سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دومین امام» ثبت شده است

رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) تسلیت باد

شهادت حضرت امام حسن (علیه السلام) 

حسن بن علی بن ابی طالب (علیهم السلام)، در پانزدهم ماه رمضان از سال سوم قمری، در مدینه به دنیا آمد. وی دومین امام شیعیان و فرزند امام علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه (علیها السلام) است که در سن 37 سالگی به امامت و خلافت رسید و در سال 41 قمری، به خاطر حفظ اسلام با معاویه صلح کرد. دوره حکومت وی، شش ماه و سه روز طول کشید. امام حسن (علیه السلام) پس از صلح، به مدینه رفت و 10 سال در مدینه بود تا این که به شهادت رسید. او در مدینه، در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. بنا بر مشهور، شهادت امام حسن (علیه السلام) در سال 50 قمری رخ داد. بیشترین نقل‌ها درباره روز شهادت آن حضرت، مربوط به روزهای آخر ماه صفر و 28 صفر است. به گفته شیخ مفید (قدس سره) آن حضرت در هنگام شهادت، 48 ساله بود. با توجه به اختلاف اقوال درباره تاریخ وفات، مدت عمر ایشان نیز اختلافی است.
بنا بر بیشتر منابع شیعه و سنی، امام حسن (علیه السلام) با خوردن زهر به شهادت رسید. بنا بر نقلی، معاویه کسی را نزد جعده دختر اشعث بن قیس (همسر امام حسن) فرستاد که من به تو صد هزار درهم می‌دهم و تو را به همسری پسرم، یزید، درخواهم آورد، به شرط آن که حسن را زهر دهی. جعده امام حسن (علیه السلام) را مسموم کرد و معاویه پول را به او داد؛ ولی او را به همسری یزید در نیاورد.

مطالب مرتبط : امام حسن مجتبی (ع) ، اهل بیت (ع) ، شهادت

۱ نظر موافقین ۲ ۱۲ شهریور ۰۰ ، ۰۱:۱۷
ع . شکیبا---۶۰۱

https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/13920501152959966875314.jpg

 

تولد و کودکى

امام‌ حسن‌ (ع‌) فرزند امیر مؤمنان‌ على‌ بن‌ ابیطالب‌ (ع) و مادرش‌ مهتر زنان‌ فاطمه‌ زهرا (س) دختر پیامبر خدا (ص‌) است‌.

امام‌ حسن‌ (ع‌) در شب‌ نیمه‌ ماه‌ رمضان‌ سال‌ سوم‌ هجرت‌ در مدینه‌ تولد یافت‌. وى‌ نخستین‌ پسرى‌ بود که‌ خداوند متعال‌ به‌ خانواده‌ على‌ و فاطمه‌ عنایت‌ کرد. رسول‌ اکرم‌ (ص‌) بلا فاصله‌ پس‌ از ولادتش‌، او را گرفت‌ و در گوش‌ چپش‌ اقامه‌ گفت‌. سپس‌ براى‌ او بار گوسفندى‌ قربانى‌ کرد، سرش‌ را تراشید و هموزن‌ موى‌ سرش‌ - که‌ یک‌ درم‌ و چیزى‌ افزون‌ بود - نقره‌ به‌ مستمندان‌ داد. پیامبر (ص‌) دستور داد تا سرش‌ را عطر آگین‌ کنند و از آن‌ هنگام‌ آیین‌ عقیقه‌ و صدقه‌ دادن‌ به‌ هموزن‌ موى‌ سر نوزاد سنت‌ شد. این‌ نوزاد را " حسن‌ " نام‌ داد و این‌ نام‌ در جاهلیت‌ سابقه‌ نداشت‌. کنیه‌ او را ابومحمد نهاد و این‌ تنها کنیه‌ اوست‌.

لقب‌ هاى‌ او سبط، سید، زکى‌، مجتبى‌ است‌ که‌ از همه‌ معروف تر "مجتبى‌" مى‌باشد. پیامبر اکرم‌ (ص‌) به‌ حسن‌ و برادرش‌ حسین‌ علاقه‌ خاصى‌ داشت‌ و بارها مى‌فرمود که‌ حسن‌ و حسین‌ فرزندان‌ منند و به‌ پاس‌ همین‌ سخن‌ على‌ به‌ سایر فرزندان‌ خود مى‌فرمود : " شما فرزندان‌ من‌ هستید و حسن‌ و حسین‌ فرزندان‌ پیغمبر خدایند ". امام‌ حسن‌ هفت‌ سال‌ و خرده‌اى‌ زمان‌ جد بزرگوارش‌ را درک‌ نمود و در آغوش‌ مهر آن‌ حضرت‌ به سر برد و پس‌ از رحلت‌ پیامبر (ص‌) که‌ با رحلت‌ حضرت‌ فاطمه‌ (س) دو ماه‌ یا سه‌ ماه‌ بیشتر فاصله‌ نداشت‌، تحت‌ تربیت‌ پدر بزرگوار خود قرار گرفت‌.

امام‌ حسن‌ (ع‌) پس‌ از شهادت‌ پدر بزرگوار خود به‌ امر خدا و طبق‌ وصیت‌ آن‌ حضرت‌، به‌ امامت‌ رسید و مقام‌ خلافت‌ ظ‌اهرى‌ را نیز اشغال‌ کرد، و نزدیک‌ به‌ شش‌ ماه‌ به‌ اداره‌ امور مسلمین‌ پرداخت‌. در این‌ مدت‌، معاویه‌ که‌ دشمن‌ سرسخت‌ على‌ (ع‌) و خاندان‌ او بود و سالها به‌ طمع‌ خلافت‌ ( در آغاز به‌ بهانه‌ خونخواهى‌ عثمان‌ و در آخر آشکارا به‌ طلب‌ خلافت‌ ) جنگیده‌ بود، به‌ عراق‌ که‌ مقر خلافت‌ امام‌ حسن‌ (ع‌) بود لشکر کشید و جنگ‌ آغاز کرد. ما دراین‌ باره‌ کمى‌ بعد تر سخن‌ خواهیم‌ گفت‌. امام‌ حسن‌ (ع‌) از جهت‌ منظر و اخلاق‌ و پیکر و بزرگوارى‌ به‌ رسول‌ اکرم‌ (ص‌) بسیار مانند بود.

وصف‌ کنندگان‌ آن‌ حضرت‌ او را چنین‌ توصیف‌ کرده‌ اند:

" داراى‌ رخسارى‌ سفید آمیخته‌ به‌ اندکى‌ سرخى‌، چشمانى‌ سیاه‌، گونه‌اى‌ هموار، محاسنى‌ انبوه‌، گیسوانى‌ مجعد و پر، گردنى‌ سیمگون‌، اندامى‌ متناسب‌، شانه‌یى‌ عریض‌، استخوانى‌ درشت‌، میانى‌ باریک‌، قدى‌ میانه‌، نه‌ چندان‌ بلند و نه‌ چندان‌ کوتاه‌. سیمایى‌ نمکین‌ و چهره‌اى‌ در شمار زیباترین‌ و جذاب‌ ترین‌ چهره‌ها ". ابن‌ سعد گفته‌ است‌ که‌ " حسن‌ و حسین‌ به‌ ریگ‌ سیاه‌، خضاب‌ مى‌کردند "

کمالات‌ انسانى‌

امام‌ حسن‌ (ع‌) در کمالات‌ انسانى‌ یادگار پدر و نمونه‌ کامل‌ جد بزرگوار خودبود. تا پیغمبر (ص‌) زنده‌ بود، او و برادرش‌ حسین‌ در کنار آن‌ حضرت‌ جاى‌ داشتند، گاهى‌ آنان‌ را بر دوش‌ خود سوار مى‌کرد و مى‌بوسید و مى‌بویید. 
از پیغمبر اکرم‌ (ص‌) روایت‌ کرده‌اند که‌ درباره‌ امام‌ حسن‌ و امام‌ حسین‌ (ع‌) مى‌فرمود: این‌ دو فرزند من‌، امام‌ هستند خواه‌ برخیزند و خواه‌ بنشینند ( کنایه‌ از این‌ که‌ در هر حال‌ امام‌ و پیشوایند ).

امام‌ حسن‌ (ع‌) بیست‌ و پنج‌ بار حج‌ کرد، پیاده‌، درحالى‌ که‌ اسبها نجیب‌ را با او یدک‌ مى‌کشیدند. هرگاه‌ از مرگ‌ یاد مى‌کرد مى‌گریست‌ و هر گاه‌ از قبر یاد مى‌کرد مى‌گریست‌، هر گاه‌ به‌ یاد ایستادن‌ به‌ پاى‌ حساب‌ مى‌افتاد آن‌ چنان‌ نعره‌ مى‌زد که‌ بیهوش‌ مى‌شد و چون‌ به‌ یاد بهشت‌ و دوزخ‌ مى‌افتاد، همچون‌ مار گزیده‌ به‌ خود مى‌پیچید. از خدا طلب‌ بهشت‌ مى‌کرد و به‌ او از آتش‌ جهنم‌ پناه‌ مى‌برد. چون‌ وضو مى‌ساخت‌ و به‌ نماز مى‌ایستاد، بدنش‌ به‌ لرزه‌ مى‌افتاد و رنگش‌ زرد مى‌شد. سه‌ نوبت‌ دارائیش‌ را با خدا تقسیم‌ کرد و دو نوبت‌ از تمام‌ مال‌ خود براى‌ خدا گذشت‌.

گفته‌ اندک‌: "اما حسن‌ (ع‌) در زمان‌ خودش‌ عابد ترین‌ و بى‌ اعتنا ترین‌ مردم‌ به‌ زیور دنیا بود". در سرشت‌ و طینت‌ امام‌ حسن‌ (ع‌) برترین‌ نشانه‌هاى‌ انسانیت‌ وجود داشت‌. هر که‌ او را مى‌دید به‌ دیده‌اش‌ بزرگ‌ مى‌آمد و هر که‌ با او آمیزش‌ داشت‌ بدو محبت‌ مى‌ورزید و هر دوست‌ یا دشمنى‌ که‌ سخن‌ یا خطبه‌ او را مى‌شنید، به‌ آسانى‌ درنگ‌ مى‌کرد تا او سخن‌ خود را تمام‌ کند و خطبه‌اش‌ را به‌ پایان‌ برد. محمد بن‌ اسحاق‌ گفت‌: پس‌ از رسول‌ خدا (ص‌) هیچکس‌ از حیث‌ آبرو و بلندى‌ قدر به‌ حسن‌ بن‌ على‌ نرسید. بر در خانه‌ فرش‌ مى‌گستردند و چون‌ از خانه‌ بیرون‌ مى‌آمد و آنجا مى‌نشست‌ راه‌ بسته‌ مى‌شد و به‌ احترام‌ او کسى‌ از برابرش‌ عبور نمى‌کرد و او چون‌ مى‌فهمید، برمى‌خاست‌ و به‌ خانه‌ مى‌رفت‌ و آن‌ گاه‌ مردم‌ رفت‌ و آمد مى‌کردند". در راه‌ مکه‌ از مرکبش‌ فرود آمد و پیاده‌ به‌ راه‌ رفتن‌ ادامه‌ داد. در کاروان‌ همه‌ از او پیروى‌ کردند حتى‌ سعد بن‌ ابى‌ وقاص‌ پیاده‌ شد و در کنار آن‌ حضر ت‌ راه‌ افتاد. ابن‌ عباس‌ که‌ از امام‌ حسن‌ و امام‌ حسین‌ (ع‌) مسن‌ تر بود، رکاب‌ اسبشان‌ را مى‌گرفت‌ و بدین‌ کار افتخار مى‌کرد و مى‌گفت‌: اینها پسران‌ رسول‌ خدایند.

با این‌ شأن‌ و منزلت‌، تواضعش‌ چنان‌ بود که‌: روزى‌ بر عده‌اى‌ مستمند مى‌گذشت‌، آنها پاره‌هاى‌ نان‌ را بر زمین‌ نهاده‌ و خود روى‌ زمین‌ نشسته‌ بودند و مى‌خوردند، چون‌ حسن‌ بن‌ على‌ را دیدند گفتند: "اى‌ پسر رسول‌ خدا بیا با ما هم‌ غذا شو". امام‌ حسن‌ (ع‌) فورا از مرکب‌ فرود آمد و گفت‌:" خدا متکبرین‌ را دوست‌ نمى‌ دارد". و با آنان‌ به‌ غذا خوردن‌ مشغول‌ شد. آنگاه‌ آنها را به‌ میهمانى‌ خود دعوت‌ کرد، هم‌ غذا به‌ آنان‌ داد و هم‌ پوشاک‌ . در جود و بخشش‌ امام‌ حسن‌ (ع‌) داستانها گفته‌اند. از جمله‌ مدائنى‌ روایت‌ کرده‌ که‌:

حسن‌ و حسین‌ و عبدالله‌ بن‌ جعفر به‌ راه‌ حج‌ مى‌رفتند. توشه‌ و تنخواه‌ آنان‌ گم‌ شد. گرسنه‌ و تشنه‌ به‌ خیمه‌اى‌ رسیدند که‌ پیر زنى‌ در آن‌ زندگى‌ مى‌کرد. از او آب‌ طلبیدند. گفت‌ این‌ گوسفند را بدوشید وشیر آن‌ را با آب‌ بیامیزید و بیاشامید. چنین‌ کردند. سپس‌ از او غذا خواستند. گفت‌ همین‌ گوسفند را داریم‌ بکشید و بخورید.

یکى‌ از آنان‌ گوسفند را ذبح‌ کرد و از گوشت‌ آن‌ مقدارى‌ بریان‌ کرد و همه‌ خوردند و سپس‌ همانجا به‌ خواب‌ رفتند. هنگام‌ رفتن‌ به‌ پیر زن‌ گفتند: ما از قریشیم‌ به‌ حج‌ مى‌رویم‌. چون‌ باز گشتیم‌ نزد ما بیا با تو به‌ نیکى‌ رفتار خواهیم‌ کرد. و رفتند. شوهر زن‌ که‌ آمد و از جریان‌ خبر یافت‌، گفت‌: واى‌ بر تو گوسفند مرا براى‌ مردمى‌ ناشناس‌ مى‌کشى‌ آنگاه‌ مى‌گویى‌ از قریش‌ بودند؟ روزگارى‌ گذشت‌ و کار بر پیر زن‌ سخت‌ شد، از آن‌ محل‌ کوچ‌ کرد و به‌ مدینه‌ عبورش‌ افتاد. حسن‌ بن‌ على‌ (ع‌) او را دید و شناخت‌. پیش‌ رفت‌ و گفت‌: مرا مى‌شناسى‌؟ گفت‌ نه‌. گفت‌: من‌ همانم‌ که‌ در فلان‌ روز مهمان‌ تو شدم‌. و دستور داد تا هزار گوسفند و هزار دینار زر به‌ او دادند.

آن‌ گاه‌ او را نزد برادرش‌ حسین‌ بن‌ على‌ فرستاد. آن‌ حضرت‌ نیز همان‌ اندازه‌ به‌ او بخشش‌ فرمود. او را نزد عبد الله‌ بن‌ جعفر فرستاد او نیز عطایى‌ همانند آنان‌ به‌ او داد. حلم‌ و گذشت‌ امام‌ حسن‌ (ع‌) چنان‌ بود که‌ به‌ گفته‌ مروان‌، با کوهها برابرى‌ مى‌کرد.

۲ نظر موافقین ۲ ۰۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۵:۳۱
ع . شکیبا---۷۹۰