سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت زهرا (س)» ثبت شده است

شهادت حضرت خدیجه کبری (س)؛

گلچین مداحی وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه (س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد. چون بیماری خدیجه شدت یافت، عرض کرد: یا رسول الله! چند وصیت دارم: من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن. پیامبر (ص) فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی. در خانه ام بسیار خسته شدی و اموالت را در راه خدا مصرف کردی.

عرض کرد: یا رسول الله! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید؛ و به فاطمه زهرا (س) اشاره کرد. چون او بعد از من یتیم و غریب خواهد شد. پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند. مبادا کسی به صورتش سیلی بزند. مبادا کسی بر او فریاد بکشد. مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زننده ای داشته باشد.

اما وصیت سوم را شرم می کنم برایت بگویم. آن را به فاطمه عرض می کنم تا او برایت بازگو کند. سپس فاطمه را فراخواند و به وی فرمود: نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم می گوید: من از قبر در هراسم؛ از تو می خواهم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی.

۰ نظر موافقین ۱ ۰۲ فروردين ۰۳ ، ۰۱:۱۹
ع . شکیبا---۱۵۵۹

http://s1.picofile.com/file/7361089672/punxu66xr5xfdsflkmlg.gif

این فاطمیه http://www.dana.ir/File/ImageThumb_0_608_458/652972

ایام حزن فاطمیه و شهادت دخت نبی اکرم (ص) ، حضرت فاطمه زهرا (س) بر همه شیعیان و مسلمانان تسلیت باد

دریافت

زهرا زهرا أغیثینی...  حاج میثم مطیعی                             التماس دعا

همه مطالب در مورد حضرت فاطمه زهرا (س)

۱۱ نظر موافقین ۷ ۱۹ آذر ۰۲ ، ۰۰:۰۸
ع . شکیبا---۵۴۰۶
محمود کریمی

پرم شکسته مثل کبوتر

دلم گرفته کجایی مادر

زنده ام به بوی چادر نمازت

زنده ام به یاد راز و نیازت

کشتی منو با قد خمیده

روی کبود و رنگ پریده

شب ها بدون تو چه سرده

قلبم پر از عزا و درده

مادر دلم هوات کرده

مداحی جدید حاج محمود کریمی شب دوم فاطمیه هیئت رایة العباس (ع) تهران پنجشنبه ۲۷ دی۱۳۹۷

 مطالب مرتبط: پیامبر اکرم (ص) ، حضرت فاطمه زهرا (س)  ، اهل بیت (ع)

۲ نظر موافقین ۵ ۰۳ دی ۰۱ ، ۱۵:۳۰
ع . شکیبا---۹۶۷

یا مولاتی یا فاطمة اغیثینی

از جمله دریای فضائل حضرت فاطمه (علیها السلام)، نماز استغاثه به حضرت زهرا (س) است.  رفع مشکلات و گرفتاری‌ها، از جمله فواید این نماز به شمار می‌آید.

 نماز استغاثه به حضرت زهرا (علیها السّلام)

روایت شده: هرگاه برای تو به سوی خداوند حاجتی پیش آمد و سینه‌ات از آن تنگی گرفت ابتدا دو رکعت نماز بخوان (دو رکعت نماز مستحبی)

پس از پایان نماز، سه مرتبه تکبیر بگو (الله اکبر) و تسبیحات حضرت زهرا را بجا آور (تسبیحات حضرت زهرا (س): 34 مرتبه الله اکبر، 33 مرتبه الحمدلله، 33 مرتبه سبحان الله)
سپس به سجده برو و صد بار بگو:

یا مَوْلاتى یا فاطِمَةُ اَغیثینی (اى مولای من یا فاطمه به فریادم برس)


سپس، طرف راست صورتت را بر زمین بگذار و همان ذکر را صد بار بگو.
سپس طرف چپ صورتت را بر زمین بگذار و  همان ذکر را بصد بار بگو.
پس از آن، دوباره به سجده برو و  همان ذکر را صد و ده مرتبه بگو
و حاجت خود را بطور کامل بیان کن، ان شاءالله که برآورده شود.


پس از آن، این ذکر را می‌خوانی:
یا آمِناً مِنْ کُلِّ شَیْى ءٍ وَ کُلُّ شَیْى ءٍ مِنْکَ خآئِفٌ حَذِرٌ اَسْئَلُکَ بِاَمْنِکَ مِنْ کُلِّ شَىْءٍ وَ خَوْفِ کُلِّ شَىْءٍ مِنْکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ
اى بى‏‌هراس و بیم از هرچیز، که هرچیز از تو هراسان و برحذر است، از تو می‌‏خواهم به ایمنى‌‏ات از هرچیز، و هراس هرچیز از تو، اینکه بر محمّد درود فرستى.
وَ اَنْ تُعْطِیَنى اَماناً لِنَفْسى وَ اَهْلى وَ مالى وَ وَلَدى حَتّى لا اَخافَ اَحَداً وَ لا اَحْذَرَ مِنْ شَىْءٍ اَبَدَاً اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْى ءٍ قَدیرٌ
و ایمنى به من عطا کنى، براى خود و خاندان‏ و دارایى و فرزندانم، تا از احدى نهراسم، و هرگز از چیزى حذر نکنم، به درستى که تو بر هرچیز توانایى.

 

پایگاه عرفان - حاج شیخ حسین انصاریان

۱ نظر موافقین ۲ ۲۸ آبان ۰۱ ، ۱۱:۳۴
ع . شکیبا---۲۴۱

دعای رهایی از گرفتاری و بلا

چهارم: دعاى آزاد شدن از بند و زندان

سیّد ابن طاووس در «مهج الدعوات» فرموده: روایت شده که شخصى در شهر شام زمانى طولانى در زندان بود تا اینکه حضرت زهرا علیها السلام را در خواب دید که به او فرمود: این دعا را بخوان، و او با تعلیم حضرت زهرا علیها السلام دعا را خواند و از زندان آزاد شد و به خانه خود بازگشت، آن دعا این است:

اللّهُمَّ بِحَقِّ الْعَرْشِ وَ منْ عَلاهُ، وَ بِحَقِّ الْوَحْىِ وَ مَنْ اَوْحاهُ، وَ بِحَقِّ النَّبِىِّ وَ مَنْ نَبَّأَهُ، وَ بِحَقِّ الْبَیْتِ وَ مَنْ بَناهُ، یا سامِعَ کُلِّ صَوْتٍ، یا جامِعَ کُلِّ فَوْتٍ، یا بارِئَ النُّفُوسِ بَعْدَ الْمَوْتِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و اَهْلِ بَیْتِهِ و آتِنا وَ جَمیعَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الاْرْضِ وَ مَغارِبِها فَرَجاً مِنْ عِنْدِکَ عاجِلاً، بِشَهادَةِ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اللّهُ، و اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ عَلى ذُرِّیَّتِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرِینَ، وَ سَلَّمَ تَسْلیماً کَثیراً.
خدایا! به حق عرش و کسی که بر آن است، و به حق وحی و کسی که آن را فرستاد، و به حق پیامبر و کسی که پیامش داد، و به حق کعبه و کسی که آن را بنا نهاد، ای شنونده هر نجوا، ای گردآوردنده هرچه از دست رفته، ای باز آفریننده جان ها پس از مرگ، بر محمّد و اهل بیتش درود فرست، و از نزد خود ما را و همه مردان و زنان با ایمان را در تمام شرق و غرب زمین به زودی گشایشی عنایت فرما، به حق شهادت اینکه معبودی نیست جز خدا، و اینکه محمّد بنده و فرستاده توست، درود خدا بر او و خاندانش، و بر نسل پاکیزه و پاکش، و سلام بسیار و کامل بر آنان باد.

 

یک ختم مجرب دیگر برای خلاصی از زندان

این ذکر هم برای خلاصی از زندان تجربه شده است و جواب قطعی و خوبی حاصل شده است:

یا صَبُورُ یا حَلیمُ لاصَبْرَ لی فی صَبْرِکَ اِکْفِنی شَرَّ عَبْدِکَ بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمیَنَ .

منبع: گلهای ارغوان ج 3 ص200

دعاهای رفع گرفتاری در این وبلاگ

دعاها و ذکرها در این وبلاگ

۱ نظر موافقین ۱ ۰۲ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۰۱
ع . شکیبا---۲۹۲

حدیث کساء

      بلندگوی سبزدریافت فایل

هر فردی که برای هر گرفتاری و هر گره کوری نزد حضرت آیت الله بهجت می آمد، ایشان ذکر حدیث کساء را سفارش می کردند.

متن کامل حدیث شریف کسا در ادامه مطلب ...

دعاهای رفع گرفتاری در این وبلاگ

دعاها و ذکرها در این وبلاگ

۲ نظر موافقین ۵ ۱۳ شهریور ۹۷ ، ۱۸:۰۰
ع . شکیبا---۳۷۷۱۴

السلام علیک یا بنت نبی الرحمه ، یا فاطمه الزهرا
میلاد پر شکوه دختر رسول خدا و سرور زنان دو عالم ، حضرت فاطمه سلام الله علیها مبارک باد

 پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در سال پنجم بعثت، که سال ولادت فرزندش بود؛ در سخت‎ترین شرائط و حالات به سر مى برد.

اسلام منزوى بود، و مسلمانان اندک نخستین، شدیداً تحت فشار .

محیط مکه بر اثر شرک و بت پرستى و جهل و خرافات و جنگ‎هاى قبایل عرب و حاکمیت زور و بینوایى توده هاى مردم، تیره و تار بود.

پیامبر(صلی الله علیه و آله) به آینده مى اندیشید، آینده اى درخشان از پشت این ابرهاى سیاه و ظلمانى، آینده اى که با توجه به اسباب عادى و ظاهرى بسیار دوردست و شاید غیر ممکن بود.

در همین سال حادثه بزرگى در زندگى پیامبر رخ داد، به فرمان خدا براى مشاهده ملکوت آسمان‎ها به معراج رفت، و به مصداق «لنریه من آیاتنا الکبرى» آیات عظیم پروردگار در پهنه بلند آسمان را با چشم خود دید، و روح بزرگش بزرگتر شد، و آماده پذیرش رسالتى سنگین‎ تر، توأم با امید بیشتر .

در روایتى از اهل سنت و شیعه - که هر دو بر آن تأکید دارند - مى خوانیم: پیامبر(صلی الله علیه و آله) در شب معراج از بهشت عبور مى کرد، جبرئیل از میوه درخت طوبى به آن حضرت داد، و هنگامى که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به زمین بازگشت نطفه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از آن میوه بهشتى منعقد شد.

لذا در حدیث مى خوانیم که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فاطمه (سلام الله علیها) را بسیار مى بوسید، روزى همسرش عایشه بر این کار خرده گرفت، که چرا این همه دخترت را مى بوسى؟!

پیامبر(صلی الله علیه و آله) در جواب فرمود:

«من هر زمان فاطمه را مى بوسم، بوى بهشت را از او استشمام مى کنم.»

و به این ترتیب این مولود بزرگ از عصاره پاک میوه هاى بهشتى و از پدرى همچون پیامبر(صلی الله علیه و آله)، و مادر ایثارگر و فداکارى همچون «خدیجه» در روز بیستم جمادى الثانى گام به دنیا نهاد، و طعن و سرزنش‎هاى مخالفین که پیامبر را بدون «نسل جانشین» مى پنداشتند، همگى نقش بر آب شد، و به مضمون سوره «کوثر» فاطمه زهرا چشمه جوشان براى ادامه دودمان پیامبر و ائمه هدى و خیر کثیر در طول قرون و اعصار، تا روز قیامت شد.

این بانوى بهشتى نام‎هایی داشت که هر کدام از دیگرى پر معنى تر بود: 1- فاطمه، 2- صدیقه، 3- طاهره، 4- مبارکه، 5- زکیه، 6- راضیه، 7- مرضیه، 8- محدثه، 9- زهرا و هر یک بیانگر اوصاف و برکات وجود پربرکت او است.

۱ نظر موافقین ۲ ۱۶ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۲۲
ع . شکیبا---۵۵۲
عیدالزهرا
 آیا برگزاری جشن نهم ربیع الاول یا همان عیدالزهرا صحیح است ؟

عید الزهرا و جشن گرفتن نهم ربیع الاول به دو جهت می‌تواند باشد:
نخست آنکه سالروز به امامت رسیدن حضرت ولی عصر امام زمان(عج) است، دومین مناسبت که بین برخی از مردم به غلط مشهور شده، سالروز قتل عمر بن خطاب است.
اما نسبت به امامت امام عصر از آن جهت که هشتم ربیع الاول روز شهادت امام حسن عسکری است و از آن به بعد امامت به عهده امام زمان حضرت ولی عصر سپرده می‌شود، شیعیان برای به امامت رسیدن امام زمان خشنودند و جشن می‌گیرند. با این کار یک نوع ابراز احساسات و عرض ارادت نسبت به آن وجود شریف و مادر بزر گوارش حضرت زهرا (س) می‌کنند، اما در عین حال هیچ گونه توصیه‌ای از سوی معصومین بر جشن گرفتن این روز نداریم.
دومین جهت که بین مردم به غلط مشهور گشته که سالروز قتل عمر، نهم ربیع الاول است، نیز بدون مستند و دلیل معتبر است. زیرا طبق منابع تاریخی فریقین (شیعی و سنی) عمر بن خطاب در روز بیست و سوم ذی الحجه ترور شد. پس از سه روز درگذشت. بنابر این او در اواخر ذی الحجه درگذشته است.  وقتل او در ۹ ربیع الاول فاقد دلیل معتبر است. بسیاری از بزرگان شیعه براین اتفاق نظر دارند که تاریخ قتل خلیفه دوم ۲۶ یا ۲۹ ذی الحجة سال ۲۳ هـ .ق است. على بن حسین مسعودى و یعقوبی ، دو تن از مورّخان بنام شیعه همچنین همه تاریخ نگاران اهل سنت بر همین عقیده بوده اند . (۱)
شیخ مفید در کتاب « مسار الشیعه » آورده است:
در روز بیست و ششم ذی الحجة سال ۲۳ هجری عمر بن خطاب مجروح گردید و در بیست و نهم ماه درگذشت.(۲)
هم چنین شیخ ابراهیم بن علی کفعمی در کتابی معروف به مصباح آورده است:
باید دانست که قتل خلیفه دوم در ۲۶ ذی الحجة سال ۲۳ هـ .ق واقع شده است . این مطلبی است که صاحبان کتاب های »، « « طبقات »، « مسار الشیعه »، و ....بر آن تصریح نموده اند، بلکه اجماع مورّخان شیعه و اهل تسنن نیز بر این است.(۳)
اما شادمانی کردن و گرفتن جلسان شادی برای قتل عمربن خطاب( فارغ از این که در چه تاریخی روی داده باشد ) ، صحیح نیست:
نه تنها در شرایط کنونی، بلکه در دوران ائمه معصومین نیز چنین مواردی که در سالروز قتل عمر برنامه و جلسه شادمانی برپا کنند، گزارش نشده است. شیعیان نیز چنین برنامه‌ای نداشته‌اند. چنانچه برخی از شیعیان و نزدیکان ائمه به ناسزاگویی به خلفا می‌پرداختند، اهل بیت با آنان برخورد می‌نمودند. همچنین این کار توسط مراجع بزرگ تقلید شیعه نهی شده و توهین به بزرگان اهل سنت را جایز نمی دانند .
برگزاری این مراسم امروزه از طرف عده ای بعضا همراه با کارهای زشت همراه است که مطمئناً بر خلاف دین اسلام و توصیه ائمه اهل بیت (ع) است.
در شرایط فعلی که اسلام بیش از همه زمان‌ها نیاز به اتحاد و انسجام مسلمانان دارد ، شایسته نسیت که ما شیعیان با برپایی چنین مراسمی دامنه اختلافات را گسترده‌تر و فاصلة میان مسلمانان را بیشتر نماییم.
وحدت و انسجام اسلامی از برترین نعمت‌های خدادادی است، همان گونه که امیرالمؤمنین(ع) فرمود: خداوند بر این امت منت نهاده و بین آنها الفت و اتحاد ایجاد کرده که در سایة آن زندگی کنند . به کنف حمایت آن پناهنده شوند. این نعمتی است که احدی نمی‌تواند بهایی برایش بگذارد. زیرا از هر بهایی گران‌قدرتر و از هر چیز پر ارزشی با ارزش‌تر است.(۴)
برپایی چنین جلساتی با هر عنوان، آتش دشمنی اهل سنت را برمی‌افروزد. آنان را نیز به مقابله به مثل و توهین و هتک حرمت به مقدسات شیعه و احیاناً تعرض به جان شیعیان وا می‌دارد که این قطعاً مورد رضایت امام زمان نیست.

مطالب مرتبط: ربیع الاول ، حضرت فاطمه زهرا (س)، امام زمان (عج)

۱ نظر موافقین ۰ ۲۵ آبان ۹۶ ، ۱۷:۴۹
ع . شکیبا---۹۱۲

می‌خواست به سوریه برود، در تهران شهید شد

اشک در چشم‌هایمان بی‌قراری می‌کند تا نام شهیدی به گوشمان می‌رسد. این روزها تصاویر شهادت سرافرازانه بار دیگر تنفر از داعش را در دل‌ها زنده کرده است. ازسویی دیگر هنوز بحث عکس‌های سلفی نمایندگان در شبکه‌های اجتماعی بالاست. با دیدن این عکس‌ها و شهادت شهید محسن حججی به یاد شهدای ترور مجلس شورای اسلامی افتادم. راستی اگر امثال شهید جواد تیموری‌ها درب اصلی صحن مجلس را نمی‌بستند، آنانی که با اشتیاق با خانم موگرینی عکس می‌گرفتند می‌توانستند در برابر داعشیان بایستند و از خود دفاع کنند؟
 
عاطفه دلاوری همسر شهید تیموری از این شهید عزیز می گوید:
او درباره شیوه آشنایی‌اش با شهید می‌گوید: باب ازدواج ما را حضرت زهرا(سلام الله علیها) باز کردند. من قبل از ازدواج در مسجد حضرت زهرا(سلام الله علیها) فعالیت داشتم و خودم را کنیز این حضرت می‌دانستم. روزی برای سعادت خودم دعا می‌کردم و از حضرت زهرا همسری ولایی و عاشق اهل بیت خواستار شدم که هم مداح باشد و هیئتی و عاشق اهل بیت(علیه السلام) و هم خوش‌اخلاق و مهربان. شب‌های فاطمیه در مسجد حضرت زهرا(سلام الله علیها) بودم که مادر بزرگوار شهید بنده را دیدند و بنده را برای آقا جواد پسندیدند. این مقدمه آشنایی ما شد، مادر می‌گفتند من آن شب با نذری از حضرت زهرا(سلام الله علیها) عروسم را خواسته بودم. روزها گذشت و قرار بر دیدار یار شد. روز خواستگاری رسید، دو رکعت نماز خواندم و به حضرت زهرا(سلام الله علیها) بانوی مهربانی متوسل شدم. آن ساعت از حضرت خواستم که هوای ما را داشته باشد، با دیدن آقا جواد متوجه شدم که حضرت زهرا(سلام الله علیها) دعایم را مستجاب کرده است. بعدها فهمیدم آقا جواد هم همان روز دو رکعت نماز خوانده بودند و خانم فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را به یاری گرفته بودند.
تو سرداری، سردار عشق
خانم دلاوری ادامه می‌دهد: در جلسه خواستگاری مهم‌ترین ملاک برای هردوی ما دینداری و اخلاق نیکو بود. آقا جواد آن‌روز به من گفت که زندگی باید همچون زندگی امام علی(علیه السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها) باشد، باید راه شهدا و ولایت را ادامه دهیم و پشتیبان آن‌ها باشیم. از حجابم تعریف کردند. پرسیدم عصبانی شوید، چه می‌کنید؟ لبخندی زد و گفت عصبانیت در مرام بچه‌های حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیست. خدا می‌داند تا روز شهادت حتی یک‌بار هیچ بداخلاقی و عصبانیتی از او ندیدم.
اولین‌باری که بعد از محرمیت با هم بیرون رفتیم، به سر مزار بردار شهیدشان رفتیم و آنجا با هم عهد بستیم که همیشه کنار هم باشیم. آقا جواد گفت: بانو! من نظامی هستم و آماده برای سر دادن، من هم گفتم شما سرداری؛ سردار عشق!
کربلا را خیلی دوست داشت، وقتی با هم به کربلا رفتیم انگار که به معشوقش رسیده باشد. با عشق روی زمین بین‌الحرمین قدم می‌زد، به ضریح مبارک نگاه می‌کرد. نمی‌دانم چه می‌گفت، اما زیرلب لبخندی می‌زد و می‌گفت: «آقا هماهنگه؟» حالا فهمیدم که آقا جواب داده بودند که هماهنگه…
همسر شهید ادامه می‌دهد: او ولایت فقیه را مرجع عشق می‌دانست و می‌گفت آقای ما نایب امام زمان(علیه السلام) است و برای ولایت و فرموده رهبری باید سر داد. ما تمامی خبرهای مدافعان حرم را پیگیری می‌کردیم. مشتاقانه، همسرم برای سوریه اقدام و ثبت‌نام کرده بود. مدام برای اعزام، پیگیر اخبار سوریه بود. اوایل راضی نبودم، اما درنهایت این اواخر مرا هم راضی کرده بود. تمام وصیت شهدای مدافع را بلد بود. روزهای آخر ما مثل روزهای اول آشنایی عاشقانه بود. هرروز عشق ما به‌مدد خدا از روز قبل بیشتر می‌شد. روزهای آخر بی قراری‌اش را حس می‌کردم. ماه رمضان بود و روزها با زبان روزه از سرکار که می‌آمد بیشتر به من کمک می‌کرد. روزهای آخر مدام خرید می‌کرد و خانه را از خرید خالی نمی‌گذاشت.  به همه اقوام سر زدیم، اهل صله‌رحم بود، اما روزهای آخر عجیب پیگیر بود و منزل همه رفتیم. شب آخر به همه دوستانش زنگ زد. از روزی که شهید شده است، کاملاً حضورش را درکنار خودم احساس می‌کنم.
یاعلی گفت و پَرکشید
همسر شهید تیموری ادامه می‌دهد: روز شهادت خیلی عاشقانه‌تر از هرروز خداحافظی کردیم، اما باز برگشت و نگاهم کرد، انگار دل‌نگران من بود. دوباره خداحافظی کرد و گفت امروز تنها نمان برو منزل مادرت، گفتم باشه حاج‌آقا، دوباره برگشت گفت شب می‌آیم دنبالت می‌برمت بیرون، آماده باش انشاءالله! گفتم چشم. دوباره رفت و برگشت کمی نگاهم کرد و گفت بانو یاعلی(علیه السلام). نمی‌دانم چرا در آن لحظه دلم ریخت، اما متقابلاً گفتم یا علی(علیه السلام) حاج‌آقا. در را بست و رفت. ساعت ده قرار هرروز بود که باید زنگ می‌زد اما نزد. گفتم حتماً سرش شلوغ است. آماده شدم که منزل مادرم بروم، گفتم به آقاجواد زنگ بزنم که تلفن زنگ خورد. فکر کردم آقا جواد است که خواهرش از آن‌سوی خط از آقا جواد پرسید. تلفن که قطع شد دلهره‌ام بیشتر شد. این‌بار متوجه شدم که در مجلس درگیری پیش آمده است.
اخبار را دیدم، نگران بودم، اما نمی‌دانستم چه‌کاری می‌توانم انجام دهم. به همه‌جا زنگ زدم، اما همه اظهار بی‌اطلاعی می‌کردند. همه فامیل زنگ می‌زدند و احوال آقاجواد را می‌پرسیدند. حالم بد بود. درنهایت تماس گرفتند که تیر خورده و راهی بیمارستان شده است. وقتی وارد بیمارستان شدم فهمیدم که کار از تیر هم گذشته است. همه راهروهای بیمارستان را به‌دنبالش گشتم. به همه اصرار می‌کردم که بگویند مجید سالم است، اما مرا به‌سمت زیرزمین هدایت کردند. در آهنی بزرگی را باز کردم، بازهم باورم نمی‌شد که جواد مرا تنها گذاشته، اما با باز شدن پوش زیپ‌دار متوجه شدم که دیگر کنار من نیست و به‌سوی معبودش پرکشیده است.
آقاجواد آن‌روز برای نجات جان نمایندگان مجلس با این‌که چندین گلوله در تنش بود به‌سمت در اصلی رفت و آن در را بست. آنجا فریاد می‌زده است تا مردم و سایر همکاران خود را از تیررس داعش در امان نگه دارد. سه تیر به سرش خورد تا اسلام و میهن از شر دشمنان محفوظ بماند.
منبع: وارث
۰ نظر موافقین ۰ ۳۱ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۰۹
ع . شکیبا---۵۸۰
جوان گناه کاری که حضرت زهرا (س) دستشو گرفت


 
حجت الاسلام دانشمند : 
چند وقت پیش توی تهران، توی حسینیه ای منبر میرفتم، یه جوونی اومد نزدیک سی سالش. گفت حاج آقا من با شما کار دارم. گفتم بنویس، گفت نوشتنی نیست. گفتم ببین منو قبول داری؟ گفت آره. گفتم من چند ساله با جوونا کار میکنم، کسی که نتونه حرفشو بنویسه بعدشم نمیتونه بگه. یک و دو و سه و چهار کن و بنویس. گفت باشه.
فرداشب که اومدیم، یه نامه داد به ما، من بردم خونه، نامه را که خوندم دیدم این همونیه که من در به در دنبالش میگشتم. 
فرداشب اومد گفت که: چی شد؟
گفتم: من نوکرتونم، من میخوام با شما یه چند دقیقه صحبت کنم.
وعده کردیم و گفت که: منو چجوری میبینید شما؟
گفتم من نه رمالم نه جادوگرم چی بگم؟
گفت: نه ظاهری، گفتم بچه هیئتی
زد زیر گریه گفت: خاک تو سر من کنند، تو اگر بدونی من چه جنایاتی کردم، چه گناهایی کردم. 
فقط خوب خوبه ای که میتونم بگم از گناهایی که کردم اینه که مادرمو چند بار کتک زدم، پدرمو زدم، دیگه عرق و شراب و کارای دیگه شو، دیگه...
گفتم پس الآن اینجوری!!!!!
گفت حضرت زهرا دستمو گرفت
گفت حاج آقا من سرطانی بودم، سرطانی میدونی یعنی چی؟
گفتم یعنی چی؟
گفت به کسی سرطانی میگن که نه زمان حالیشه، نه مکان، نه شب عاشورا حالیشه، نه تو حسینیه، نه مکان میفهمه
 من سرطانی بودم،یه خونه مجردی با رفیقامون درست کرده بودیم، هرکی هر کی رو جور میکرد تو این خونه مجردی اونجا رختخواب گناه و معصیت...
شب عاشورا هرچی زنگ زدم به رفیقام، هیچکدوم در دسترس نبودند،نه نمازی، نه حسینی، هیچی
 ماشینو برداشتم برم یه سرکی، چی بهش میگن؟ گشتی بزنم،تو راه که میرفتم یه خانمی را دیدم، دخترخانم چادری داشت میرفت حسینیه
خلاصه اومدم جلو و سوار ماشینش کردم با هر مکافاتی که بود، میرسونمت و ....ـ
خلاصه، بردمش توی اون خانه ی مجردی،اینم مثل بید میلرزید و گریه میکرد و میگفت بابا مگه تو غیرت نداری؟ 
آخه شب عاشوراست!!!! بیا به خاطر امام حسین حیا کن!
گفتم برو بابا امام حسین کیه؟ 
توی گریه یه وقت گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حیا کن!!! من این کاره نیستم، من داشتم میرفتم حسینیه! 
گفتم من فاطمه زهرا هم نمیشناسم، من فقط یه چیز میشناسم: جوانی، جوانی کردن
جوانی، گناه
جوانی، شهوت
اینارو هم هیچ حالیم نیست
این خانمه گفت: تو اگر لات هم هستی، غیرت لاتی داری یا نه؟ گفت: چطور؟
خودت داری میگی من زمین تا آسمون پر گناهم ، این همه گناه کردی، بیا امشب رو مردونگی لوتی وار به حرمت مادرم زهرا گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاری دلت میخواد بکن
۰ نظر موافقین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۰
ع . شکیبا---۶۹۸