سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حق» ثبت شده است

رنگ عوض کردن

1 آبان 1396

انتخابات

۱ نظر موافقین ۱ ۱۹ شهریور ۰۰ ، ۱۷:۵۷
ع . شکیبا---۹۳۹

http://quran-online.ru/ayats-png/30_60.png

فاصبر ان وعد الله حق

فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ ﴿٦٠﴾ سوره روم

پس تو صبر پیشه کن، که وعده‌ی خدا البته حق و حتمی است و مراقب باش که مردم بی‏ علم و یقین و ایمان (مقام حلم و وقار) تو را به خفت و سبکی نکشانند. (۶۰)

تفسیر المیزان- علامه طباطبایی(ره):

یعنى به هر عکس العملى که با تو روبرو مى شوند بساز، و در برابر اینکه مى گویند: (ان انتم الا مبطلون ) و سایر زورگوییهایشان صبر کن، که وعده خدا حق است و اگر او وعده داده که یاریت کند، قطعا خواهد کرد، همچنان که در آیات قبل نیز فرموده : (و کان حقا علینا نصر المومنین )، پس کسانى که یقین به وعده خداى سبحان ندارند، تو را سست نسازند.

و اینکه بعضى گفته اند مراد از ( لا یوقنون )، این است که به آنچه از آیات بینات که برایشان مى خوانى یقین ندارند، و آن را تکذیب نموده تو را با اباطیل خود اذیت مى کنند، صحیح نیست، چون همان طور که گفتیم وعده آخر آیه و اول آن یکى است، و آن وعده به نصرت است.

6- کسانی به فکر تضعیف و تحقیر رهبر هستند که به راه حقّ یقین ندارند. «الّذین لایوقنون» تفسیر نور -حاج آقای قرائتی

متن کامل سوره روم با ترجمه و تفسیر و صوت

۲ نظر موافقین ۱ ۰۵ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۳۶
ع . شکیبا---۵۵۱۳

زیارت آل یاسین          

زیارت آل یاسین

سلام علی آل یس

درود بر آل یاسین

زیارت آل یاسین، یکی از زیارتهای مشهور حضرت صاحب الامر، علیه السلام، است. راوی و ناقل این زیارت جناب ابوجعفر محمد بن عبدالله بن جعفر بن الحسین بن مالک جامع الحمیری القمی است که همه علمای رجال و بزرگان راوی شناس از او به بزرگی و قداست یاد کرده اند.
او صاحب کتابهای متعددی بود که ظاهرا چیزی از آنها در دست نیست و چون در اواخر دوران غیبت صغری می زیسته مکاتبات بسیاری با ناحیه مقدسه حضرت صاحب الامر، علیه السلام، داشته و به افتخار جواب نائل آمده است. توقیعات متعددی به وسیله او نقل شده است که جمله آنها توقیعی است که متضمن زیارت شریف آل یاسین است.
زیارت آل یاسین با صدای استاد فرهمند و حاج مهدی سماواتی خدمتتان تقدیم می گردد. التماس دعا

۴ نظر موافقین ۳ ۰۵ آذر ۹۶ ، ۰۰:۲۰
ع . شکیبا---۱۹۷۳

امام رضا علیه السلام فرمودند: المُؤمِنُ إذا غَضِبَ لَم یُخرِجهُ غَضَبُهُ عَن حَقٍّ، وَ إذا رضَیَِ لَم یُدخِلهُ رضِاهُ فی باطِلٍ، و إذا قَدرَ لَم یَأخُذ َاکثرَ مِن حَقّهِ؛ مؤمن هرگاه خشمگین شود، غضبش او را از حق بیرون نمی برد. و هرگاه خرسند و راضی شود،  خوشنودی اش او را به باطل نمی کشاند. و هرگاه قدرت یابد، بیش از حق خودش برنمی دارد. بحارالانوار، ج 75، ص 355

۲ نظر موافقین ۰ ۱۵ مرداد ۹۶ ، ۰۰:۴۱
ع . شکیبا---۹۴۰

https://cdn-tehran.wisgoon.com/dlir-s3/1053500x393_1439330756442486.jpeg

اَیُّهَا النّاسُ لَوْ لَمْ تَـتَخاذَلوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنوا عَنْ تَوْهینِ الْباطِلِ، لَمْ یَطْمَعْ فیکُمْ مَنْ لَیْسَ مِثْلَکُمْ وَ لَمْ یَقْوَ مَنْ قَوىَ عَلَیْکُمْ... ؛

اى مردم! اگر در یارى حق کوتاهى نمى کردید و در خوار ساختن باطل سستى نمى نمودید، کسانى که هم پایه شما نیستند، در مورد شما طمع نمى کردند و هیچ قدرتى بر شما مسلط نمى شد.

نهج البلاغه(صبحی صالح) ص241

 

زمانی که اهل حق در برابر اهل باطل سکوت کنند ، اهل باطل توهّم می کنند که صاحب حق اند!

امام علی علیه السلام

ما در همه حال خدا را شکر گذاریم و  همیشه با حق خواهیم ماند حتی اگر 72 نفر باشیم.

انتخابات

۲ نظر موافقین ۴ ۳۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۵:۳۷
ع . شکیبا---۶۹۷

حق و باطل

پیکار دائمی حق و باطل

تاریخ بشریت با حوادث گوناگون و کش و قوسهای بسیار خود، همواره صحنه ی نبرد دائمی نیروهای حق و باطل بوده است. نبرد بی امانی که از ریارویی حق و باطل و خیر و شر و درست و نادرست منشاء گرفته و اینک نیز ادامه دارد.

درست است که حق و باطل دو مفهوم انتزاعی و قرار دادی است و معیارهای آن در بیشنهای مختلف و مکتب های فکری گوناگون تفاوت می کند اما به هر حال با توجه به مستقلات عقلی و معیارها و ضابطه های مشترکی که نوع انسانها به سائقه ی عقل و فطرت آنها را می پذیرند می توان در مفهوم حق و باطل به نحوی به توافق رسید، و اگر چنین توافقی دست نداد واضح است که منظور ما از حق و باطل در این بحث مفهومهای تعریف شده در مکتب انبیای الهی است که معیارهای خاص خود را دارد.

در هر حال حق و باطل یا خیر و شر در طول تاریخ همواره روی در روی هم بوده و هر کدام طرفداران و مبلغانی داشته اند و بسیاری از درگیری ها و جنگها در اثر تضاد میان حق و باطل رخ داده که گاهی به پیروزی آن و گاهی به پیروزی این انجامیده است.

امیرالمومنین (ع) این حقیقت را با ظرافت خاصی بیان می کند و حاکمیت متناوب حق

[صفحه 56]

و باطل را در قرون و اعصار خاطرنشان می سازد و بخصوص این مطلب امیدوار کننده را متذکر می شود که هرچند طرفداران حق اندک باشند بازهم احتمال پیروزی آنان بر اهل باطل بعید نیست.

حق و باطل و لکل اهل فلئن امر الباطل لقدیما فعل و لئن قل الحق فلربها و لعل و لقلما ادبر شئی فاقبل.[1] .

حقی است و باطلی و برای هر کدام اهلی است پس هرگاه باطل حکومت کند از دیرباز این اتفاق افتاده است و اگر حق کاستی گیرد احتمال آن می رود. بسیار کم اتفاق می افتد که چیزی که رفته است بازگردد.

در بیان دیگری طرفداران حق را مخاطب قرار می دهد و از آنها می خواهد که هرگز از این جهت که احیانا در اقلیت قرار دارند و از امکانات کمتری برخوردارند، وحشت نکنند و دچار یاس و دلتنگی نشوند. این مساله وحشت آور است که انسان در راه باطل گام بردارد:

ایهاالناس لاتستوحشوا فی طریق الحق لقله اهله[2] .

ای مردم در طریق حق به دلیل کمی طرفداران آن وحشت نکنید.

لایونسنک الا الحق و لا یوحشنک الا الباطل.[3] .

جز حق چیزی مایه ی انس تو نباشد و جز باطل چیزی تو را به وحشت نیندازد.

از این سخنان امام چنین برمی آید که کثرت یا قلت طرفداران و هواخواهان یک فکر و مکتب نمی تواند ضابطه ای برای درستی و نادرستی آن باشد و چنان نیست که اگر اکثریتی خواستار چیزی شدند و به دنبال هدفی رفتند، الزاما حق با آنها است و اقلیت به راه خطا می روند. بلکه برعکس ممکن است اقلیتی با آگاهی خاصی هدفی را دنبال کنند

[صفحه 57]

که حق است و خیر و صلاح با آن مطابقت می کند. بنابراین نه انبوهی جمعیت نشانه حقانیت است و نه کم بودن طرفدار دلیل تباهی و فساد است. اریک فروم درباره سلامت جامعه به درستی گفته است:

«آنچه طرز تفکر یک جامعه را به بیراهه می کشاند تایید عمومی افکار و تصورهای آنان است. مردم ساده لوح تصور می کنند که شرکت اکثریت مردم در یک فکر یا احساس، دلیل ارزشمند بودن آن است و جز آن حقیقت دیگری در میان نیست. این تایید هیچ گونه مبنای منطقی ای برای سلامت روان ندارد. همان طور که ممکن است دو فنر دارای یک فکر نادرست مشترک باشند، امکان دارد که میلیونها نفر نیز در داشتن یک فکر نادرست شریک باشند.»[4] .

واقعیت این است که در تمام زمانها طرفداران حق در اقلیت بوده اند ولی هواخواهان باطل جمعیت بیشتری داشته ان و این در حالی است که انسان بر اساس فطرت پاک خود حق را دوست می دارد و باطل را طرد می کند پس چگونه انسان برخلاف میل فطری و ذاتی خود گام برمی دارد و بیشتر به سوی شر و فساد کشیده می شود و باطل را انتخاب می کند؟

با استفاده از بیانات امام در نهج البلاغه، به این سوال می توان به دو گونه پاسخ داد:

الف - باطل هرگز خود را بی پرده و عریان نشان نمی دهد بلکه همیشه در پوششی از حق و با چهره ای موجه و معصوم جلوه می کند و آنچه از باطل عرضه می شود در واقع باطل صرف نیست بلکه آمیزه ای از حق و باطل است که فریبکارانه ارائه شده و رونق بازار یافته است.

امام این حقیقت بلند را با بیانی که خاص خود اوست چنین فرموده است: فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین و لو ان الحق خلص من لبس البال انقطعت عنه السن المعاندین و لکن یوخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنا لک یستولی الشیطان علی اولیائه و ینجو الذین سبقت لهم من الله الحسنی.[5] .

[صفحه 58]

اگر باطل به طور کامل از حق جداگردد برای آنها که در جستجوی حق هستند پوشیده نمی ماند و اگر حق از پوشش باطل خلاص شود، زبان معاندان از آن قطع می گردد ولی قسمتی از این و قسمتی از آن را می گیرند و به هم می آمیزند. اینجاست که شیطان بر دوستان خود غلبه می کند و تنها کسانی که مورد رحمت خداوند قرار گرفته اند نجات پیدا می کنند.

بدین سان آمیختگی حق با باطل و خدعه و نیرنگ به کار گرفته شده در این شگرد ماهرانه، باطل را قابل عرضه می کند و سبب می شود که جمعیت به سوی آن جلب شوند. در چنین شرایطی وظیفه حق پرستان این است که با موشکای حق را از باطل جداسازند تا مردم چهره ی کریه باطل را بی نقاب و عریان تماشا کنند و از آن دوری جویند. این کاری است که امیرالمومنین (ع) آن را انجام می دهد:

و ایم الله لابقرن الباطل حتی اخرج الحق من خاصرته.[6] .

به خدا سوگند شکم باطل را می شکافتم تا حق را از درون آن خارج سازم.

فلا نقبن الباطل حتی یخرج الحق من جنبه.[7] .

باطل را می شکافیم تا حق از درون آن خارج شود.

به عقیده ی امام یکی از هدفهای بعثت و رسالت انبیاء نیز همین است. آنها با تلاشهای پیگیر و رهنمودهای روشنگرانه ی خود حق را بوضوح نشان دادند و در نتیجه نیروهای باطل سرکوب شدند و هیبت گمراهان از بین رفت. امام در توصیف پیامبر گرامی اسلام (ص) و در مقام بیان ماموریتهای آن بزرگوار می فرماید:

و المعلن الحق بالحق و الدافع جیشات الاباطیل و الدامغ صولات الاضالیل.[8] .

[صفحه 59]

او کسی است که حق را به حق آشکار کرد و لشکرهای باطل را دفع نمود و صولت گمراهان را درهم شکست.

ب - طرفداری از حق و التزام به آن دشوار است زیرا این کار برای انسان تعهدهایی به وجود می آورد که با نفس راحت طلب انسان سازگاری ندارد. اما باطل چنان نیست. اهل باطل هیچ گونه تعهد و مسئولیتی برای خود نمی بینند، آنان عنان نفس را رها کرده اند و در اعمال شهوتها و جاه طلبی ها برای خود محدودیتی قایل نیستند. اگر آدمیزاد، ارزشها و اصالتهای انسانی را کنار بگذارد و زندگی حیوانی را برگزیند، طرفداری از حق برای او دشوار خواهد بود. بنابراین یکی دیگر از علل کثرت پیروان باطل و قلت پیروان حق، دشواری طرفداری از حق و آسانی طرفداری از باطل است. امام ضمن بیان این حقیقت، تحمل آن دشواری را شیرین و گوارا و برخورداری از این آسانی را دردآور و مشکل آفرین می داند:

ان الحق ثقیل مریئی و الباطل خفیف و بیئی.[9] .

همانا حق، سنگین اما گواراست و باطل سبک اما بلاخیز و مرگ آور است.

طبق این بیان، باطل هرچند هم آسان و فریبنده باشد عاقبت خوشی ندارد و سرانجام از بین خواهد رفت و همانند باتلاقی متعفن و بیماری زا و آلوده است ولی حق با همه دشواریها چون مطابق با اساس خلقت است گوارا و پابرجاست. به تعبیر قرآن، باطل مانند کف روی آب است که بالاخره هیچ و پوچ خواهد شد و حق مانند باران رحمتی است که در زمین فرومی رود و مردم از آن برخوردار می شوند.[10] .

همانا حق، سنگین اما گواراست و باطل سبک اما بلاخیز و مرگ آور است.

طبق این بیان، باطل هرچند هم آسان و فریبنده باشد عاقبت خوشی ندارد و سرانجام از بین خواهد رفت و همانند باتلاقی متعفن و بیماری زا و آلوده است ولی حق با همه دشواریها چون مطابق با اساس خلقت است گوارا و پابرجاست. به تعبیر قرآن، باطل مانند کف روی آب است که بالاخره هیچ و پوچ خواهد شد و حق مانند باران رحمتی استکه در زمین فرومی رود و مرحوم از آن برخوردار می شوند.[11] .

و سخن آخر:

من صارع الحق صرعه.[12] .

آن کس که با حق دربیفتد، زمین می خورد.

[صفحه 60]


صفحه 56، 57، 58، 59، 60.

http://photos02.wisgoon.com/media/pin/photos02/images/o/2015/12/27/7/1451189722324190.jpg


  1. نهج البلاغه، خطبه ی 16.
  2. نهج البلاغه، خطبه ی 201.
  3. نهج البلاغه، خطبه ی 130.
  4. اریک فروم، جامعه سالم، ترجمه ی اکبر تبریزی، ص 30.
  5. نهج البلاغه، خطبه ی 50.
  6. نهج البلاغه، خطبه ی 104.
  7. نهج البلاغه، خطبه ی33.
  8. نهج البلاغه، خطبه ی 72.
  9. نهج البلاغه، حکمت 376.
  10. رجوع شود به: سوره رعد، آیه 17.
  11. رجوع شود به: سوره رعد، آیه 17.
  12. نهج البلاغه، حکمت 408.
۱ نظر موافقین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۳:۰۷
ع . شکیبا---۸۱۳

http://www.hawzah.net/Image/telegram/quran-94-10-12.jpg

چهل حدیث « حق و باطل »

قرآن کریم :

وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَـکْـتُمُوا الْحَقَّ وَ اَنْتُمْ تَعْلَمونَ؛[سوره بقره، آیه ۴۲]

حق را با باطل مخلوط نکنید، و حقیقت را با این که مى دانید، پنهان نکنید.

۱پیامبر صلی الله علیه و آله:یا اَیُّهَا النّاسُ اِنَّما هُوَ اللّه ُ وَ الشَّیْطانُ وَ الْحَقُّ وَ الْباطِلُ وَالْهُدى وَالضَّلالَةُ وَ الرُّشْدُ وَ الْغَىُّ وَ الْعاجِلَةُ وَ الآجِلَةُ وَ الْعاقِبَةُ وَ الْحَسَناتُ وَ السَّیِّئاتُ فَما کانَمِنْ حَسَناتٍ فَلِلّهِ وَ ما کانَ مِنْ سَیِّئاتٍ فَلِلشَّیْطانِ لَعَنَهُ اللّه ُ؛

 

اى مردم! جز این نیست که خداست و شیطان، حق است و باطل، هدایت است و ضلالت، رشد است و گمراهى، دنیاست و آخرت، خوبى هاست و بدى ها. هر چه خوبى است از آنِ خداست و هر چه بدى است از آنِ شیطان ملعون است.[کافى، ج ۲، ص ۱۶، ح ۲]

۲امام على علیه السلام: اَلْحَقُّ طَریقُ الْجَنَّةِ وَ الْباطِلُ طَریقُ النّارِ وَ عَلى کُلِّ طَریقٍ داعٍ؛

حق، راه بهشت است و باطل، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت کننده اى است.[نهج السعادة، ج ۳، ص ۲۹۱]

۳امام على علیه السلام: ظَـلَمَ الْحَقَّ مَنْ نَصَرَ الْباطِلَ؛

هر کس باطل را یارى کند، به حق ستم کرده است.[غررالحکم، ح ۶۰۴۱]

۴امام على علیه السلام: لا یُؤنِسَنَّکَ اِلاَّ الْحَقُّ وَ لا یوحِشَنَّکَ اِلاَّ الْباطِلُ؛

مبادا جز حق، با تو اُنس بگیرد و جز باطل، از تو بهراسد.[نهج البلاغه، از خطبه ۱۳۰]

۵امام على علیه السلام: اَما اِنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ اِلاّ اَرْبَعُ اَصابِـعَ - فَسُئِلَ عَنْ مَعْنى قَولِهِ هذا، فَجَمَعَ اَصابِعَهُ وَ وَضَعَها بَیْنَ اُذُنِهِ وَ عَیْنِهِ - ثُمَّ قالَ: اَلْباطِلُ اَنْ تَقولَ: سَمِعْتُ وَ الْحَقُّ اَنْ تَقولَ رَأَیْتُ؛

هان! میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست. از آن حضرت درباره معناى این فرمایش سؤال شد. امام انگشتان خود را به هم چسباند و آنها رامیان گوش و چشم خود گذاشت و آن گاه فرمودند: باطل این است که بگویى: شنیدم و حق آن است که بگویى: دیدم.[نهج البلاغه، از خطبه ۱۴۱]

۶امام على علیه السلام: فَلَوْ اَنَّ الْباطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلى المُرتادینَ وَ لَوْ اَنَّالْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْباطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ اَلْسُنُ الْمُعانِدینَ وَلکِنْ یُوْخَذُ مِنْ هذا ضِغْثٌ وَ مِنْ هذا ضِغْثٌ؛

اگر باطل با حق درنیامیزد، بر حقیقت جویان پوشیده نمى مانَد و اگر حق با باطل آمیخته نشود، زبان دشمنان آن بریده مى شود، لیکن مشتى از آن برداشته مى شود و مشتى از این. (و بدین ترتیب حق و باطل درهم آمیخته مى شود و شبهه پیش مى آید).[نهج البلاغه، خطبه ۵۰]

۱ نظر موافقین ۱ ۲۱ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۳۵
ع . شکیبا---۱۳۰۵