سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدای بسیجی» ثبت شده است

https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1401/09/21/1401092107101036026632124.jpg

"مجید رهنورد" عامل شهادت شهیدان زینال‌زاده و رضازاده در ملأ عام به دار مجازات آویخته شد 

۲۱آذر ۱۴۰۱

"مجیدرضا رهنورد پایین‌ده" فرزند محمدجواد که طی اقدام تروریستی در ۲۶ آبان‌ ماه ۱۴۰۱، دو نیروی حافظ امنیت را به شهادت رساند و ۴ نفر دیگر را مجروح کرد، صبح امروز ۲۱ آذر ماه ۱۴۰۱ در مشهد و در ملأ عام اعدام شد.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم به نقل مرکز رسانه قوه قضائیه، عصر روز 26 آبان ماه بود که مجیدرضا رهنورد در خیابان حرّ عاملی مشهد با سلاح سرد به نیروهای حافظ امنیت حمله کرد و حسین زینال‌زاده را با چندین ضربه متوالی چاقو به سر و گردن و بدن و سپس دانیال رضازاده را با ضربه چاقو به گردن به شهادت رساند.

این تروریست در جریان حمله تروریستی خود، چهار فرد دیگر را نیز که در مسیرش بودند مجروح کرده از محل حادثه گریخت.

به‌گفته یکی از شاهدان عینی در دادگاه که صحنه این جنایت را از نزدیک دیده بود، در روز حادثه پس از آنکه متهم، 2 تن از نیروهای حافظ امنیت را به شهادت رساند، در حال فرار هر فرد دیگری را که سر راهش قرار داشت با چاقو می‌زد و سپس متواری شد. اتفاقات آن روز به‌حدی فضای منطقه را دچار ارعاب کرده بود که مردم همه دچار وحشت شده و ترسیده بودند و مغازه‌دارها از ترس و وحشت به‌وجودآمده توسط متهم فروشگاه‌های خود را تعطیل کردند.

دستگیری رهنورد در حال فرار از کشور

۰ نظر موافقین ۱ ۲۲ آذر ۰۱ ، ۱۴:۰۲
ع . شکیبا---۲۳۹
شهید غلامرضا اسماعیل پور پس از رشادتهای فراوان در شامگاه اردیبهشت 1365 و در پنجمین روز از ماه مبارک رمضان در منطقه عملیاتی حاج عمران بر اثر اصابت ترکش خمپاره به دیدار معبود شتافت.

به گزارش نویدشاهد گیلان شهید غلامرضا اسماعیل پور در سال 1335 در روستای کوه بیجار لاهیجان به دنیا آمد وی که در خانواده ای مذهبی رشد و نمود. از همان کودکی علاقه فراوانی به انجام فرایض مذهبی داشت و در کنار تحصیل در امر کشاورزی یاور اولیای خود بود.
غلامرضا در سال 1353 به اخذ دیپلم نائل آمد و با اوج گیری نهضت شکوهمند اسلامی در حالی که یک سال از دانشجویی وی در رشته شیمی صنعتی می گذشت با تمام وجود به صفوف متحد ملت قهرمان ایران پیوست و در راهپیمایی ها و درگیری های خیابانی با سر سپردگان رژیم طاغوت شرکت نمود پیروزی انقلاب اسلامی شهید اسماعیل پور بدون چشم داشت مادی و برای خدمت به محرومین و مستضعفین در نهادهای مختلفت به فعالیت پرداخت.
در پی هجوم ناجوان مردانه استکبار جهانی به خاک میهن اسلامی وی از جمله اولین نیروهای احتیاط  بود که به سوی خطوط مرزی شتافت. غلامرضا در یاری رساندن به خانواده معظم شهدا کوشش فراوانی مبذول داشت و تصدی پست های مختلف فرهنگی و اجرایی را در سطح شهرستان و استان متقبل گردید.

شهید در خدمت به نهال نوپای انقلاب اسلامی از هیچ کوششی فروگذار نمی کرد حضور در فعالیتهای فرمانداری بنیاد شهید ساخت مسکن برای مستضعفین و حتی خبرنگاری و یا همکاری در ساخت موشکهای دور برد سپاه بخشی از جدیت و پشتکار فوق العاده آن شهید  مخلص را می نمایاند اما اینها همه نمی توانست عشق خاموشی ناپذیر وجود پر شور غلامرضا را سیراب نماید پس او دیگر  بار خود را به کاروان جان بر کفان دفاع  مقدس رسانید و پس از رشادتهای فراوان در شامگاه اردیبهشت 1365 و در پنجمین روز از ماه مبارک رمضان در منطقه عملیاتی حاج عمران بر اثر اصابت ترکش خمپاره  به شدت مجروح گردید و پس از چند هفته مراقبت های شدید پزشکی سرانجام در لحظات ملکوتی اذان به دیدار معبود شتافت.

۱ نظر موافقین ۱ ۲۳ تیر ۰۰ ، ۱۱:۲۷
ع . شکیبا---۲۵۸

سالروز شهادت شهید غلامرضا نظرپور؛

زمزمه های عاشقانه سردار شهید کهگیلویه و بویراحمدی در دفاع مقدس/پیام مهم "شهید نظرپور" به جوانان چه بود؟+ تصاویر

دستم را از تابوت باز بگذارید تا نگویند چیزی باخود برده است و چشمم را باز بگذارید تا نگویند کورکورانه به این راه رفته است، بینی ام را باز بگذارید تا از بوی گلزار شهداء استشمام کنم ،لبانم را باز بگذارید تا با شعار" الله اکبر خمینی رهبر" از این دنیا وداع گفته باشم.

به گزارش پایگاه تحلیل و اطلاع رسانی صبح زاگرس،شهید "سید غلامرضا نظرپور"در یکم مهرماه سال 1345در روستای باغ انار گچساران(اسلام آباد) دیده به جهان گشود، ایشان از تیرماه سال ۱۳۶۱ به عنوان بسیجی "تک تیرانداز "همکاری خود را سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تیپ امام سجاد علیه السلام آغاز، و نیز از تیر تا مهر ماه سال ۱۳۶۲ دوره آموزش عمومی سپاه را در پادگان سیدالشهداء شیراز سپری و در همان سال برای چندماه به عنوان خدمه پدافند در پادگان امام حسین علیه السلام شیراز خدمت خود را ادامه دادند.


 این شهید والامقام سپس به عنوان جانشین گردان پدافندهوایی در یگان های تیپ فاطمه الزهراء سلام الله علیها (بهمن ۱۳۶۲) ، لشکر ۱۹ فجر (مرداد ۱۳۶۳(، لشکر ۲۵ کربلا) آذر ۱۳۶4) و در مهرماه سال ۱۳۶۵ به عنوان فرمانده گردان پدافندهوایی تیپ مستقل ۴۸ فتح منصوب و از خرداد ماه سال ۱۳۶۶ تا زمان شهادت بطور همزمان به عنوان فرماندهی گردان های پدافندهوایی و ادوات تیپ همیشه قهرمان 48فتح در دفاع مقدس حضور داشتند.

وصیت نامه شهید

 اکنون که به حق و قوه الهی این توفیق نصیبم شده این باقیمانده از عمرم را در راه زنده نگه داشتن دین خدا سپری کنم و خدا این منت را بر من نهاده است که بتوانم این دین را به اسلام عزیز ادا کنم خدایا تو میدانی و من هم می دانم که این چند ساله عمرم را جز معصیت تو کار دیگری نکرده ام خدایا هر چه نظر می کنم نقطه سفیدی نه در قلب خود و نه در پرونده خود می بینم همه اش سیاهی یکنواخت و تیرگی بی حد و ناسپاسی فراوان، اما با این اوصاف و یا این خطاهایم خدایا فقط به تو امیدوارم و به رحمانیت و رحیمیت تو دل بستم و لذا باید سر به بیابان بگذارم تا ببینم آیا کسی هست که دستم را بگیرد یا نه.

۰ نظر موافقین ۱ ۲۲ تیر ۰۰ ، ۱۲:۴۳
ع . شکیبا---۱۷۷
http://www.isaar.ir/images/docs/000369/n00369961-b.jpg
به گزارش ایثار "واحد لرستان" شهید عبدالرحیم کرم اللهی، یکم مرداد ۱۳۳۷، در روستای هنام از توابع شهرستان الشتر به دنیا آمد.
این شهید به‌عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد.
بیست و هفتم مرداد ۱۳۶۴، با سمت آرپی چی زن در چنگوله توسط نیروی‌های بعثی عراقی به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و بیست و هشتم شهریور ۱۳۶۹، پس از تفحص، در روستای سیاهپوش از توابع شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شد.

بخش هایی از وصیت‌نامه شهید عبدالرحیم کرم الهی

خدا جان و مال اهل ایمان را به‌جای بهشت خریداری کرده و آن‌ها در راه خدا جهاد می‌کنند که دشمنان دین را به قتل برسانند و یا خود کشته شوند. این وعده قطعی است بر خدا و عهد یست که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا باوفاتر به عهد کیست. ای اهل ایمان شما به خود در این معامله بشارت دهید که این معاهده باخدا به قیمت سعادت و پیروزی بزرگ است.
۰ نظر موافقین ۰ ۲۶ اسفند ۹۹ ، ۰۹:۵۰
ع . شکیبا---۲۴۳

شهید-حجت-الله-رحیمی-2

هجدهم اسفند (شهادت حجت الله رحیمی)

شهید حجت الله رحیمی

23 ساله

دانشجوی رشته کامپیوتر

مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی باغملک خوزستان

محل شهادت خرمشهر - مقابل پادگان دژ

ستاد راهیان نور کشور

تاریخ ولادت ۲۴ اسفند ماه ۱۳۶۸

تاریخ شهادت ۱۸ اسفند ماه ۱۳۹۰ ساعت ۸:۱۰ صبح

مزار شهید - شهرستان باغملک (خوزستان)

شادی روح شهیدان صلوات

*********************

پای صحبت مادر شهید حجت الله رحیمی

از جوان‌ها می‌خواهم پا روی خون شهدا نگذارند!

۲ نظر موافقین ۲ ۲۲ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۰۷
ع . شکیبا---۲۸۵۳

بازگشت پیکر مطهر"شهید معظمی گودرزی" به وطن پس از 36 سال+عکس

 پیکر مطهر "شهید عباس معظمی گودرزی"، پس از ۳۶سال گمنامی به بروجرد بازگشت.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از بروجرد، شلمچه آینه‌ای است که تمام جبهه با خاک‌های سرخش در آن می‌درخشد، خلاصه عشق است و قطعه‌ای از بهشت، دریچه‌ای آسمانی که از آن بوی رشادت و عطر دلنواز شهادت می‌وزد. شلمچه تندیس زیبای عشق است که در میدان ایثار قد کشیده، شهر شهود و شهادت است، تابلوی حماسه و عرفان که بر تارک تاریخ ایران اسلامی می‌درخشد.جایگاه اهل زیارت است نه اهل زر، زیارتگاه دلدادگانی که خود زائرانی بودند که در نیمه‌راه سفر عاشقی پرپر شدند، به مولای عشق پیوستند و زیباترین حدیث بندگی را با بندبند وجودشان و با قطره‌قطره خون‌شان نوشتند.

و دیشب بروجرد میزبانی میهمانی عزیز از دیار عاشقان شلمچه بود. میزبان شهید«عباس معظمی گودرزی»، شهیدی که در عنفوان جوانی بهترین راه را انتخاب کرد و در صحنه‌ای قدم گذاشت که شاید هرکسی نتواند.

مادر، وقتی می‌رفتم جوان بودی خودت پشت سرم آب ریختی و گفتی برو در پناه خدا. حال که آمده‌ام موهایت سپید شده و صورتت چروک برداشته، چشمانت سویی ندارد. چقدر خمیده شده‌ای مادر. چقدر دلتنگت بودم مادر. دیشب کبوتر عاشق پرواز ما دیگر تنها نبود. همه آمده‌بودند. مادر پیر و خمیده‌ای که بغض انتظار در چشمانش موج  می‌زد و خواهرانی که هیچ‌وقت بزرگ‌شدنشان را ندیده‌بود.

میثاق با آرمان‌ها

دیشب حسینیه ثارالله ناحیه مقاومت سپاه بروجرد میزبان کبوتری عاشق بود. کبوتری که حال‌وهوای شهر را عوض کرد. مردم قدرشناس بروجرد با تجمع کنار پیکر مطهر شهید«عباس معظمی گودرزی» و با برگزاری دعا، نیایش و عزاداری، بار دیگر با امام شهدا و شهیدان حق علیه باطل میثاقی دوباره بستند.

در مراسم وداع با شهید تازه تفحص‌شده همه آمده‌بودند پیر و جوان، زن‌ و مرد، حتی آن‌هایی که اصلاً جنگ را ندیده‌بودند هم در این مراسم باشکوه شرکت کرده‌بودند تا دین‌شان را ادا نمایند. مردم قدرشناس بروجرد هیچ‌وقت روزهای جنگ و آن همه رشادت‌های عزیزان رزمنده را فراموش نخواهند کرد.

مادر شهید عباس معظمی گودرزی

پاس‌داشتی برای شهید

آن‌ها آمدند تا بیعت دوباره ببندند، بگویند که هیچ‌وقت صحنه را خالی نخواهند گذاشت و همیشه و همه‎جا کنار مقام معظم رهبری خواهند ماند، هر زمان که مولا و مقتدای‌شان اذن دهد لباس رزم پوشیده و پا در میدان مبارزه خواهند گذاشت.

 بر هیچ‌کس پوشیده نیست که امنیت و اقتدار کنونی ایران اسلامی مرهون ایثار و فداکاری‌های شهدایی است که با گذشتن از جان شیرین خود، نهال انقلاب اسلامی را آبیاری کردند و ارزش‌های الهی و اسلامی را در این سرزمین زنده نگه داشتند. آن‌ها آمدند تا بگویند که عباس‌ها هنوز زنده‌اند و هیچ‌وقت یادشان از دل مردم این دیار و این سامان بیرون نمی‌رود.

شهید «عباس معظمی گودرزی»، فرزند شاه‌ولی، اول فروردین ماه سال 1340 در شهرستان اشترینان شهر بروجرد در استان لرستان به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا سیکل ادامه داد و بعد به مشاغلی هم‌چون کارمند و متصدی پرداخت. هنوز ازدواج نکرده‌بود که از طریق لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) به جبهه اعزام شد. سرانجام در سن 21 سالگی در 25 تیرماه سال 1361 در منطقه «شلمچه» مفقودالاثر شد.

او در عملیات رمضان در مجروح و اسیر شد، اما در همان زمان اسارت و قبل از انتقال به کشور عراق به درجه رفیع شهادت نائل شد. پیکرش در منطقه ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. حالا با تلاش گروه‌های تفحص شهدا پس از 36 سال به کشور بازگشت و از طریق کارت شناسایی هویتش مشخص شد.

انتهای پیام/

۲ نظر موافقین ۳ ۰۶ بهمن ۹۷ ، ۱۸:۳۰
ع . شکیبا---۵۰۲

تصویر منتشر نشده از «شهـید مصطفی صدرزاده» در لباس غواصی

پدر شهید صدر زاده گفت: مصطفی در روز تاسوعای‌ حسینی سال گذشته آن طوری که خودش دلش می‌خواست شهید شد و خودش قبل از شهادت به دوستانش گفته بود که فقط با یک گلوله شهید می‌شوم و حتی ساعت شهادت خودش را به دوستان خود گفته بود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم«پویا»؛ نمایندگان جامعه قرآنی کشور در پازدهمین دیدار خود طی سال جاری, در راستای تجلیل از خانواده‌های معظم شهدای قرآنی و آشنایی با زندگینامه و سبک زندگی آنها به دیدار خانواده شهید مدافع حرم «مصطفی صدر زاده» در شهریار رفتند. شهید مصطفی صدرزاده متولد 1365 دانشجوی ترم آخر رشته ادیان و عرفان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز بود. او فرمانده ایرانی گردان عمار لشکر فاطمیون با نام جهادی «سید ابراهیم» بود که در ظهر تاسوعا حین درگیری با نیروهای تروریست توسط تیر تک‌تیرانداز نیروهای تکفیری در حلب سوریه و در عملیات محرم به شهادت رسید.

شهید مصطفی صدرزاده به‌مدت دو سال و نیم در درگیری‌های علیه تروریست‌های تکفیری به دفاع از حرم حضرت زینب(س) پرداخته و طی این مدت هشت‌بار مجروح شده بود. از وی دختری هفت‌ساله به‌ نام فاطمه و پسری شش‌ماهه به‌نام محمدعلی به یادگار مانده است. او چند روز پس از شهادت به دست تروریست‌های تکفیری در شهریار به خاک سپرده شد.

مصطفی هرجایی که خطری برای انقلاب بود در آنجا حاضر می‌شد

۰ نظر موافقین ۰ ۲۷ دی ۹۷ ، ۱۴:۰۳
ع . شکیبا---۶۲۶
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، همسر شهید مدافع حرم «مصطفی صدرزاده» به بیان خاطره‌ای از سید ابراهیم (نام جهادی شهید صدرزاده در سوریه) و حضور وی در صحنه درگیری با فتنه‌گران عاشورای سال 88 پرداخت و چنین روایت کرد:

صبح عاشورای ۸۸ زمانی که برای نماز صبح بیدار شدم دیدم آقا مصطفی با تسبیح در دستش استخاره می‌کند، بعد از کلی استخاره موبایل را برداشت و شروع کرد به شماره گرفتن، گفتم: «آقا این وقت صبح...» هنوز حرفم تمام نشده بود که شروع به صحبت با شخص آن طرف گوشی کرد و گفت: «خوبی داداش؟ میای بریم تهران؟ راستش خیلی استخاره کردم که برویم؛ استخاره خیلی خوب آمد. مراسم مسجد بمانیم پشیمانی دارد

روایت همسر «سید ابراهیم» از استخاره روز عاشورا که به جانبازی مصطفی ختم شد 

صحبتش که تمام شد گفتم: «کجا؟ با کی؟ چرا؟ پس مسجد و دسته و مراسمات چه؟» همه پرسش های من را بایک کلمه جواب داد: «دوباره در شبکه های اینترنتی قرار گذاشته اند که جمع شوند؛ هرچه استخاره کردم بمانم نشد.»

بعد که نگرانی من را دید، گفت: «نگران نباش؛ می رویم مراسم سعید حدادیان بعد از مراسم به حق حضرت زهرا (سلام الله علیها) خبری نمی شود و زود برمی‌گردیم، ان‌شاءلله نماز ظهر عاشورا را هم مسجد خودمان می‌خوانیم.»

آقا مصطفی رفت. من هم تا ظهر منتظر ماندم. خط تلفن های همراه خراب شده بود و امکان تماس هم نداشتم. مثل هفت ماه گذشته، روز عاشورا با دلشوره و استرس غروب شد. وقتی اخبار۲۰:۳۰ را نگاه می کردم علت تمام دلشوره ها را فهمیدم، عاشورا و شام غریبان تکرار شده بود. علت استخاره های آقا مصطفی برای من مشخص شد.

شب که برگشت از اتفاقات روز عاشورا با یک بغض غیرقابل وصفی تعریف می کرد. وقتی می گفت یکی از بسیجی ها را داخل سطل زباله انداختند و زنده زنده آتش زدند، اشک در چشمانش حلقه می زد، اینکه واقعا تکرار واقعه شام غریبان را با چشم دیده بود. این جمله از ذهنم گذشت که: «کارشان تمام شد، هرکس به خاندان کرم بی حرمتی کند کارش تمام شده است، مردم در برابر بی حرمتی به امام حسین (علیه السلام) سکوت نخواهند کرد.» واقعا به عینه دیدم که در ۹دی ماه مردم در برابر این بی حرمتی چگونه ایستادند.

 

 روایت همسر «سید ابراهیم» از استخاره روز عاشورا که به جانبازی مصطفی ختم شد

آقا مصطفی در فتنه ۸۸ دو بار مجروح شدند؛ بار اول ۲۵ خرداد با پنج ضربه چاقو به پای چپ و یک ضربه قمه به بازوی دست چپ آسیب دید، با آن همه جراحت، فتنه گران اجازه نمی دادند که آمبولانس به آنها کمک کند و تهدید به آتش زدن آمبولانس کردند و آقا مصطفی با تمام این جراحت و خونریزی از ساعت پنج بعدازظهر تا ۱۲ شب کف خیابان در میدان آزادی تهران افتاده بود، بعد از هفت ساعت خونریزی به بیمارستان منتقل شد. خون‌ریزی آنقدر شدید بود که تا ۲ روز توان ایستادن نداشت. مجروحیت بعدی وی در روز ۱۶ آذر از ناحیه انگشت دست بود که دچار شکستگی شد.

منبع: دفاع پرس

۱ نظر موافقین ۰ ۱۶ آذر ۹۷ ، ۰۰:۰۴
ع . شکیبا---۳۹۹

https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1394/08/27/139408271255226146536884.jpg

زندگی نامه شهید مصطفی صدرزاده

به گزارش ستاد خبری کنگره ملی شهدای دانشجو دانشجوی شهید مصطفی صدرزاده بعنوان شهید شاخص سال۱۳۹۶ سازمان بسیج دانشجویی انتخاب گردید.

نام و نام خانوادگی: مصطفی صدرزاده نام پدر: محمد
محل تولد: شوشتر تاریخ تولد: ۱۹/۰۶/۱۳۶۵
فعالیت ها: فراگیری فنون رزمی- فعالیت فرهنگی و هنری در بسیج
رشته تحصیلی: کارشناسی ادیان و عرفان دانشگاه: آزاد اسلامی تهران مرکز
محل شهادت: حومه حلب سوریه تاریخ شهادت: ۱/۸/۱۳۹۴
سمت: فرمانده گردان عمار لشکر فاطمیون

مصطفی صدرزاده در ۱۹ شهریور۱۳۶۵ در شهرستان شوشتر استان خوزستان در خانواده ای مذهبی متولد شد. پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی و مادرش از خاندان جلیله سادات هستند.
ایشان دوران نوجوانی خود را با شرکت در مساجد و هیئت های مذهبی، انجام کارهای فرهنگی و عضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کردند، دردوران جوانی درحوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی دانشجوی رشته ادیان و عرفان شدند، همزمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاسها و اردوهای فرهنگی و نظامی وجلسات سخنرانی و…. برای آنان بودند.


ایشان در سال ۸۶ ازدواج کردند.. ثمره ی این ازدواج دختری به نام “فاطمه” و پسری به نام “محمد علی” است.


شهید مصطفی صدرزاده در سال ۹۲ برای دفاع از دین و حرم بی بی زینب(س) با نام جهادی “سید ابراهیم” داوطلبانه به سوریه عزیمت و به علت رشادت در جنگ با دشمنان دین، فرماندی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹۴ در عملیات محرم در حومه حلب سوریه به آرزوی خود رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت.

منبع: کنگره ملی شهدای دانشجو

مطالب مرتبط : بسیج و بسیجی ، جبهه و جنگ و  رزمندگان ، شهدا

۰ نظر موافقین ۱ ۱۶ دی ۹۶ ، ۱۰:۳۲
ع . شکیبا---۷۴۰
شهید امیر حاج امینی و دوستش

سلام بر شهیدان راه حق 

این حرف اول و آخر ماست .

اولین مطالب وبلاگ در فرد بلاک 

۰ نظر موافقین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۲
ع . شکیبا---۷۷۸