سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شیعه واقعی» ثبت شده است

عزم ظهور

در فرهنگ پرافتخار شیعه، دو قیام و نهضت جایگاه ویژه و برجسته ای دارد: یکی «حماسه جاودانه حسینی» است که در گذشته روی داده و دیگری «انقلاب جهانی مهدوی» است که در آینده تحقق خواهد یافت. رهبر هر دو قیام، امام معصوم و از خاندان مطهّر پیامبر گرامی اسلام (ص) است.

«واقعه عاشورا» سرآغازی برحیات، پویایی و بالندگی شیعه و «ظهور موعود»، نقطه اوج، رشد، کمال و سعادت شیعه (و همه یکتاپرستان و صالحان) است. بین این دو نهضت، پیوند و ارتباط وثیق و ناگسستنی وجود دارد و هر دو در امتداد هم و تکمیل کننده یکدیگرند. مهم ترین جلوه هر دو قیام، بروز و ظهور کامل «حق» و تشکیل جبهه «حق» در برابر گروه «باطل» است.

از نظر شیعه، مصاف نهایی حق (نور و ایمان و خیر) در برابر باطل (کفر و ظلمت و شرّ) در عصر ظهور و هنگام قیام جهانی امام مهدی علیه السلام روی خواهد داد. این نهضت، فراگیر، جهانی، گسترده و کوبنده خواهد بود و بسیاری از ملت ها و شریعت ها منتظر آن هستند. وعده این مصاف نهایی ـ که منجر به نجات و رستگاری انسان ها می شود ـ در همه کتاب های آسمانی و بعضی از ادیان دیگر بیان شده است.

با این حال این قیام جهانی، متأثر از نهضت عاشورا و تکمیل و تمام کننده آن است. برای تببین این موضوع و فهم تأثیرگذاری و نقش حماسه حسینی بر قیام مهدوی و مصاف نهایی حق و باطل، چند رهیافت و تحلیل ارائه می شود.

۲ نظر موافقین ۴ ۲۸ تیر ۰۲ ، ۰۰:۳۴
ع . شکیبا---۱۹۹۷

غدیر عید ولایت

 غدیر،عید ولایت است

امام راحلِ بزرگوارِ ما، بزرگترین حق را از این ناحیه به گردن امّت اسلامى دارد که آحاد مردم را به مسؤولیت خودشان که دخالت در امر حکومت است، متنبّه و واقف کرد. از این روست که در نظام اسلامى، هر کس متدیّن به عقیده و شریعت اسلامى باشد، در امر حکومت داراى مسؤولیت است. هیچ کس نمى‏تواند خود را از موضوع حکومت کنار بکشد. هیچ کس نمى‏تواند بگوید: «کارى انجام مى‏گیرد؛ به من چه!؟» در موضوع حکومت و مسائل سیاسى و مسائل عمومى جامعه در نظام اسلامى، «به من چه» نداریم! مردم برکنار نیستند. بزرگترین مظهر دخالت مردم در امور حکومت، غدیر است. خودِ غدیر این را به ما آموخت و لذاست که عید غدیر، عید ولایت است، عید سیاست است، عید دخالت مردم در امر حکومت است، عید آحاد ملت و امّت اسلامى است. این عید، مخصوص شیعه هم نیست. جا دارد و حق آن است که همه امّت اسلامى، این روز را براى خودشان عید بدانند. غدیر، عید امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام هم هست و شیعیان آن حضرت، به طور ویژه از این عید استفاده مى‏کنند.

بیانات مقام معظم رهبرى‏ در دیدار کارگزاران نظام، به مناسبت «عید غدیر» 1375/2/18

مطالب مرتبط : امیرالمؤمنین علی (ع)  ، عید غدیر 

۱ نظر موافقین ۷ ۱۰ تیر ۰۲ ، ۰۰:۵۰
ع . شکیبا---۷۰۳
عیدالزهرا
 آیا برگزاری جشن نهم ربیع الاول یا همان عیدالزهرا صحیح است ؟

عید الزهرا و جشن گرفتن نهم ربیع الاول به دو جهت می‌تواند باشد:
نخست آنکه سالروز به امامت رسیدن حضرت ولی عصر امام زمان(عج) است، دومین مناسبت که بین برخی از مردم به غلط مشهور شده، سالروز قتل عمر بن خطاب است.
اما نسبت به امامت امام عصر از آن جهت که هشتم ربیع الاول روز شهادت امام حسن عسکری است و از آن به بعد امامت به عهده امام زمان حضرت ولی عصر سپرده می‌شود، شیعیان برای به امامت رسیدن امام زمان خشنودند و جشن می‌گیرند. با این کار یک نوع ابراز احساسات و عرض ارادت نسبت به آن وجود شریف و مادر بزر گوارش حضرت زهرا (س) می‌کنند، اما در عین حال هیچ گونه توصیه‌ای از سوی معصومین بر جشن گرفتن این روز نداریم.
دومین جهت که بین مردم به غلط مشهور گشته که سالروز قتل عمر، نهم ربیع الاول است، نیز بدون مستند و دلیل معتبر است. زیرا طبق منابع تاریخی فریقین (شیعی و سنی) عمر بن خطاب در روز بیست و سوم ذی الحجه ترور شد. پس از سه روز درگذشت. بنابر این او در اواخر ذی الحجه درگذشته است.  وقتل او در ۹ ربیع الاول فاقد دلیل معتبر است. بسیاری از بزرگان شیعه براین اتفاق نظر دارند که تاریخ قتل خلیفه دوم ۲۶ یا ۲۹ ذی الحجة سال ۲۳ هـ .ق است. على بن حسین مسعودى و یعقوبی ، دو تن از مورّخان بنام شیعه همچنین همه تاریخ نگاران اهل سنت بر همین عقیده بوده اند . (۱)
شیخ مفید در کتاب « مسار الشیعه » آورده است:
در روز بیست و ششم ذی الحجة سال ۲۳ هجری عمر بن خطاب مجروح گردید و در بیست و نهم ماه درگذشت.(۲)
هم چنین شیخ ابراهیم بن علی کفعمی در کتابی معروف به مصباح آورده است:
باید دانست که قتل خلیفه دوم در ۲۶ ذی الحجة سال ۲۳ هـ .ق واقع شده است . این مطلبی است که صاحبان کتاب های »، « « طبقات »، « مسار الشیعه »، و ....بر آن تصریح نموده اند، بلکه اجماع مورّخان شیعه و اهل تسنن نیز بر این است.(۳)
اما شادمانی کردن و گرفتن جلسان شادی برای قتل عمربن خطاب( فارغ از این که در چه تاریخی روی داده باشد ) ، صحیح نیست:
نه تنها در شرایط کنونی، بلکه در دوران ائمه معصومین نیز چنین مواردی که در سالروز قتل عمر برنامه و جلسه شادمانی برپا کنند، گزارش نشده است. شیعیان نیز چنین برنامه‌ای نداشته‌اند. چنانچه برخی از شیعیان و نزدیکان ائمه به ناسزاگویی به خلفا می‌پرداختند، اهل بیت با آنان برخورد می‌نمودند. همچنین این کار توسط مراجع بزرگ تقلید شیعه نهی شده و توهین به بزرگان اهل سنت را جایز نمی دانند .
برگزاری این مراسم امروزه از طرف عده ای بعضا همراه با کارهای زشت همراه است که مطمئناً بر خلاف دین اسلام و توصیه ائمه اهل بیت (ع) است.
در شرایط فعلی که اسلام بیش از همه زمان‌ها نیاز به اتحاد و انسجام مسلمانان دارد ، شایسته نسیت که ما شیعیان با برپایی چنین مراسمی دامنه اختلافات را گسترده‌تر و فاصلة میان مسلمانان را بیشتر نماییم.
وحدت و انسجام اسلامی از برترین نعمت‌های خدادادی است، همان گونه که امیرالمؤمنین(ع) فرمود: خداوند بر این امت منت نهاده و بین آنها الفت و اتحاد ایجاد کرده که در سایة آن زندگی کنند . به کنف حمایت آن پناهنده شوند. این نعمتی است که احدی نمی‌تواند بهایی برایش بگذارد. زیرا از هر بهایی گران‌قدرتر و از هر چیز پر ارزشی با ارزش‌تر است.(۴)
برپایی چنین جلساتی با هر عنوان، آتش دشمنی اهل سنت را برمی‌افروزد. آنان را نیز به مقابله به مثل و توهین و هتک حرمت به مقدسات شیعه و احیاناً تعرض به جان شیعیان وا می‌دارد که این قطعاً مورد رضایت امام زمان نیست.

مطالب مرتبط: ربیع الاول ، حضرت فاطمه زهرا (س)، امام زمان (عج)

۱ نظر موافقین ۰ ۲۵ آبان ۹۶ ، ۱۷:۴۹
ع . شکیبا---۹۱۱

https://media.hawzahnews.com/old/fa/Original/1394/05/21/IMG19182906.jpg

رهروان ولایت ـ عقل موهبتی الهی است و به بدون هیچ اغراق و یک جانبه نگری باید بگوییم تنها مکتبی که دیدگاه منحصر به فردی در مورد عقل داشته و زاویه های آن را مشخص کرده، دین اسلام و مذهب تشیع است.
مع الاسف با وجود این معدن عظیم و این زبان مشترک بین نوع بشر برای تبیین ارزشهای دینی، همیشه موضوع عقلانیت شیعه مغفول مانده و در مورد آن، کمتر سخن گفته شده است. قریب 50 مرتبه در قرآن ریشه و کلمه «عقل» بکار برده شده است  به گونه ای که در کلام خداوند، انسان بی تعقل در رده بدترین و پایین ترین موجودات به شمار آمده است: «اِنَّ شَرَّ الدَّوابِّ عِنْدَ اللهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لَا یَعْقِلُونَ» (انفال/۲۲)

در کتاب شریف کافی مرحوم کلینی(رحمه الله) که از جمله کتب معتبر شیعه است بابی تحت عنوان «عقل و جهل» وجود دارد که در آن، زوایای مختلف عقل را عنوان کرده است. بدون شک، دینی که اینگونه از عقل و عقلانیت دفاع می‌کند، پایه های محکمی برگرفته از عقل دارد و مبانی آن با عقل نوع بشر، همسو و هماهنگ است.
در کدام دین و مذهبی عدم تعقل مذمت شده است؟ این در حالی است که در آیات متعدد قرآن کریم خطاب «أَ فَلا تَعْقِلُونَ» موج میزند. عقل در میان همه افراد بشر ودیعه گذاشته شده و ما می‌توانیم بر اساس همین موضوع با تمام دنیا تعامل داشته باشیم.

حضرت صادق(علیه السلام) که بنیانگذار فقه شیعه برگرفته از عقلانیت است در حدیثی خطاب به هشام جایگاه عقل را مشخص نموده و فرمودند: ای هشام همانا برای مردم دو فرستاده و حجّیت از طرف خدای متعال است یکی حجّت ظاهری و دیگری حجّت باطنی امّا حجّت ظاهری که انبیاء و ائمه(علیم السلام) هستند و حجّت و دلیل باطنی عقل است که خداوند در وجود انسان به ودیعه گذاشته است. [1]

کاربرد عقل در حوزه معارف شیعی تا آنجاست که در مسائل اعتقادی و گزاره های مربوط به آن، باید با قدرت استدلال همراه باشد و در حوزه مسائل عملی و فرعی و فقهی، عقل از منابع استنباط و اجتهاد قلمداد شده است؛ منابع استنباط احکام الهی در مذهب شیعه قرآن و سنت و عقل و اجماع می‌باشد که این موضوع جایگاه عقل را بیش از پیش پررنگ می‌نماید و فقه شیعه را در طول هزار و اندی سال به یک فقهی پویا تبدیل کرده که گذر زمان و اعصار هرگز او را پوسیده و منزوی نمی‌کند، بلکه همواره در تمام تاریخ در بطن جامعه سرزنده و شاداب گره گشای کار خلق بوده است.
در کنار دو حوزه فقه و کلام، حوزه فلسفه را شاهدیم که عقلانیت عالمان و حکیمان شیعی کم از فیلسوفان یونان نیست؛ چه بزرگانی چون ابن سینا را شارح افکار ارسطو بدانیم و یا مبتکر مسائل بزرگ فلسفی! از سوی دیگر، عقلانیت شیعی در حوزه اندیشه سیاسی نیز نمود یافت. در فلسفه سیاسی فارابی هرگاه از رئیس مدینه فاضله سخن به میان آید، شرایطی که بر می شمرد به امامت به نحوی که در تشیع مطرح است، سخن می گوید.

کمترین تأملی در برخی منابع دینی ادیان دیگر؛ مثل تورات و انجیل و... و بررسی جایگاه عقل در این منابع و مقایسه آن با منابع شیعه برای  عقلانی بودن مذهب شیعه کفایت می‌کند.
این ادعا نه از سر تعصب و یک جانیه نگری است بلکه برگرفته از واقعیتی است که بر هر انسان منصف و بی غرضی با اندکی تتبعی هویدا می‌گردد. همچنانکه خود قرآن می‌فرماید: «کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛[بقره/242]

اوضاع از هم پاشیده و سردرگمی که در قرون اخیر دامن غرب را گرفته خصوصاً در قرن هجدهم میلادی که با رنسانس مصادف بود نشان از تهی بودن قالب گزاره های دینی از عقلانیت و جوابگو نبودن در عرصه های مختلف دنیای مدرنیته است.
امّا در مذهب شیعه ارزشهای دینی بر مبنای حسن و قبح عقلی که مورد قبول نوع بشر است تنقیح می گردند. ظرفیت تفقه شیعه پاسخگوی مسائل فردی و مسائل مستحدثه می‌‏باشد و با فلسفه اعتقادات را تمام می‏‌کند و برمبنای عقل عمل هم پاسخگوی مسائل اخلاقی جامعه است. در عین عقلانی بودن هرگز از حوزه احساسات و عواطف خارج نشده و جلوه ای از رحمت بی انتهای الهی در تمام احکام و مسائل دینی ساری و جاری است.

آنچه در این راستا شایان ذکر است اینکه هیچ یک از مذاهب اسلامی مانند تشیع از قوّت و کثرت و تنوع ادله و مستندات در اثبات عقاید اساسی و بنیادین خود بهره‌مند نیست. بررسی مقایسه‌ای ادله هر یک از مذاهب بر بنیادهادی اعتقادی خود، گواه روشنی بر این مطلب است.

گرایش نوع بشر به سمت اخلاق سکولار و روی گردانی از دین در پاره ای اوقات بخاطر عقلانی نبودن مبانی دینی است بدون شک اگر از قالب و موضوع عقلانیت در مورد دین سخن به میان آید، هر عقل سلیمی آن را خواهد پذیرفت زیرا عقلانیت با فطرت هر انسانی عجین شده و اگر زبانِ سَرْ انکار دین کند، بدون شک، زبانِ فطرت، اعتراف به حقانیت دینی که عقلانی باشد خواهد کرد همچنانکه خدای متعال می‌فرماید: «پس روى خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتى است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونى در آفرینش الهى نیست؛ این است آیین استوار؛ ولى اکثر مردم نمى‌‏دانند»! [روم/30]، [2]

مبانی کلامی، فلسفی و فقهی شیعه که بر گرفته از عقل محض و اندیشه ناب است، زبان مشترکی است که با آن می توان قاطبه بشریت را با این زبان مشترک، به دین حق گرایش داد.

شاید برای ما که با این دین بزرگ شدیم باور این موضوع کمی غیر طبیعی باشد، امّا برای کسی که تازه به دین اسلام مشرف شده بسیار شگفت انگیز خواهد بود، وجود دینی که تک تک مسائل و احکام آن برگرفته از عقل و منطق و هماهنگ با آن است.

  --------------------------------------
پی نوشت:
[1]. ...یَا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ‏ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ...(الکافی (ط - الإسلامیة) / ج‏1 / 16 / کتاب العقل و الجهل ..... ص : 10)
[2]. قرآن کریم: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ»

نقد تفکرات ابوحامد محمد غزالی در کتاب حیات فکری غزالی

۰ نظر موافقین ۱ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۱۰
ع . شکیبا---۱۰۲۱