سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی نامه شهید» ثبت شده است

شهید بروجردی

شهید بروجردی از پایه گذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که خدمات بسیاری را به انقلاب و جنگ تحمیلی عرضه داشت و از یاران اصلی پیر جماران بود.

به سال 1333 شمسی در روستای کوچک «دره گرگ» از توابع شهرستان «بروجرد» در خانواده مومن و مستضعف فرزندی دیده بر جهان گشود که او را «محمد» نام نهادند.
شش ساله بود که پدر را از دست داد. با مرگ پدر و وخامت وضعیت مادی خانواده، مادر رنجدیده ، محمد و پنج فرزند دیگرش را با خود به «تهران» آورد و محله مستضعف نشین «مولوی» مقر خانواده بروجردی شد.
مادرش میگوید: «محمد شش ساله بود که یتیم شد. از هفت سالگی روزها را در یک دکان خیاطی کار می کرد. اسمش را در یک مدرسه شبانه نوشتم و شبها درس می خواند. همه او را دوست داشتند. چه معلم چه صاحبکارش.»
چهارده ساله بود که به سال 1347 با شرکت در کلاسهای آموزش قرآن و معارف اسلامی قدم به دنیای پر تب تاب مبارزه گذاشت. خودش از آن روزها چنین حکایت می کرد: «وقتی به این کلاسها رفتم قرآن را خواندم و مفهوم آیات را فهمیدم چشم و گوشم روی خیلی مسایل باز شد. معنای طاغوت را فهمیدم. فهمیدم امام کیست و چرا او را از کشور تبعید کرده اند .»
**در بند اسارت طاغوت؛
۰ نظر موافقین ۰ ۰۱ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۲۱
ع . شکیبا---۶۷۳

شهید فریبرز زرعکانیhttp://i26.ir/hrshohada/shohada/shahid%20fariborz%20zarakani/shahid.jpg


تاریخ تولد : 1342/1/3
محل تولد : روستای فشندک طالقان
تاریخ شهادت : 1362/5/13
محل شهادت : منطقه حاج عمران
مزار شهید: طالقان- روستای فشندک
شغل: پاسدار

سن : 20 سال


زندگی نامه شهید:

شهید در 3 فروردین ماه سال 1342 در خانواده ایی مذهبی در بخش طالقان روستای فشندک دیده به جهان گشود و ایشان پس از دوران کودکی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه فشندک شروع کرد و شاگردی بود بسیار باهوش و در رتبه شاگردان ممتاز قرار داشت و تا کلاس سوم راهنمایی را در روستای خود درس خواند و سپس تحصیلات متوسطه خود (اول نظری) را با بقیه همکلاسیهای خود در روستای زیدشت ادامه داد.نکته قابل ذکر است که از روستای خود تا زیدشت را در طول سال با شرایط سخت زمستان طالقان با پای پیاده رفت و امد می کرد.موضوعی که در این دوران در زندگی این شهید مهم و حائز اهمیت هست خصوصیات اخلاقی و قلب صاف و پرمهر است. او در طول دوران تحصیلات دبیرستان بین همکلاسان و دانش اموزان چهره ایی سرشناس و مهربان بود و در این دوران در تمام زمینه ها مهارت داشت و اگر می خواهید که این شهید را بشناسید می توان به اهالی روستای او مراجعه کنید و از یک یک مردم از پیرو و جوان بپرسید انها در جواب خواهند گفت ما فردی مانند علی را از دست داده ایم.فردی که شب و روز فکر مردم بود و هروقت می شنید که مسلمانی ناراحتی دارد به دادش می رسید .موقعی که برق به این روستا امد این شهید بطور مجانی اکثر خانه های روستای خود را سیم کشی کرد و اگر در منزل کسی وسیله ای خراب می شد (رادیو ، تلویزیون) او مجانی انها را تعمیر می کرد کارهای خیری که این شهید انجام داده است قابل وصف نیست.در رابطه با کارخانه چون شغل پدرش کشاورزی بود علاقه زیادی به کشاورزی داشت و صبح قبل از اینکه افتاب طلوع کند با پدر و برادرانش به صحرا می رفت و تا غروب در مزرعه کشاورزی می کرد.زندگی این شهید بعد ازانقلاب دگرگون شد و خود را در دنیای دیگر تصور می کرد او چنان عاشق امام شد که با خود عهد بست که در راه امام و اسلام خود را فدا کند.در دوران دبیرستان بود که مصادف با شروع انقلاب اسلامی شد و اولین کار او انسجام جوانان بود در داخل مسجد و خود رهبری اینها را به عهده گرفت و طولی نکشید که انقلاب را به دهات محاور صادر کرد او در دبیرستان مبارزی بود خستگی ناپذیر و چنان بینش داشت که خطهای منافق و ملحد را به راحتی می شناخت و یک تنه با انها مبارزه می کرد زمانی که بنی صدرملعون خود را کاندیدای ریاست جمهور می کند این شهید و دیگر همرزمانش در منطقه طالقان بر علیه او تبلیغ می کنند و تا زمانی که این ملعون رئیس جمهور می شود با خط بنی صدر مبارزه می کند تا حتی اینکه در روستا خود و مدرسه می گوید که به درو دیوار به جز عکس امام هیچ عکسی نباید به دیوار زده شود.او گرداننده کلیه راهپیمائیها و مجالس مذهبی در روستای خود بود و مردم به او لقب بلبل امام و بلندگو مسجد داده بودند موقعی که اولین شهید را به روستای او اوردن افسوس می خورد که چرا او شهید نشده است و عهد بست بعد از اتمام درس به جبهه برود و بعد از اخذ دیپلم که حدود 5 شهید دیگر به روستایش اوردن عازم جبهه شد ولی بعد از اتمام درس به جبهه برود و بعد از اخذ دیپلم که حدود 5 شهید دیگر به روستایش اوردن عازم جبهه شد ولی بعد از اتمام اموزش در پادگان امام حسین (ع) او را عازم جبهه نمی کنند و برادران مسئول سپاه تشخیص می دهند که او در سپاه خدمت کند و به همین جهت درگشت ثاراله شروع به کار می نماید و مدت چند ماه از اینکه او را به جبهه نفرستاده انددر رنج بود لازم به تذکر است چنان رفتاری در سپاه داشت که همکارانش شیفته او شده بودند و زمانی که جبهه عازم می شود.برادران سپاهی اشک در چشمانشان حلقه می زند و در سیمای او شهادت حلقه می زند و در سیمای او شهادت را می بینند و خلاصه این شهید عزیز بعد از 8 ماه فعالیت درتاریخ 62/04/24 به جبهه اعزام می شود و در تاریخ 62/05/13 در منطقه حاج عمران به شهادت می رسد.

امام را با یارانش (خامنه ای) بخواهید که این ها پیرو و یاور و غمخوار ملت و امامند

قسمتی از وصیت نامه شهید:

۰ نظر موافقین ۰ ۲۵ اسفند ۹۶ ، ۱۶:۰۳
ع . شکیبا---۵۷۸

کتاب نشون به اون نشونی

به مناسبت سالگرد شهادت سردار بزرگ الغدیر شهید حسن انتظاری کتاب نشون به اون نشونی نوشته ی سیده زهره علمدار را تقدیم شما دوستان می کنیم.

در این کتاب به طور کامل به توضیح زندگی نامه و خاطرات شهید حسن انتظاری پرداخته شده است.

برای دانلود کتاب نشون به اون نشونی اینجا را کلیک کنید.

شهید حسن انتظاری

نشانی سایت : سردار شهید حسن انتظاری

۳ نظر موافقین ۳ ۲۲ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۱۸
ع . شکیبا---۱۵۰۲