سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دشمنی آمریکا» ثبت شده است

رهبر انقلاب اسلامی

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه راه پیشرفت کشور باز است اما این راه همراه با موانع و فراز و نشیب هایی است که باید آنها را پشت سر گذاشت، گفتند: پیمودن مسیر پیشرفت و برداشتن موانع این مسیر شرایطی دارد که گام اول آن، «درک و احساس وجود و حضور دشمن» است زیرا تا انسان حضور دشمن را حس نکند، سنگر و حفاظ و سلاح لازم تهیه نمی‌کند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: البته آن روشنفکر نمای راحت طلب و منافق و ریاکار که اساساً دشمنیِ امریکا را انکار می کند و برای دولت و ملت ایران، نسخه تسلیم در مقابل امریکا  می نویسد، اگر عامل امریکا نباشد، مرد میدانِ پیشرفت کشور نیست.
ایشان شرط دوم برای پیمودن مسیر پرفراز و نشیب پیشرفت را، «اعتماد به نفس و عزم بر ایستادگی» دانستند و خاطرنشان کردند: انسانهای بی روحیه، ترسو، مأیوس، تنبل، فرصت طلب و خود کم‌بین، در این میدان اگر خود مانعی برای دیگران نشوند، نمی توانند هیچ هنری از خود نشان دهند.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: البته جوانان کشور چه در دوران نهضت اسلامی و چه در مقاطع مختلف چهل سال گذشته، به این بلیّه مبتلا نبوده، و همواره بدون تردید و ترس و بُزدلی، اعتماد به نفس و شجاعت داشته اند.
حضرت آیت الله خامنه ای شرط سوم برای حرکت در مسیر پیشرفت و فائق آمدن بر موانع را، «فهم درست از تهدید دشمن و شناخت صحیح از عرصه نبرد» برشمردند و تأکید کردند: اولین عرصه نبرد، «اسلام و ایمان اسلامی» است زیرا امریکا از اسلام و انقلاب اسلامی سیلی خورده است و انقلاب دست آنها را که همه‌کاره کشور بودند، از ایران کوتاه کرد.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: برخی افراد نِق‌زن می گویند، از امریکا بدگویی نشود تا با ایران دشمنی نکند در حالی‌که کینه آنها فقط از شعار مرگ بر آمریکای ملت ایران نیست، بلکه آنها با اصل اسلام و انقلاب اسلامی مخالفند زیرا از سربلند کردنِ یک قدرت اسلامی بزرگ و انقلابی در منطقه بشدت هراس دارند و بر همین اساس تلاش می کنند تا عناصر قدرت کشور را از بین ببرند.

*******************

در کشور بن بستی وجود ندارد

ایشان با تأکید بر اینکه عده ای در تلاش برای القای این تفکر به جوانان هستند که هیچ راه حلی جز پناه بردن به دشمن وجود ندارد، گفتند: دشمن می خواهد ملت ایران را به این جمع بندی برساند که در کشور بن بست است و هیچ راهی جز زانو زدن و تسلیم شدن در مقابل امریکا وجود ندارد.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: من صریحاً اعلام می کنم، کسانی که در داخل، این فکرِ مطلوب و محبوب دشمن را ترویج می کنند، در حال انجام دادن بزرگترین خیانت در حق کشور و ملت هستند.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: البته این اتفاق نخواهد افتاد و به حولِ قوه الهی و با همراهی مردم و جوانان، تا جان و توان دارم نخواهم گذاشت چنین اتفاقی در کشور بیفتد.

گزیده سخنان مقام معظم رهبری در همایش بزرگ بسیجیان کشور  1397/07/12

۰ نظر موافقین ۱ ۱۵ مهر ۹۷ ، ۱۶:۵۷
ع . شکیبا---۵۷۲
  • تصاویری از بازدید حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و شهید دکتر چمران از بقایای تجهیزات نظامی ارتش آمریکا در صحرای طبس در سال59

این شکست، آن قدر عظیم بود که گویی نیروهای شیطانی نیز به یاری و مساعدت نیروی ماورای طبیعت در این واقعه اعتقاد داشتند؛ به طوری که وقتی از «هارولد بروان»، وزیر دفاع وقت آمریکا چگونگی این شکست را پرسیدند، چنین پاسخ داد: «آیت الله خمینی در بالکن مقر سکونت خود حضور یافت و با هر حرکت دست او، یک هواپیما به زمین افتاد». پیام مهمی که در بازخوانی ناکامی توطئه های گوناگون دشمنان - که از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون بر علیه انقلاب اسلامی داشته‌اند وجود دارد، این است: مادامی که مسئولان نظام اسلامی و مردم، در مسیر آموزه‌های حیات بخش الهی گام بردارند، امدادهای غیبی همواره پشت و پناه انقلاب و جمهوری اسلامی خواهد بود؛ همان گونه که به گفته امام، آن دانه های شن، مأمور خداوند بودند. امدادهای غیبی الهی، با خنثی کردن توطئه آمریکا، بقا و استمرار انقلاب اسلامی را تضمین کردند.

واقعه طبس به روایت تصاویر عجیب !

۱ نظر موافقین ۱ ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۱:۲۳
ع . شکیبا---۱۴۱۶

http://static1.moroornews.com/thumbnail/pKA9UuIXzZiA/4PGnmK8UREC9g4sLdX8SCiKi-d3pWuP5XS6YIy2SEnyMkcTzUEi30JchY9hXa5b4/%D8%AA%D9%84%D9%81%D9%86.jpg

روزی که شیطان تلفنی تماس گرفت و بی مقدمه گفت: "حاضرم رؤیای تو را تبدیل به واقعیت کنم"، به ناگاه شوکه شدم! باورم نمی شد! تنم خیس عرق شده بود! وحشت و ترس سرا پای وجودم را فرا گرفته بود! به هر زحمتی که بود خودم را جمع کردم و بالاخره قراری برای مصاحبه گذاشتم.
● روز مصاحبه: 
جناب شیطان با دو ساعت تاخیر حاضر شد. وقتی هم که رسید عذرخواهی کرد و گفت: 
مأموریت خطیری پیش اومد که از دوستان ساخته نبود و می بایست خودم انجام می دادم. 
پیش از انجام مصاحبه گفتم: 
با چه تضمینی باور کنم که در جریان مصاحبه بر مبنای صداقت در گفتار سخن خواهی گفت؟ 
خندید و گفت: دلیلی ندارد دروغ بگویم. چون من به حربه ای مجهزم که اگر پرده از تمام اسرار من برداشته شود باز هم می توانم به خواسته های خود دست یابم. 
▪ گفتم: چه حربه ای؟ 
ـ جواب داد: غفلت؛ انسانها را به خواب نوشین غفلت می برم و آن وقت نقشه هایم را عملی می کنم. 
سوگند یاد می کنم که تا انتقامم را باز نستانم شما آدمیان را لحظه ای آسوده نخواهم گذاشت، پیوسته بر سر راهتان در کمین می نشینم و راهزن راهتان می شوم. اکنون ببینید چگونه راه نجات را بر شما خواهم بست. 
● متن مصاحبه: 
▪ عبدالله: خودتان را معرفی کنید. 
ـ شیطان: فردی هستم از طایفه جن. مسمی به اسم خاص "ابلیس" و مشهور به اسم عام "شیطان"؛ البته اسامی و اوصاف دیگری هم دارم که چندان معروف نیستند نظیر وسواس، خنّاس، عزازیل، عفریت، شیصبان، حارث، مارد، غوی، رجیم، ابو مره، ابولبین، مذموم، مرید و…
▪ عبدالله: پیشه و شغل شما چیست؟ 
ـ شیطان: مشاغل فراوانی دارم؛ گاهی مسافر کشم؛ سر دو راهی حق و باطل می ایستم و مسافران را در جاده گمراهی در بست به سفر جهنم می برم. گاهی کشاورزم و بذر کینه و نفاق را در زمین دلها می افشانم. گاهی نقاشم؛ رنگ بطلان به چهره حقیقت می زنم و جامه کژی برقامت راستی می پوشانم. گاهی هم خلبانم؛ با بالهای وسوسه و القاء آنقدر بر فراز قلب آدمی چرخ می زنم تا باند مناسب برای فرود بیابم.
▪ عبدالله: دشمنی دیرینه ات با آدمی زاد از کجا سرچشمه می گیرد؟ 
ـ شیطان: ماجرا از آن روزی شروع شد که صحنه آرای خلقت، دست به کار آفرینش آدم شد. ملائک نه از روی اعتراض که از روی کنجکاوی گفتند: این موجود خاکی که می آفرینی بر روی زمین فسادها خواهد انگیخت و خونهای بسیارخواهد ریخت.اگر قصد تو طاعت بردن است که ما در فرمانبری مطاعیم. واگر مقصود تو تسبیح و تقدیس است که ما پیوسته در این کاریم.
▪ با ما بگوحکمت این کار در چیست؟ او در جواب فرمود: 
ـ در این کار رازهاییست سر به مهر؛ من آنچه را که در خشت خام می بینم شما در آینه هم نخواهید دید.
اینچنین بود که خالق به واسطه این مخلوق نوپای دو پا به خود بالید و بر ما فخر فروخت؛ آنگاه فرمانمان داد که: "در مقابل این مخلوق خاکی به خاک سجده فرو افتید!"
تمامی فرشتگان بی درنگ برآدم سجده بردند. 
این فرمان اما بر من بسیار گران آمد؛ چه آنکه من سوابقی درخشان داشتم، تنها ۶۰۰۰هزار سال (با حساب شما البته صد و نه میلیارد و پانصد میلیون سال دنیا)، خالصانه خدای را در آسمانها دوشادوش فرشتگان پرستیده بودم، آنقدر مستغرق در عبادت بودم که فرشتگان گمان می کردند که من نیز چون آنها فرشته ام، من نتوانستم بار این خفت را به دوش کشم. هر چه باشد آفرینش من از آتش بود وخلقت او از خاک، برتری من بر او چون آفتاب روز، روشن بود، من کجا می توانستم بر انسانی خاکزاد سجده برم. 
آری، آن روز گستاخانه در برابر خالق ایستادم و متکبرانه از این فرمان سر باز زدم. 
این شد که از درگاه ربوبی اش رانده شدم. از آن زمان به بعد کینه آدم را سخت به دل گرفتم و هر روز آتش این کینه در دلم شعله ورتر می شود. 
▪ عبدالله: این عبادتهای خالصانه که گفتی چگونه ترا از این تکبرورزی بازنداشت؟ 
ـ شیطان: من به زعم خود از روی خلوص خدای را می پرستیدم حال اینکه از ابتدا شائبه شرک و نفاق در خداپرستی ام راه داشت و این امتحان، شرک و نفاقم را آفتابی کرد. 
▪ عبدالله: با چه شیوه و شگردی انسانها را به دام می افکنی؟ 
ـ شیطان: با روش منحصر به فرد " گام به گام". من به طور معمول کارم را در چند مرحله انجام می دهم؛ نخست از طریق وسوسه های تحریک آمیزخود، افکاری پلید را بر قلب انسان القا می کنم، آنگاه آن اندیشه زشت را نیک جلوه می دهم، سپس در مرحله عمل با تزیینات گوناگون، اشتیاق فرد را برای ارتکاب گناه برمی انگیزم. 
این را هم اضافه می کنم که در مقام روش اساساً با حصر گرایی مخالفم؛ بر این باورم که همیشه نمی توان با روشی واحد به صید شکار رفت. وسوسه، تزیین و حتی تسویل، شاید برای اغلب انسانها سودمند افتد، اما حریم دفاعی برخی انسانها گاهی نفوذ ناپذیر است؛ اینجاست که ناگزیرم به حربه های دیگری چون وحی، نسیان و ایجاد فراموشی متوسل شوم. البته هنرمندیهای دیگری هم دارم؛ مثلا در هیئت و قالب اجسام، تمثل و تجسم می یابم و از این رهگذر، ابنای آدم را به سراشیبی سقوط در پرتگاه تباهی و عصیان، سوق، که چه عرض کنم، هل می دهم.
▪ عبدالله: بزرگترین آرزوی شیطان چیست؟
ـ شیطان: گفتن ندارد اما اغوای تمامی آدمیان در همه ادوار و اعصار تنها آرزوییست که در سر می پرورانم. 
▪ عبدالله: کدام عمل انسانها بیش از همه تو را خشمگین می کند؟ 
ـ شیطان: هر چند خوش ندارم از ابرازش اما برخی انسانها برحسب عادت، با سجده های طولانی، مدام مرا آزار می دهند و بینی مرا به خاک مذلت می مالند. 
▪ عبدالله: کدام عملشان تو را بیشتر خوشحال می کند؟ 
ـ شیطان: برای من بسی مسرت بخش است اینکه آدمی پشت سر هم گناه کند و توبه را مدام به تاخیر بیاندازد. 
▪ عبدالله: عجیبترین عمل انسانها کدام است؟ 
ـ شیطان: برسر سفره گناه می نشینند و از هر گناهی لقمه ای بر می گیرند، آنگاه معترضانه برمن خشم می آورند که سفره گناه را تو گستردی. 
عجبا! من فقط شما را سوی گناه خواندم؛ شما اما به سوی گناه دویدید، اگر طعم گناه در ذائقه شما شیرین افتاد دیگر چرا مرا مقصر و مسوول این تباهی و گمراهی می انگارید؟!
▪ عبدالله: شاید انسانها پر بیراهه نمی روند که تو را مقصر می دانند؟ 
ـ شیطان: چنین نیست. رسالت اغواگری را خداوند خود بر دوش من نهاده است؛ پست تبهکاری و اضلال از ناحیه خداوند به من اعطا شده است. او خود فرموده که هر که را از فرزندان آدم می توانم بلغزانم؛ با سواره نظام و پیاده نظام بر آنها بتازم؛ در ثروت و فرزند شریکشان گردم والبته من جز فریب و دروغ نویدشان نخواهم داد.
▪ عبدالله: چه اموری زمینه های نفوذ تو را بیش از پیش فراهم می کنند؟ 
ـ شیطان: زمینه های نفوذ من البته بی شمارند اما نقطه ضعفها، حساسیت ها، حقارت ها، حسادت ها، رقابت ها، محرومیت ها، عقده ها، شهرت طلبی ها، شهوترانی ها، افزون خواهی ها و... مناسبترین زمینه هایی (بخوانید زمین هایی) هستند که درخت دشمنی و بستر نفوذ مرا بارور می کنند. 
▪ عبدالله: اگر اجازه بفرمایید سوال را قدری خصوصی تر کنیم. شما آیا ازدواج هم کرده اید؟ 
ـ شیطان: آری، من در اوان جوانی با دختری به نام"لهبا" فرزند"روحا" از طائفه جن ازدواج کردم.
▪ عبدالله: این ازدواج ثمره ای هم داشت؟ 
ـ شیطان: البته که داشت. حاصل این ازدواج فرزندان بی شماری بودند که در وجود آمدند.
▪ عبدالله: سرنوشت آنها چه شد؟ 
ـ شیطان: در زمانهای کهن پیش از خلقت انسانها، میان طوایفی از جن و نسناس (طایفه ای به جای انسانهای فعلی) جنگ و خونریزی بالا گرفت و خداوند فرشتگان را فرمود که به زمین هبوط کنند، آنها هر دو طائفه از جمله فرزندان مرا به هلاکت رساندند و من از آنجا که خداپرست بودم از این معرکه جان سالم به در بردم.
آنگاه فرشتگان مرا به آسمان بردند و من در کنار ایشان، خدای را به جد می پرستیدم تا اینکه سخن از خلقت و خلافت آدم به میان آمد و در پی نافرمانی ام از آن جمع رانده شدم. 
▪ عبدالله: آیا در میان طائفه خود هواخواه و طرفدار هم داری؟ 
ـ شیطان: نه تنها در میان قبیله خود که در میان انسانها نیز. 
▪ عبدالله: متوجه منظور شما نشدم یعنی می فرمایید انسانها هم به سوی تو دست دوستی دراز می کنند؟ 
ـ شیطان: تعجب کردید؟! آری! عده ای هستند که مرا ارباب و سرپرست خود می انگارند، کارگزاران وخدمتگزارانی وفادار که اهداف شوم و توطئه های پلید مرا به خوبی جامه عمل می پوشانند. 
برسر سفره گناه می نشینند و از هر گناهی لقمه ای بر می گیرند، آنگاه معترضانه برمن خشم می آورند که سفره گناه را تو گستردی. 
▪ عبدالله: قلمرو فعالیتهای شما تا چه اندازه می تواند باشد؟ 
ـ شیطان: امور تکوینی از قلمرو نفوذ و سلطه من بیرون است؛ تنها در حوزه امور تشریعی مجال جولان دارم، یعنی اعمالی که بشر از روی اختیار و تکلیف ملزم به انجام آنهاست؛ چه می گویم؛ باید اعتراف کنم که در حوزه تشریع نیزدست من بسته است چرا که فعالیتم منحصر به اندیشه و روان (و نه جسم) آدمی است؛ آن هم در حدود دعوت واجابت؛ همین وبس. 
▪ عبدالله: حرف آخر؟ 
ـ شیطان(در حالیکه چهره اش از شدت خشم برافروخته بود): سوگند یاد می کنم که تا انتقامم را باز نستانم شما آدمیان را لحظه ای آسوده نخواهم گذاشت، پیوسته بر سر راهتان در کمین می نشینم و راهزن راهتان می شوم. اکنون ببینید چگونه راه نجات را بر شما خواهم بست.

ابوالقاسم شکوری
کارشناس دین و اندیشه

مطالب مرتبط: نماز ،  شیطان ، نماز ، مصاحبه

۱ نظر موافقین ۰ ۰۴ تیر ۹۵ ، ۱۵:۵۱
ع . شکیبا---۶۸۲