَتَهُمْ، وَ تُفَرِّقُ بِهِ عَدَدَهُمْ. (12) اللَّهُمَّ وَ امْزُجْ مِیَاهَهُمْ بِالْوَبَاءِ، وَ أَطْعِمَتَهُمْ بِالْأَدْوَاءِ، وَ ارْمِ بِلادَهُمْ بِالْخُسُوفِ، وَ أَلِحَّ عَلَیْهَا بِالْقُذُوفِ، وَ افْرَعْهَا بِالْمُحُولِ، وَ اجْعَلْ مِیَرَهُمْ فِی أَحَصِّ أَرْضِکَ وَ أَبْعَدِهَا عَنْهُمْ، وَ امْنَعْ حُصُونَهَا مِنْهُمْ، أَصِبْهُمْ بِالْجُوعِ الْمُقِیمِ وَ السُّقْمِ الْأَلِیمِ. (13) اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِکَ، أَوْ مُجَاهِدٍ جَاهَدَهُمْ مِنْ أَتْبَاعِ سُنَّتِکَ لِیَکُونَ دِینُکَ الْأَعْلَى وَ حِزْبُکَ الْأَقْوَى وَ حَظُّکَ الْأَوْفَى فَلَقِّهِ الْیُسْرَ، وَ هَیِّئْ لَهُ الْأَمْرَ، وَ تَوَلَّهُ بِالنُّجْحِ، وَ تَخَیَّرْ لَهُ الْأَصْحَابَ، وَ اسْتَقْوِ لَهُ، الظَّهْرَ، وَ أَسْبِغْ عَلَیْهِ فِی النَّفَقَةِ، وَ مَتِّعْهُ بِالنَّشَاطِ، وَ أَطْفِ عَنْهُ حَرَارَةَ الشَّوْقِ، وَ أَجِرْهُ مِنْ غَمِّ الْوَحْشَةِ، وَ أَنْسِهِ ذِکْرَ الْأَهْلِ وَ الْوَلَدِ. (14) وَ أْثُرْ لَهُ حُسْنَ النِّیَّةِ، وَ تَوَلَّهُ بِالْعَافِیَةِ، وَ أَصْحِبْهُ السَّلامَةَ، وَ أَعْفِهِ مِنَ الْجُبْنِ، وَ أَلْهِمْهُ الْجُرْأَةَ، وَ ارْزُقْهُ الشِّدَّةَ، وَ أَیِّدْهُ بِالنُّصْرَةِ، وَ عَلِّمْهُ السِّیَرَ وَ السُّنَنَ، وَ سَدِّدْهُ فِی الْحُکْمِ، وَ اعْزِلْ عَنْهُ الرِّیَاءَ، وَ خَلِّصْهُ مِنَ السُّمْعَةِ، وَ اجْعَلْ فِکْرَهُ وَ ذِکْرَهُ وَ ظَعْنَهُ وَ إِقَامَتَهُ، فِیکَ وَ لَکَ"؛[1]
بارالها، مسلمانان ستمدیده را در برابر دشمنان مشرکشان به جنگ برانگیزان و ایشان را با صفوف پیاپی فرشتگانت یاری فرما تا دشمنان را در اقصی نقاط بکشند یا اسیر کنند یا این که دشمنان تسلیم حق شوند و اقرار کنند که تو خدایی هستی که هیچ خدایی جز تو نیست، تنها و بدون شریکی. بارخدایا، این سرنوشت را بر همة دشمنانت در همة مناطق عالم تعمیم ده: از هند، روم، ترکستان، کرانه های خزر، حبشه، نوبه، زنگبار، سرزمین مسقالبه، دیالمه و دیگر طوایف و مناطق مشرکان که نام و نشانشان پوشیده است و تو خود آنان را می شناسی و به قدرت خود بر آنها تسلط داری... خداوندا، مشرکان را چنان به یکدیگر مشغول ساز تا از دستبرد به مرزهای مسلمانان بازمانند و با کاستن عددشان، از کاستن مسلمین بازدار و رشتة اتحادشان را با تفرقه بر هم زن تا از همدستی علیه مسلمانان بازمانند. خدایا، دلهایشان را از آرامش و بدنهایشان را از توانایی بی بهره کن و راه چاره را به رویشان ببند و اندامشان را در رویارویی با مردان مسلمان سست گردان و در دلشان از درگیر شدن با دلیرمردان اسلام هراس و ترس بیفکن و سپاهی از ملائکه ات را برای ترس و عذاب بر آنان برانگیز، چنانکه روز بدر چنین کردی، تا بدین سان بنیانشان را برکنی و شوکتشان را ریشه کن سازی و جمعیتشان را پراکنده کنی.
عن ابی عبدالله(علیه السلام) قال: «قال ابلیس(لعنة الله علیه) لجنوده: اذا استمکنت من ابن آدم فی ثلاث لم اُبال ما عمل فانّه غیر مقبول منه؛ اذا استکثر عمله، و نسی ذنبه و دخله العُجب».[1]
امام صادق علیه السلام فرمود: ابلیس ـ که لعنت خدا بر او باد ـ به لشکریانش گفت: اگر در سه کار بر فرزند آدم چیره آیم، دیگر باکى ندارم که چه کارى مى کند؛ زیرا آن کار از او پذیرفته نمى شود: هرگاه عملش را زیاد شمارد و گناهش را از یاد ببرد و خودپسند شود.
ابلیس به لشگریان خود گفت: اگر در سه مسأله بتوانم بر انسان مسلط شوم، دیگر خاطرم آسوده است و بخاطر اعمال نیکی که از آنان سر می زند، اندوهگین نمی شوم؛ زیرا با وجود این سه خصلت، حسنات ایشان مقبول واقع نمی شود:
اول- کارهای نیکِ او در نظرش زیاد جلوه کند، با خود بگوید: چقدر آدم خوبی هستم! از اعمال پسندیدۀ خود (فرائض و نوافل، انفاقات، صدقات و خدماتش) خشنود شود. این، اولین ضربه ای است که می خورد و خاکریز اوّلی است که جلوی شیطان باز می شود.
دوم- گناهان خود را فراموش کند؛ چقدر در زندگی مرتکب گناه و خلاف شده امّا از همۀ آنها غافل شود، لذا سرّ اینکه در ادعیه این همه از گناهان یاد شده، مثل اللهم اغفر لی الذنوب التی... این است که گناهان به دست فراموشی سپرده نشود.
سوم- عجب و خودشگفتی بر او وارد شود، و این مربوط به خصوصیات روحی او است؛ علم، حلم، صبر و تقوایش در نظرش بزرگ جلوه کند.
پی نوشت:
[1] خصال شیخ صدوق، باب الثلاثة، حدیث 86.
تاریخ انتشار : 1401/10/26
معنای دشمن ظالم و یاور مظلوم در نهج البلاغه
آنوقت امام علی علیهالسّلام میفرماید: «و کونا للظّالم خصماً و للمظلوم عوناً.»(۱) خصم ظالم باشید. «خصم»، غیر از «دشمن» است. یک وقت کسی دشمن ظالم است؛ یعنی از ظالم بدش میآید و دشمن اوست. این، کافی نیست. «خصم او باش»، یعنی «مدّعیاش باش.» خصم یعنی «دشمنی که مدّعی است»، «دشمنی که گریبان ظالم را را میگیرد و او را رها نمیکند. بشریت بعد از امیرالمؤمنین علیهالسّلام، تا امروز، به سبب نگرفتن گریبان ستمکاران، بدبخت و روسیاه شد. اگر دستهای با ایمان، گریبان ظالمان و ستمکاران را میگرفتند، ظلم در دنیا اینقدر پیش نمیرفت؛ بلکه از بن برمیافتاد. امیرالمؤمنین این را میخواهد: «کونا للظّالم خصماً.» خصم ظالم باش. در دنیا، هرجا ظلم هست و ظالمی هست، تو که اینجا هستی، خود را خصمش بدان. نمیگوییم «اکنون راه بیفت؛ و از این سوی دنیا به آن سوی دنیا برو و گریبان ظالم را بگیر.» میگوییم «حتماً خصومت خودت را نشان بده. هروقت و هرجا فرصتی دست داد، خصم او باش و گریبانش را بگیر.» یک وقت انسان نمیتواند نزدیک ظالم برود و ابراز خصومت نماید؛ لذا از راه دور، مخاصمه میکند.
ببینید امروز، به خاطر عملنکردن به همین یک کلمه وصیت امیرالمؤمنین علیهالسّلام، در دنیا چه منجلابی ایجاد شده است و بشریت چه بدبختی هایی دارد! ببینید ملت ها و بخصوص مسلمانان چه مظلومیتی دارند! اگر به همین یک وصیت امیرالمؤمنین علیهالسّلام عمل میشد، امروز بسیاری از ظلم ها و مصیبت هایِ ناشی از ظلم ها، وجود نمیداشت. «و للمظلوم عوناً.» هرجا مظلومی هست، به او کمک کن. نمیگوید «طرفدارش باش». نه! باید کمکش کنی. هرچه میتوانی و به هرنحو که میتوانی.

علائم ظهور حضرت مهدی (عج) بر دو دسته تقسیم می شوند:
الف: علائم حتمی و قطعی؛
ب: علائم غیر حتمی و غیر قطعی که البته در این علائم هم ممکن است اختلاف نظر وجود داشته باشد.
علائم غیر حتمی فراوان هستند و نوعاً بعضی از آنان به وقوع پیوسته است اما علائم حتمی و قطعی هنوز رخ نداده اند. بعضی از این علائم قطعی عبارتند از:
1. خروج سفیانی: پیش از ظهور مردی از نسل ابوسفیان در منطقه شام خروج می کند و با تظاهر به دینداری گروه زیادی از مسلمانان را می فریبد و به گرد خود می آورد و بخش گسترده ای از سرزمین های اسلامی را به تصرف خویش در می آورد و بر مناطق پنجگانه شام، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین (نام شهری در نزدیکی حلب) و منطقة عراق سیطره می یابد و در کوفه و نجف به قتل عام شیعیان می پردازد و برای کشتن و یافتن آنان جایزه تعیین می کند آنگاه که از ظهور امام زمان باخبر می شود با سپاهی گران به جنگ وی می رود که در منطقه بیداء (بین مکه و مدینه) با سپاه امام (ع) برخورد می کند و به امر خدا همه لشگریان وی به جز چند نفر در زمین فرو می روند و هلاک می شوند. [1]