سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدای سپاه» ثبت شده است

سردار شهید حاح سعید قهاری سعید

سردار سرتیپ پاسدار شهید سعید قهاری سعید در مورخ 1331/1/5 در روستای چنار علیا از توابع اسدآباد استان همدان در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود.
تحصیلات ابتدایی را در همان روستا به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل به همدان رفت و دیپلم را در همان شهر اخذ نمود و پس از آن به خدمت سربازی رفت و در طی 2 سال سربازی در رژیم سابق فنون نظامی را آموخت و همزمان با تظاهراتهای مردمی علیه رژیم ستم شاهی به عنوان یک مبارز به فرمان امام (ره) مبارزات خود را آغاز کرد.

 

پس از انقلاب در سال 1358 جزء اولین پاسدارانی بود که به سپاه ملحق شد و فرماندهی بسیج همدان را به عهده گرفت و پس از آن جانشین سپاه همدان شد.
  پس از آن فرمانده سپاه نهاوند شد و بعد از آن بنا به نیاز منطقه سنقر که در آن زمان مواجه با درگیریهای ضد انقلاب بود به فرماندهی سپاه سنقر منصوب شد و پس از سه سال خدمت و درگیری در منطقه سنقر به تیپ جوانمرد در سال 1365 منصوب شد پس از آن بنا به نیاز به فرماندهی شهر پاوه منصوب شد و در آن زمان در عملیات ولفجر 10 شرکت نموده و منجر به شیمیایی وی گردید. بعد از پاوه جانشینی تیپ انصار الرسول  درمنطقه شاخ شمران و اورامانات منصوب شد و سپس بنا به صلاحدید نظام به دوره دافوس در کره جنوبی فرستاده شد و در یک دوره  فشرده فنون عالی نظامی را آموخت و مجددا در سال 69 به شهر مرزی مریوان اعزام شد و به فرماندهی سپاه مریوان و تیپ مریوان منصوب گردید و پس از سه سال خدمت در شهر مریوان به جانشینی قرارگاه شهید شهرامفر در سنندج منصوب گردید. پس از 6 ماه خدمت بنا به پیشنهاد سردار شهید کاظمی فرمانده وقت قرارگاه حمزه به فرماندهی قرارگاه شهید کاوه در بانه انتخاب شد سپس به جانشینی لشگر 3 در ارومیه انتخاب شد و در طی درگیری تن به تن با اشرار و ضد کوردل در شهر اشنویه برای پنجمین بار از ناحیه پا به شدت مجروح گردید. پس از آن به علت جراحت شدید مسئول ستاد قرارگاه حمزه سید ااشهدا شدند. روی هم رفته ایشان 9 سال در کنار سردار شهید احمد کاظمی خدمت نمودند.
پس از آن بنا به نیاز منطقه غرب کشور در قرارگاه نجف اشرف جانشین قرارگاه نجف در کرمانشاه شدند و سه سال در آنجا خدمت خالصانه داشتند پس از آن به سمت فرماندهی ارشد نیرو و تیپ مستقل الغدیر منصوب شدند و مدت دو الی سه  سال تیپ را به بهترین حالت آماده و عملیاتی تبدیل نمودند و ایشان بار معنوی خود را با راه اندازی کنگره شهدای دار العباد یزد بستند و در همان جا عهدی با شهدا به خصوص شهید باکری و کاظمی بستند که .......


در تاریخ آبان ماه 1385 به فرماندهی لشگر 03 نیروی مخصوص حمزه سید الشهدا منصوب شدند و پس از 3الی 4 ماه خدمت در طی درگیری با ضد انقلابیون کوردل در ارتفاعات شمالغرب به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و به آرزوی دیرین خویش رسیدند و به همرزمان خویش شهید باکری و کاظمی پیوستند روحشان شاد و راهشان مستدام باد.

 شهادت 4 اسفند 1385

شهید حاج سعید قهاری و شهید حاج احمد کاظمی

وصیت نامه سردار شهید حاج سعید قهاری سعید

السلام علیک یا ابا الحسن یا امیر المومنین یا علی بن ابی طالب یا حجت الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عند الله ، اشفع لنا عندالله.

درود بر پیامبر گرامی اسلام که پیامبر رحمت و لطف بود. درود بر خاندان گرامی او که همگی نوری در تاریکی بودند.

همانا که حافظان امت و نشانه ی روشن دین و ترازوی سنجش فضائل هستند.

در شبی با خدای خود راز و نیاز می کنم که شب بسیار عزیزی است، شب قدر، شب خیرات، شب برکات!

خدایا ! از اینکه 50 سال عمر با عزمت با سلامتی جسمی به بنده عطا کردی سپاسگذار و شاکرم.

خدایا ! وابستگی های دنیایی را از من دور کن و برایم بی ارزش قرار بده تا بتوانم زود از آن بگذرم.

خدایا ! عبادات ناقص و خیرات حسنات ناچیز بنده حقیر را مورد قبول خودت قرار ده.

خدایا ! بر خانواده سخت گرفته ام. بخاطر هجرت زیاد و عدم رسیدگی، آنها را از من راضی گردان.

خدایا ! اگر عمری از من باقی است و نمی توانم درست به کار بگیرم به رهبرم (آیت الله خامنه ای) عطا فرما.

خدایا ! آرزویی ندارم. آرزوی بنده آزادی قدس شریف و پیروزی اسلام و شکست آمریکاست .

خدایا ! تو به من قدرت و توفیق دادی تا با دشمنان دین در سخت ترین شرایط بجنگم. پس ختم زندگی دنیاییم شهادت در راه خود (حق) باشد و در لباس سبز پاسداری، تا در کنار دوستان شهیدم آرام گیرم.

والسلام

سرباز خاکی ولایت، سعید قهاری سعید

سال 82

مطالب شهدا و رزمندگان جبهه و جنگ

۱ نظر موافقین ۲ ۰۴ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۰۳
ع . شکیبا---۴۹۱
بدرقه باشکوه پاسدار مدافع حریم وطن در بروجرد؛ شهید بروجی تشییع شد

پیکر مطهر شهید « عبدالرضا بروجی» از شهدای حادثه تروریستی خاش در بروجرد تشییع شد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم سلام بر شهادت که بزرگ‌ترین نتیجه حرکت است. خورشید، بزرگ‌ترین مؤذن صبح است و شهید، والاترین مکبر آزادگی و کدام تکبیر، رساتر و فراگیرتر از شهادتینی که در بی‌تعلق‌ترین ثانیه‌های زندگی، بر زبان شهید جاری می‌شود؟

آری! رهایی، محصول دل‌سپردگی مردان جهاد، به عالمی فراتر از خاک است؛ محصولی که توازن عقل‌‌های زمین را درهم می‌شکند. پس سلام بر شهدا که ایستاده می‌میرند.

شهدا، چراغ راه

شهدا ستاره شدند تا بدرخشند و دنیای ما آدم‌های قدرنشناس را روشن کنند، ستاره شدند تا قلب یخ‌زده آن‌هایی که فقط دم از انسانیت می‌زنند را گرم کنند، ستاره شدند تا انسان‌های کوکی را امید دوباره بخشند، ستاره شدند تا نورشوند به زندگی من، به زندگی تو وبه زندگی همه.

سلام بابا! بابای مهربانم سلام، چند شب است که سراغت را از مادر می‌گیرم اما هیچ جواب قانع کننده‌ای نمی‌شنوم. بابا دلم برایت تنگ شده، برای مهربانی‌ات برای آغوش گرمت و برای شنیدن صدای دلنشینت.

بابا دوست دارم بیایی و باز صدایم کنی. صدایم کنی و بگویی: دخترکم، شیرین زبانم، مطهره بابا کجایی من آمده‌ام.

جای خالی پدر

بابای خوبم همه می‌گویند آمده‌ای، راست می‌گویند من میان انبوه جمعیت تو را دیدم، مثل همیشه باشکوه، زیبا با لبخندی که زیباترت می‌کرد همراه با بوی عطری دلنشین که در فضا پیچیده‌بود. آن‌جا هم خورشید را می‌شد دید هم ستاره‌ها را از بس که ماه شده‌بودی در لباس شهادت.

همه آمده‌بودند از آشناها تا همسایگان و اقوام، حتی غریبه‌ها هم آمده‌بودند و برایت اشک می‌ریختند. باشکوه و غرور پذیرایت شدند و روی دست‌های مهربان‌شان با عزت و افتخارتمام به میهمانی دعا و نیایش بردند تا در آنجا من باشم و تو باشی و خدا.

در گوشت زمزمه دوستت دارم را بارها و بارها بگویم و به خدایت بسپارم، بابای مهربانم خداحافظ.

شبی با شهید

پیکر پاک پاسدار شهید عبدالرضا بروجی که در حادثه تروریستی خاش، زاهدان به فیض عظیم شهادت نائل شده‌بود در میان استقبال باشکوه مردم شهیدپرور بروجرد به زادگاهش برگشت تا در آنجا آرام گیرد.

بی‌شک این حرکت ناجوانمردانه تروریست‌های تکفیری و حامیان آنها در انتقام از حضور مقتدرانه مردم فهیم ایران اسلامی در راهپیمایی 22بهمن و گرامی‌داشت چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی بوده‌ و مسلم است این‌گونه رفتارهای تروریستی نه‌تنها خللی در اراده ملت ایجاد نخواهد کرد بلکه اتحاد، همدلی و اراده راستین ملت ایرانی اسلامی در جهت حفظ استقلال و اقتدار کشور را بیش‌تر و منسجم‌تر خواهد کرد.

مردم انقلابی بروجرد شب را در‌ کنار پیکر این شهید به دعا ونیایش و نوحه‌سرایی و عزاداری در حسینیه ثارالله پرداختند و این‌گونه خود را در این مصیبت شریک همسرو فرزندان گرامش دانستند و با حضورشان صادقانه اعلام کردند که هیچ‌وقت دست از آرمان‌های امام و مولای‌شان برنخواهند داشت حتی اگر در این راه شهید شوند.

بدرقه تا بهشت

امروز نیز این مردم داغدارانی هستند که برای آرامش خودشان برای مراسم تشییع آمده‌اند تا ثابت کنند که شهدا، رفته‌اند اما رسالتی از جنس آگاهی و حرکت را بر دوش‌شان باقی گذاشته‌اند. شهادت، مرز زمین و آسمان است و شهدا، مرزبانان هماره بیداری. شهیدان، پیامبران حماسه انسانند که ما را مسئولیتی ممتد که در لحظه لحظه زندگی مان جاری‌ست، نازل فرموده‌اند.

فرهنگ شهادت

شهدا مرگ را به سخره گرفته‌اند تا ما به حقارت دنیا بخندیم. شهدا، حیثیت خون را فریاد زدند، تا ما گوشت و پوستمان را از جرعه عطش و شور بپرورانیم. شهدا همه تعلقات را از خود بریدند و خود را مسافر آسمان کردند تا گذرگاه‌بودن دنیا را اثبات کرده باشند و راز آزادی را بریدن از خویش ثبت نموده باشند. پس سلام بر شهدا و بر فرهنگ همیشه روشن‌شان. بر ما باد مرور خویش در بایدهای آنان و محک‌زدن خود در این غفلت گاه نسیان زا.

امروز، سنگرهای‌شان این‌جاست؛ در گلزارهای همیشه سرخ شهر و ما او را در این عزیمت زیبا همراهی می‌کنیم.

شامگاه چهارشنبه 24 بهمن ماه بود در حادثه تروریستی در زاهدان 27 تن از پاسداران انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند و 13 تن دیگر مجروح شدند.

شهید بروجی متولد 1356 و 10 سال بود که در سپاه استان اصفهان مشغول به خدمت بودند.

۲۸ بهمن ۱۳۹۷

تسنیم

مطالب مرتبط : شهدای بروجرد ، مدافعین حرم ، شهیدان

۱ نظر موافقین ۱ ۲۹ بهمن ۹۷ ، ۱۰:۵۴
ع . شکیبا---۳۷۹

http://yadshohada.com/wp-content/uploads/2014/11/%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85-%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86%D8%AF.jpgشهید ابراهیم بیرانوند

نام پدر : شیرخان
تاریخ شهادت : 1363/9/29
محل شهادت : سلیمانیه عراق -زبیدات
شهرستان :  خرم آباد

شهید ابراهیم بیرانوند در سال 1345 متولد شد در کودکی بسیار مهربان بود و نیز احساس مسئولیت می کرد و به پدر و مادر خود احترام می گذاشت . کودکی باهوش و زیرک بود از همان دوران کودکی  نماز می خواند نه اینکه تمام نماز را بلد باشد بلکه هنگامی که مرحوم پدرش نماز می خواند او نیز با او کلمات را تکرار می کرد و نماز می خواند در سال 1351 راهی مدرسه شد دوران ابتدائی را گذراند .

دوران راهنمایی وی (که سال اول راهنمایی سال 1357 بود و انقلاب شده بود) تظاهرات در خیابانها وجود داشت و مردم راهپیمایی می کردند شهید ابراهیم نیز سال اول راهنمایی در راهپیمائی ها و تظاهرات بر علیه رژیم ستم شاهی شعار می داد در تمام راهپیمائی ها که علیه رژیم شاه بر پا  شد شرکت داشت و در هنگامی که در حال شعار دادن بود به وسیله گاردی ها مجروح شده و پای چپ او تیر خورده و زخمی شده و مدت 40 روز در خانه بستری بود . در حالی که شهید با عصا راه می رفت و زخمی بود ولی در خانه طاقت نمی آورد و به راهپیمایی می رفت .

بعد از آن به جهاد سازندگی رفت و مدت یک سال و سه ماه در آنجا خدمت نمود بعد از چندی از طرف جهاد اعزام میدان جنگ شد به بسیج ملحق شد وقتی که وارد جهاد شد 15 سال تمام داشت وقتی که به جبهه اعزام شد اولین مأموریت او در فکه حمله ی محرم بود و در اهواز آموزش بسیج را به نحو احسن گذراند بعد از آن به تنگه چزابه اعزام شد و در همان جا به عنوان تخریب چی مشغول خدمت شد .

سال 1361 بود که پای راست و دست راست او که سه انگشت نیز از کار افتاده شد تیر خورد و مدت 40 روز در بیمارستان ساسان تهران بستری بود بعد از 40 روز به خانه آمد بعد از چند ماه استراحت آن هم چه استراحتی که در پادگان حمزه مشغول خدمت بود . بعد از آن در 7/9/1362 به عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خرم آباد درآمد. در این مدت که در سپاه بود به مدت 6 ماه در کردستان مشغول خدمت بود در تیپ تکاوران قدس واقع در سنندج . در تیپ 15 امام حسن (علیه السلام) در واحد تخریب و انفجارات به مدت 2 ماه . و نیز در واحد بسیج خرم آباد به مدت 8 ماه مشغول خدمت بود .

در اهواز به مدت 3 ماه و 20 روز دوره عمومی سپاه پاسداران را دیده و به مدت 45 روز دوره تخصصی در رشته انفجارات را با جان بر کفان اسلام طی کرد .

در سال 1363 عضو گروه اطلاعات عملیات سپاه پاسداران شد. در همان سال  ازدواج نمود که حاصل آن دختری به نام زهرا می باشد . بالاخره  در 1363/9/29 در منطقه زبیدات در حین آتش شدید دشمن بعثی به فیض عظمای شهادت نایل آمد . او فرمانده دسته بود و بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.

ایشان همیشه سفارش می کردند که امام را دعا کنید و حجاب را رعایت کنید و مطیع فرمانهای رهبر باشید و هرگز او را تنها نگذارید. به مادرم سفارش می کرد که افتخار کن که این چنین فرزندی را تقدیم اسلام نمودی و به پدرم سفارش می کرد که پدر مرا ببخش چون نتوانستم جواب زحمات تو را به خوبی بدهم تو خیلی زحمت کشیدی تا این چنین فرزندی را تربیت نمایی و تقدیم اسلام کنی مرا ببخش که وقت تنگ است ، موقع نشستن در خانه نیست ، مرا ببخش که موقع آن است که از جان و مال خود گذشت کنیم و در راه خدا شهید شویم.

وصیت نامه شهید :

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام الله و با آرزوی طول عمر برای رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی و با پیروزی هر چه نزدیکتر رزمندگان اسلام آنان که شبها در دل سنگرها با مناجات خود سنگرها را عطرآگین نمودند و شربت شهادت را نوشیدند و به دیدار لقاءالله شتافتند. بله آنانند یاران واقعی امام زمان که آنها را به کمک خویش می خواند و به ما نوید پیروزی را می دهد.

رزمندگان ایثارگر ما درس سرخ شهادت را از مولایشان حسین آموخته اند و به جهان نشان می دهند که این انقلاب، انقلاب جهان است این انقلاب مقدمه کار را برای مهدی موعود آماده می کند. بله جوانان ایثارگر ما مانند علی اکبرها به سوی میدان می شتابند و دشمن تجاوزگر را مجال پایداری نمی دهند. بله اینانند زاهدان شب و شیران روز. از برادران رزمنده در جبهه های جنگ می خواهم که دشمن را مجال پایداری ندهند، بشتابید بر روبه صفتان زشت خو.

بله امام عزیز ما می فرماید که افتخار به رزمندگانی که سنگرها را با مناجات خویش عطرآگین نمودند .

سخنی دارم با خانواده ام، خدمت پدر عزیزم سلام عرض می نمایم باری پدر از درگاه خداوند مسئلت دارم که شما را یاری دهد تا دین خدا را یاری دهید؛ زیرا شما فرزندتان را در راه خدا دادید ولی بدانید که در پیشگاه خداوند موفق و سربلند هستید به خاطر اینکه فرزندتان را برای مفید بودن به جامعه تحویل دادید. سخنی با مادر عزیز از درگاه خداوند خواستارم که شما نیز در پیشگاه حضرت فاطمه خوش و خرم باشید. خدمت خواهرانم (ن و ف) سلام خود را می رسانم و امیدوارم که خواهران خوبی بوده باشید و با رفتار خود روح  من را خوشحال نمایید. خدمت برادران عزیزم سلام برسانم و امیدوارم با اخلاق خوب شما روح من خوشحال بشود.

در آخر خدمت کلیه اقوام و دوستان و آشنایان سلام من را برسانید و از آنها طلب آمرزش برای من بنمایید .

مرا همچون گلگون کفنان دیگر در «بهشت رضا» دفن نمایید و طلب آمرزش را برای کلیه شهدا بنمایید.

شادی روح پاکش  شادی ارواح طیبه همه شهدا صلوات

۰ نظر موافقین ۰ ۰۱ دی ۹۷ ، ۱۵:۲۷
ع . شکیبا---۵۵۵
شهید علی امرایی نخستین شهید شهرستان بروجرد در راه دفاع از حرم مطهر حضرت زینب(س) در سوریه است.
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۴
شهید علی امرائی، نخستین شهید بروجردی مدافع حرم
 

به گزارش"ایثار لرستان" به نقل از ایرنا این شهید سرافراز دوم تیرماه سال جاری در دفاع از حرم حضرت زینب(س) و نبرد با تروریست های تکفیری در کشور سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
گفتنی است در دوم تیرماه سال جاری سه تن از مدافعین ایرانی حرم حضرت زینب (س) به نام های 'شهید محمد حمیدی (ابوزینب)، شهید حسن غفاری و شهید علی امرائی (حسین ذاکری) در جبهه های نبرد با تروریست های تکفیری در کشور سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
بنا براین گزارش، این مدافعان حرم در مسیر دمشق- درعا در جنوب سوریه بر اثر انفجار مین به شهادت رسیدند.
تعدادی از این شهدا سال گذشته در عملیات آزادسازی دخانیه دمشق نیز حضور داشتند.
پیکر مطهر شهید علی امرائی 28 ساله چهارم تیرماه پس از تشییع در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شدند.
مراسم ترحیم نخستین شهید بروجردی مدافع حرم روز شنبه 13 تیرماه ساعت 9 صبح در مسجد ولی عصر(عج) بروجرد واقع در چهار راه نخی این شهر برگزار می شود.
مردم شهید پرور شهرستان بروجرد با حضور پرشور خود در این مراسم ارادت خود را به مقام شامخ شهدا و ائمه اطهار (ع) ابراز خواهند داشت.

مطالب مرتبط :   شهیدان ، خاطرات شهدا

۰ نظر موافقین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۱۸
ع . شکیبا---۸۸۸