سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خانواده شهید» ثبت شده است

https://cdn.isna.ir/d/2019/07/19/3/57912186.jpg

روز خانواده روز نزول آیه هل اتی

بسم الله الرحمن الرحیم

روز بیست و پنجم ذی الحجه مصادف است با روزی که سوره هل اتی نازل شده است و ماجرایی که برای خانواده امیرالمومنین علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها پیش آمد که در این سوره به آن اشاره شده است.
به همین مناسبت این روز را روز خانواده نامگذاری کرده اند .
علت انتخاب این روز شأن نزول آیه «هل اتی» در سوره الانسان است که راجع به خانواده و استحکام پایه‌های آن عنوان شده است.
ماجرا از این قرار بود که:

امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) در ایام کودکی بیمار شدند و پیامبر اکرم(ص) به همراه برخی از صحابه از آنان عیادت نمودند و آن گاه پیامبر(ص) به پدرشان حضرت علی(ع) فرمود: اگر برای بهبودی آنان نذری نمایی امید است خداوند سبحان زودتر شفا عنایت کند.
حضرت علی(ع) گفت:ای رسول خدا(ص) ! برای شفای آن دو نذر می کنم که سه روز روزه شکر به جای آورم.حضرت فاطمه زهرا(س)و خدمت کارش فضه نیز به مانند حضرت علی(ع) نذر کردند .

حضرت علی(ع) گفت:ای رسول خدا(ص) !برای شفای آن دو نذر می کنم که سه روز روزه شکر به جای آورم.حضرت فاطمه زهرا(س)و خدمت کارش فضه نیز به مانند حضرت علی(ع) نذر کردند .
چند روزی نگذشت که دو ریحانه رسول خدا(ص) شفا یافتند و حضرت علی(ع) و همسرش فاطمه زهرا(س) قصد کردند که به نذرشان وفا کرده و سه روز روزه شکر بگیرند .
در آن زمان وضع مادی اکثر مسلمانان، به ویژه خانواده حضرت علی(ع) بسیار پایین بود و به سختی می گذشت.
بدین لحاظ آن حضرت ناچار گردید از شمعون بن حاریای یهودی، مقداری جو قرض کند و آن را پس از آسیاب کردن،برای پخت نان استفاده کند و یا به روایتی دیگر،برای شمعون یهودی مقداری پشم ریسید و اجرت آن را  سه من جو دریافت کرد.
فاطمه زهرا(س) آن جو را آسیاب کرد و به سه بخش تقسیم نمود و هر بخشی را برای افطاری یک روز جدا کرد و سپس آن ها را در سه روز متوالی نان پخت.
آنان از روز بیست و پنجم ذی حجّه شروع کردند به روزه گرفتن و ادا نمودن نذر خویش. حضرت علی(ع) در روز اول، نماز مغرب را با پیامبر (ص) به جا آورد و سپس برای صرف افطار به خانه رفت. ولی همین که در سر سفره نشست، مستمند و بیچاره ای از راه رسید و از آنان غذا طلبید. حضرت علی (ع) فرمود که سهمیه وی را به آن فقیر دهند. فاطمه زهرا(س)،فضه و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نیز به پیروی از آن حضرت سهمیه اندک خودرا به فقیر داده و خودشان با آب افطار نمودند و روز بعد را با همین وضع روزه گرفتند. فاطمه زهرا(س) در روز دوم، بخش دیگر آرد را نان پخت و منتظر افطار ماند که او و همسرش و فرزندانش با آن نان افطار کنند. ولی دراین شب نیز یتیمی از راه رسید و در خواست غذا نمود. جملگی سهمیه خود را به یتیم داده و خود با آب افطارکردند و روز سوم را با همان وضع روزه گرفتند.

در روز سوم نیز فاطمه زهرا(س)باقی مانده آرد را نان پخت و در سر سفره گذاشت، تا هنگام افطار، همگی از آن تناول کنند،اما در این شب نیز محتاج دیگری فرا رسید. وی اسیر بی بضاعت و گرسنه ای بود که از فرط گرسنگی و در بدری، به خانه امام علی(ع) پناه آورد. در این شب نیز اهل خانه،غذای خود را به اسیر بخشیدند و تنها با آب افطار کردند.

روز چهارم،حضرت علی(ع) دست فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) را گرفت و نزد رسول خدا(ص) رفت، در حالی که فرزندانش از شدت گرسنگی می لرزیدند.
پیامبر(ص) از وضعیت آنان پرسید و حضرت علی(ع) ماجرا را برای آن حضرت تعریف کرد.
پیامبر(ص) آن دو را در آغوش گرفت و به نزد دختر خود، فاطمه(س) آمد و دید وی در محراب عبادتش نشسته و به عبادت مشغول است، ولی چهره مبارکش از گرسنگی زرد و چشمانش گود شده است و کلاً بی حال است.
پیامبر(ص) از دیدن آنان بسیار متأثر و غمگین شد و دست بندگی به سوی پروردگارش بلند کرد و گفت: واغوثاه،یا الله اهل بیت محمد یموتون جوعاً. یعنی:ای داد،ای خدا !  اهل بیت محمد از گرسنگی می میرند.

http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1392/8/9/1687687_187.gif


در همین هنگام جبرئیل امین فرود آمد و عرض کرد: ای رسول خدا(ص) آنچه خداوند متعال در باره اهل بیت توعنایت کرده است،بنگر.
فرمود:چه چیزی را بنگرم!
جبرئیل امین این سوره را که در شأن فداکاری حضرت(ع) و همسرش فاطمه زهرا(س)و فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) نازل شد،بر آن حضرت قرائت کرد:هَل اَتی عَلَی الاِنسانِ حینٌ مِنَ الدَّهرِ...اِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللهِ لا نُریدُ مِنکُم جَزائاً وَلا شَکوراً... بنا به روایتی در آن روز برای اهل بیت فداکار پیامبر(ص) غذایی از آسمان فرود آمد و آن را تا هفت روز تناول کردند.
بدین گونه،خداوند سبحان از ایثار و خود گذشتگی حضرت علی(ع) و خانواده بی نظیرش تقدیر کرد و قلب پیامبر(ص) را تسلی بخشید.

منبع: گفتگوی قرآنی

خانواده اسلامی

سوره انسان یا هل اتی -  متن و ترجمه و توضیحات :

۲ نظر موافقین ۲ ۱۸ تیر ۰۲ ، ۲۰:۰۹
ع . شکیبا---۱۷۰۶
دختر سردار شهید محمد بروجردی ملقب به مسیح کردستان متولد 1358 است و هم اکنون در کسوت یک پزشک در جامعه انجام وظیفه می‌کند. گفتگو وی با خبرنگار «نسیم» در خصوص دفاع مقدس و شخصیت والای پدر بزرگوارشان به شرح زیر آمده است:

دختر شهید بروجردی


*** شما فرزند یک شهید معروف و بزرگی مثل شهید بروجردی هستید که نقش موثری در پیروزی‌های جنگ داشتند. فرزند یک چنین شهیدی بودن چه حسی دارد؟

همه شهدا اهداف شان یکی بود. این معروف و غیر معروف را ما به وجود آورده ایم وگرنه هیچ فرقی برای خدا ندارند. برای من هم همین طور است. برای من دختر شهید بودن خیلی با ارزش است و از این جهت، بسیار به خود افتخار می‌کنم و می‌بالم اما معروف بودنشان برای من خیلی ملاک نیست.
خیلی از شهدای ما این طور بودند. این خیلی با ارزش است که استعدادها و خلاقیت‌های نهفته خیلی از جوان های ما در آن موقعیت شکوفا شد و جوان 18 ساله، 20 ساله و 22 ساله توانست فرماندهی یک گروه را بر عهده بگیرد و به قلب دشمن بزند. این شهدا توانستند با خلاقیت هایی که به ذهنشان می زد با وجود کمبود مهمات و تحریم نظامی و اقتصادی، با توکل به خدا به پیروزی برسند و همه اینها به ایمان شهدا برمی‌گردد.

*** وقتی پدرتان شهید شدند چند ساله بودید؟ خاطره ای از پدر به خاطر دارید؟

من موقع شهادت پدرم تقریباً سه ساله بودم خاطره‌ای از ایشان ندارم تنها تصاویری مات و مبهم از او به یاد دارم. علت هم این بود که هم سن من کم بود و هم این که ایشان را به خاطر حضور مستمر در کردستان کم دیدیم.

*** چطور توانستید با نبودن پدر کنار بیایید و زندگی بدون وجود ایشانن را بپذیرید؟

البته همسران شهدا خیلی زحمت کشیدند که جای پدر شهید را پر کنند ولی واقعیت این است که نه کسی جای پدر را می‌تواند پر کند و نه کسی جای مادر را می‌تواند بگیرد. ما هم سعی کردیم در کنار حس کردن جای خالی پدر، واقعیت ها را هم بپذیریم؛ شاید بچه های شهدا این هنر را داشتند که از بچگی واقعیت پذیر باشند. باید این طور می‌بودند، چون واقعیت همین است.

*** در شرایط امروز، با این همه مشکلی که به سبب نبودن پدر متحمل شدید، باز هم مصم هستید راه پدرتون رو ادامه می‌دهید؟

۱ نظر موافقین ۲ ۳۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۰:۲۶
ع . شکیبا---۳۵۷۳

بازگشت پیکر مطهر"شهید معظمی گودرزی" به وطن پس از 36 سال+عکس

 پیکر مطهر "شهید عباس معظمی گودرزی"، پس از ۳۶سال گمنامی به بروجرد بازگشت.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از بروجرد، شلمچه آینه‌ای است که تمام جبهه با خاک‌های سرخش در آن می‌درخشد، خلاصه عشق است و قطعه‌ای از بهشت، دریچه‌ای آسمانی که از آن بوی رشادت و عطر دلنواز شهادت می‌وزد. شلمچه تندیس زیبای عشق است که در میدان ایثار قد کشیده، شهر شهود و شهادت است، تابلوی حماسه و عرفان که بر تارک تاریخ ایران اسلامی می‌درخشد.جایگاه اهل زیارت است نه اهل زر، زیارتگاه دلدادگانی که خود زائرانی بودند که در نیمه‌راه سفر عاشقی پرپر شدند، به مولای عشق پیوستند و زیباترین حدیث بندگی را با بندبند وجودشان و با قطره‌قطره خون‌شان نوشتند.

و دیشب بروجرد میزبانی میهمانی عزیز از دیار عاشقان شلمچه بود. میزبان شهید«عباس معظمی گودرزی»، شهیدی که در عنفوان جوانی بهترین راه را انتخاب کرد و در صحنه‌ای قدم گذاشت که شاید هرکسی نتواند.

مادر، وقتی می‌رفتم جوان بودی خودت پشت سرم آب ریختی و گفتی برو در پناه خدا. حال که آمده‌ام موهایت سپید شده و صورتت چروک برداشته، چشمانت سویی ندارد. چقدر خمیده شده‌ای مادر. چقدر دلتنگت بودم مادر. دیشب کبوتر عاشق پرواز ما دیگر تنها نبود. همه آمده‌بودند. مادر پیر و خمیده‌ای که بغض انتظار در چشمانش موج  می‌زد و خواهرانی که هیچ‌وقت بزرگ‌شدنشان را ندیده‌بود.

میثاق با آرمان‌ها

دیشب حسینیه ثارالله ناحیه مقاومت سپاه بروجرد میزبان کبوتری عاشق بود. کبوتری که حال‌وهوای شهر را عوض کرد. مردم قدرشناس بروجرد با تجمع کنار پیکر مطهر شهید«عباس معظمی گودرزی» و با برگزاری دعا، نیایش و عزاداری، بار دیگر با امام شهدا و شهیدان حق علیه باطل میثاقی دوباره بستند.

در مراسم وداع با شهید تازه تفحص‌شده همه آمده‌بودند پیر و جوان، زن‌ و مرد، حتی آن‌هایی که اصلاً جنگ را ندیده‌بودند هم در این مراسم باشکوه شرکت کرده‌بودند تا دین‌شان را ادا نمایند. مردم قدرشناس بروجرد هیچ‌وقت روزهای جنگ و آن همه رشادت‌های عزیزان رزمنده را فراموش نخواهند کرد.

مادر شهید عباس معظمی گودرزی

پاس‌داشتی برای شهید

آن‌ها آمدند تا بیعت دوباره ببندند، بگویند که هیچ‌وقت صحنه را خالی نخواهند گذاشت و همیشه و همه‎جا کنار مقام معظم رهبری خواهند ماند، هر زمان که مولا و مقتدای‌شان اذن دهد لباس رزم پوشیده و پا در میدان مبارزه خواهند گذاشت.

 بر هیچ‌کس پوشیده نیست که امنیت و اقتدار کنونی ایران اسلامی مرهون ایثار و فداکاری‌های شهدایی است که با گذشتن از جان شیرین خود، نهال انقلاب اسلامی را آبیاری کردند و ارزش‌های الهی و اسلامی را در این سرزمین زنده نگه داشتند. آن‌ها آمدند تا بگویند که عباس‌ها هنوز زنده‌اند و هیچ‌وقت یادشان از دل مردم این دیار و این سامان بیرون نمی‌رود.

شهید «عباس معظمی گودرزی»، فرزند شاه‌ولی، اول فروردین ماه سال 1340 در شهرستان اشترینان شهر بروجرد در استان لرستان به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا سیکل ادامه داد و بعد به مشاغلی هم‌چون کارمند و متصدی پرداخت. هنوز ازدواج نکرده‌بود که از طریق لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) به جبهه اعزام شد. سرانجام در سن 21 سالگی در 25 تیرماه سال 1361 در منطقه «شلمچه» مفقودالاثر شد.

او در عملیات رمضان در مجروح و اسیر شد، اما در همان زمان اسارت و قبل از انتقال به کشور عراق به درجه رفیع شهادت نائل شد. پیکرش در منطقه ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. حالا با تلاش گروه‌های تفحص شهدا پس از 36 سال به کشور بازگشت و از طریق کارت شناسایی هویتش مشخص شد.

انتهای پیام/

۲ نظر موافقین ۳ ۰۶ بهمن ۹۷ ، ۱۸:۳۰
ع . شکیبا---۵۰۲

تصویر منتشر نشده از «شهـید مصطفی صدرزاده» در لباس غواصی

پدر شهید صدر زاده گفت: مصطفی در روز تاسوعای‌ حسینی سال گذشته آن طوری که خودش دلش می‌خواست شهید شد و خودش قبل از شهادت به دوستانش گفته بود که فقط با یک گلوله شهید می‌شوم و حتی ساعت شهادت خودش را به دوستان خود گفته بود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم«پویا»؛ نمایندگان جامعه قرآنی کشور در پازدهمین دیدار خود طی سال جاری, در راستای تجلیل از خانواده‌های معظم شهدای قرآنی و آشنایی با زندگینامه و سبک زندگی آنها به دیدار خانواده شهید مدافع حرم «مصطفی صدر زاده» در شهریار رفتند. شهید مصطفی صدرزاده متولد 1365 دانشجوی ترم آخر رشته ادیان و عرفان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز بود. او فرمانده ایرانی گردان عمار لشکر فاطمیون با نام جهادی «سید ابراهیم» بود که در ظهر تاسوعا حین درگیری با نیروهای تروریست توسط تیر تک‌تیرانداز نیروهای تکفیری در حلب سوریه و در عملیات محرم به شهادت رسید.

شهید مصطفی صدرزاده به‌مدت دو سال و نیم در درگیری‌های علیه تروریست‌های تکفیری به دفاع از حرم حضرت زینب(س) پرداخته و طی این مدت هشت‌بار مجروح شده بود. از وی دختری هفت‌ساله به‌ نام فاطمه و پسری شش‌ماهه به‌نام محمدعلی به یادگار مانده است. او چند روز پس از شهادت به دست تروریست‌های تکفیری در شهریار به خاک سپرده شد.

مصطفی هرجایی که خطری برای انقلاب بود در آنجا حاضر می‌شد

۰ نظر موافقین ۰ ۲۷ دی ۹۷ ، ۱۴:۰۳
ع . شکیبا---۶۲۴
نفس‌های شهید زنده لرستان به شماره افتاد/ برای«سید نورخدا»دعا کنید

خرم‌آباد-«نفس‌های شهید زنده لرستانی به شماره افتاده است»، این را خانواده اش می گویند و حالا از مردم خواسته اند که برای «سید نورخدا» دعا کنند.

به گزارش خبرنگار مهر، حال جسمی شهید زنده استان لرستان و کشور «سید نورخدا موسوی» این روزها مساعد نیست و در این راستا خانواده این شهید بزرگوار ضمن آرزوی قبولی عزاداری های مردم لرستان در دهه آخر ماه صفر  اعلام کرده اند که از همه عزیزان تقاضامندیم با توجه به کسالت شدید شهید زنده «سید نور خدا موسوی» در این روزها که نفس های این عزیز را به شماره انداخته برای شفای این شهید زنده و جانباز ۱۰۰ درصد وطن اسلامی مان دعا کنند.

می گویند هر روز از هر جای ایران دوستان و آشنایانی به نیت زیارت «شهید زنده» می آیند؛ جانبازی که رد گلوله گروه تروریستی و ملعون ریگی را می توان روی پیشانی اش گرفت، «نور خدا» نماد است، نشانه است؛ نشانه ای از پاسداشت عزت و حفظ خاکی که برایمان بیش از همه دنیای خاکی می ارزد!

خانواده شهید زنده «سید نور خدا موسوی» از ابراز محبت عموم هموطنان عزیز و هم استانی های بزرگوار مخصوصا استاندار لرستان، معاون سیاسی امنیتی استاندار لرستان، فرماندهان نظامی و انتظامی استان، سردار سرتیپ پاسدار احمد رضا رادان، مدیریت بیمارستان های استان لرستان، پزشکان، مسئولین ادارات و بانکها و تک تک هموطنان، خبرنگاران، مدیران کانال ها و گروه ها در فضای مجازی، بیرانوند نماینده مردم خرم آباد در مجلس شورای اسلامی، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، فرمانده انتظامی لرستان که مرتب پیگیر حال جسمی شهید زنده «سید نور خدا موسوی» هستند کمال تشکر و قدردانی کرد و گفت: شرمنده از اینکه به دستور پزشکان معالج شهید زنده این عزیز تا اطلاع ثانوی ملاقات ندارند.

بنابر این گزارش، حکایت شهید زنده لرستانی، روایت مردی است که سالهاست روی تخت دراز کشیده و به آسمان خیره شده است و با نگاهش با همه وجودمان زمزمه می کند، جانباز ۱۰۰ درصد «سید نورخدا موسوی منفرد» نزدیک هشت سال است در حالت کما همینطور خیره به سقف اتاق می نگرد و انگار در عمق نگاهش چیزی است که مسحورمان می کند؛ نه تنها ما را بلکه هر کسی را که اینجا قدم گذاشته و جادو شده است.

می گویند هر روز از هر جای ایران دوستان و آشنایانی به نیت زیارت «شهید زنده» می آیند؛ جانبازی که رد گلوله گروه تروریستی و ملعون ریگی را می توان روی پیشانی اش گرفت، «نور خدا» نماد است، نشانه است؛ نشانه ای از پاسداشت عزت و حفظ خاکی که برایمان بیش از همه دنیای خاکی می ارزد!

ابلاغ سلام امام خامنه‌ای به شهید زنده لرستان

اعطای نشان شجاعت به شهید زنده لرستانی

فیلمی زیبا از سید نور خدا موسوی و دلنوشته دخترش

نحوه فداکاری و جانبازی"سید نورخدا"/ شهیدی که نفس می‌کشد

۰ نظر موافقین ۱ ۱۴ آبان ۹۷ ، ۱۷:۰۳
ع . شکیبا---۶۵۲

http://www.isaar.ir/images/docs/000193/n00193274-b.jpg

به گزارش ایثار، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران ورامین در همین ارتباط گفت: این مراسم به منظور تکریم فرزند شهید مدافع حرم احمد گودرزی با حضور خانواده این شهید و جمعی از مسئولان این شهرستان برگزار شد.
وی گفت: این جشن جذاب که با هدف شاد کردن دل این فرزند شهید برگزار شد با یاد و خاطره شهید شهید احمد گودرزی  همراه بود.


اسم مهنا را خودش انتخاب کرد؛ مثل همه خانه‌‌هایی که در آن بحث انتخاب اسم برای مسافر کوچک خانه که در راه است، وجود دارد. داخل این خانه هم نظرات مختلفی برای انتخاب اسم یکی یکدانه بابا وجود داشت. مادر مهنا می‌گوید این اسم را خود احمد آقا  گذاشت. دو  روز بعد از اعزام به سوریه به دنیا آمد. پدری که مشتاق دیدن دخترش بود و با دیدن لباس نوزادی که برای او خریداری می‌شد، دلش غنج می‌رفت، خیلی زود از او دل کند و رفت. حتی صبر نکرد تا چیده شدن اتاق نوزاد را ببیند و به یاد بسپارد که همه مهیای آمدن دختر کوچک او هستند. صبر نکرد چون عشقش به حضرت زینب(س) بیشتر از این حرف‌ها بود. چون ظلم به حرم اهل بیت(ع) و مردم مظلوم سوریه توسط تروریست‌های تکفیری غیرتش را به جوش آورده بود و در این شرایط تعلل کردن را جایز نمی‌دانست.
در سوریه بود که تلفنی به مادر پا به ماه مهنا گفت: «سپردمتان به حضرت زینب(س) و از خانم خواسته‌ام به شما سر بزند».
 خانم جعفری مادر مهنا می‌گوید: «بعد از شهادت احمدآقا خیلی دلم می‌خواست فرزندش شبیه او بشود تا هر وقت می‌بینمش خیلی زود یاد همسرم بیفتم.» حالا مهنا درست شبیه پدر شده است. شباهت او با پدر آنقدر زیاد است که همه را شگفت‌زده کند. مهنا حالا یک ساله است. جشن تولد یک سالگی او متفاوت‌تر از کودکانی که والدینشان این روزها با زرق و برق مادی، جشن شاهانه‌ای برایشان ترتیب می‌دهند، با حضور یک پدر به رنگ مدافعان حرم برگزار شد.
شهید مدافع حرم احمد گودرزی  از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اثنای انجام یکی از مأموریت‌های محوله در تاریخ 17 اسفند سال 94در کشور سوریه  به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

منبع: پایگاه بنیاد شهید و امور ایثارگران

تنها آرزوی شهید مدافع حرم

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، شهید احمدی گودرزی از نیروهای لشکر 27 محمد رسول الله(ص) بود که داوطلبانه عازم جبهه های سوریه شد. وی متولد سال 1357 و ساکن شهرستان ورامین بود که چندی پیش در راه دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) در حومه حلب به شهادت رسید.

ظهر دیروز دوشنبه 17اسفندماه خانواده شهید احمد گودرزی در معراج الشهدای تهران با پیکر شهیدشان دیدار و وداع کردند، قرار است فردا پیکر این شهید مدافع حرم با حضور خانواده و دوستانش در ورامین تشییع و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شود. در کلیپ پیش رو شهید احمد گودرزی از تنها آرزوی خود صحبت می کند.

۰ نظر موافقین ۰ ۱۴ مهر ۹۷ ، ۱۸:۰۹
ع . شکیبا---۹۲۷

در گفتگوی تفصیلی تسنیم با مرضیه علمی عنوان شد

همسر شهید مدافع حرم: فکر نمی‌کردم با دعای من شهید بشود/روز خواستگاری گفت هر کجا مظلوم باشد من آنجایم

شناسه خبر: 1051435 سرویس: فرهنگی
همسر شهید احمد اعطایی

مرضیه علمی همسر شهید مدافع حرم احمد اعطایی می‌گوید: آرزویش، شهادت بود. همیشه می‌گفت: «برایم دعا کن تا شهید شوم.» برایم خیلی سخت بود ولی به قدری زیاد می‌گفت که بعد از نمازها، دعا می‌کردم ولی هیچ وقت، فکر نمی‌کردم که دعا کنم و شهید بشود.

خبرگزاری تسنیم: اهل تساهل و تسامح نبود که بگوید به خاطر تفکرات مخالف، سکوت می‌کنم و از ارزش‌ها نمی‌گویم. سر هر مسأله‌ای هم که کوتاه می‌آمد سر موضوع ولایت و رهبری کوتاه نمی‌آمد. ولایت فقیه را با هیچ مصلحت اندیشی معامله نمی‌کرد. همسرش می‌گوید: «به قدری به حضرت آقا ارادت داشت و ولایی بود که یک تابلو درست کرده و جلوی ورودی منزل نصب کرده بود که روی آن نوشته شده بود:"هر که دارد بر ولایت بدگمان، حق ندارد پا گذارد در این مکان" و می‌گفت: "کسی که آقا را قبول ندارد، مدیون است که نان من را بخورد. آقا یعنی علی و علی یعنی اهل بیت(ع) و همه این‌ها به هم وصل هستند."»

احمد روز خواستگاری یک شرط گذاشت. انگار آینده را می‌دید و برنامه ریزی می‌کرد. با همسرش شرط گذاشت و تاکید کرد: هر کجا ظلم باشد، آرام نمی‌نشیند و برای دفاع می‌رود. با قبول این شرط همسر هم در اجر جهاد او شریک شد و البته هفت سال زندگی مشترک حاصل همین از خودگذشتگی بود. هرچند همسر جوانش شرط او را پذیرفته بود اما معتقد است: «هیچ وقت فکر نمی‌کردم من دعا کنم و او شهید بشود.» مرضیه علمی همسر شهید مدافع حرم احمد اعطایی این روزها راوی مرد میدان‌های مقاومت و مردانگی است که آرزویش شهادت در راه خدا بود. در صبوری و مقاومت این زن همین بس که می‌گوید:«خیلی سخت بود از کسی که دوستش داری، دل بکنی و او را راهی کنی. البته به همسرم گفته بودم که من یک زن هستم، احساسات دارم و گریه می‌کنم، ولی شما برای دفاع برو. راضی بودم.»

پاسدار بسیجی شهید مدافع حرم«احمد اعطایی» متولد 7 شهریور 1364 و ساکن محله فلاح تهران بود و مهندسی برق می‌خواند. او داوطلبانه برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم و مردم مظلوم سوریه، راهی آن دیار می‌شود که در 21 آبان ماه 94 و آخرین روز ماه محرم الحرام، همراه با سه تن دیگر از دوستانش«سید مصطفی موسوی»، «مسعود عسگری» و «محمدرضا دهقان امیری» به شهادت می‌رسد. گفتگوی تفصیلی مرضیه علمی همسر شهید اعطایی با تسنیم را در ادامه می‌خوانید:

*تسنیم: چطور با احمد آقا آشنا شدید؟

با همسر برادر شوهرم، دوست بودیم که ایشان، من را به خانواده همسرم معرفی کرد و برای خواستگاری آمدند.

روز خواستگاری تاکید کرد هر کجا ظلم باشد، آرام نمی‌نشیند و برای دفاع می‌رود/من هم این شرط را قبول کردم

*تسنیم: قبل از ازدواج، به این که همسفر زندگی مشترکتان چه خصوصیتی داشته باشد، فکر می‌کردید؟ ویژگی خاصی برای شما مهم بود؟

۰ نظر موافقین ۰ ۱۹ آذر ۹۶ ، ۱۹:۵۰
ع . شکیبا---۶۱۷

جمله تأثیرگذار دختر خردسال شهید مدافع حرم مفقودالاثر + عکس

مدرسه المهدی (ع) لبنان با برگزاری یک مسابقه از دانش آموزان خود خواسته بود تا یک جمله ۸ کلمه ای در وصف رزمنده بنویسند.

به گزارش ـ مدافعون ـ جملۀ دختر یک شهید مدافع حرم مفقودالاثر در یک مدرسه ابتدایی به عنوان زیباترین جمله انتخاب شد.

مدرسه المهدی (ع) لبنان با برگزاری یک مسابقه از دانش آموزان خود خواسته بود تا یک جمله ۸ کلمه‌ای در وصف رزمنده بنویسند.

«فاطمه دقیق» دختر خردسال «علی دقیق» رزمنده مفقود الاثر حزب الله و دانش آموز این مدرسه ابتدایی با نوشتن جمله ای تأثیرگذار تحسین همگان را برانگیخت.

وی در وصف رزمنده نوشته است :

" اگر شما گُلی را در صحرای حلب دیدید خاک آن را ببوسید ممکن است پدرم آنجا دفن شده باشد."

مدیر مدرسه المهدی با اعلام برگزیده شدن جمله فاطمه دقیق به این دختر یک لوح تندیس اهداء کرد.

سال گذشته سید حسن نصرالله برای پایان دادن به هرگونه گمانه زنی و شایعه ای درباره تلفات سنگین حزب الله در حلب گفت: «تلفات حزب الله در حلب ۲۶ شهید، یک اسیر و یک مفقود بوده است. این تعداد واقعی تلفات حزب‌الله در حلب بوده و هر سخنی غیر از آن نادرست و غیر دقیق است.

شهر حلب پس از پنج سال اشغال تروریست‌ها، سال گذشته به دست نیروهای ارتش سوریه و مقاومت کاملاً آزاد شد. دستاورد بزرگی که حیرت دشمنان غرب و ارتجاع عرب آن را به سر برد.

از پایگاه مدافعون
۰ نظر موافقین ۰ ۲۰ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۴۸
ع . شکیبا---۵۷۰