سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جوان» ثبت شده است

http://bayanbox.ir/preview/3560900541063894489/%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1-A4-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%AA.jpg

جوانی به رنگ رسول (ص)

 اوج کمال تو را در قامت سروگون و خُلق رسول گونه‌ات باید جست. آنگاه که بین «‏صورت » و «سیرت» و زیبایی «جسم» و «روح» جمع کردی، و جوانی شدی در حد کمال که مولوی فرمود:

جمع صورت با چنین معنی ژرف     نیست ممکن جز ز سلطانی شگرف 

تاریخ، تو را مانندترین جوان به اشرف مخلوقات می‌داند و به خلق و خوی احمدی، نزدیک‌ترین. و آنگاه که صحیفه عاشورا ورق می‌خورد، و آخرین گفت‌وگوی تو با پدر مرور می‌شود، تنها تو را می‌یابیم که آتش اشتیاق پدر به دیدار رسول خدا (ص) را در آن سال‌های جان‌گداز فراق پیامبر، فرو می‌نشاندی. و همین افتخار، تو را بس که پدر، تنها تو را شبیه‌ترین مردم به پیامبر (ص) دانست، و فقط دیدار جمال تو را مایه فرونشاندن عطش اشتیاق خویش به دیدار جدش حضرت رسول (ص) ، معرفی کرد؛ و این است اعتراف پدر به بزرگیِ پسر جوان: «غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً و خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسولِکَ (ص) و کُنّا اِذَا اشْتَقْنا الی نَبیّکَ نَظَرْنا اِلَیْه؛ جوانی است که از لحاظ اندام و اخلاق و گفتار، از همه مردم به رسول تو شبیه‌تر است و هر گاه ما مشتاق دیدار پیامبر (ص) می‌شدیم به او می‌نگریستیم (1)

 

گفت:کای فرزند، مُقبل آمدی                     آفت جان، رهزن دل آمدی

کرده‌ای از حق، تجلی ای پسر                زین تجلی، فتنه‌ها داری به سر

راست بهر فتنه قامت کرده‌ای              وه کزین قامت قیامت کرده‌ای

نرگست با لاله در طنّازی است        سنبلت با ارغوان در بازی است(2)

 

مداحی حسین طاهری

دورنمایی از زندگی در ادامه مطلب

۰ نظر موافقین ۲ ۲۸ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۰۲
ع . شکیبا---۵۴۴

این #کلیپ را حتما ببینید

پای صحبت مادر شهید بایرامعلی ورمزیاری و همرزمانش

قبل از عملیات والفجر4 یکی از شبها در کاسه گران بدیدن فرمانده گردان علی اکبر ، سردار شهید بایرامعلی ورمزیاری رفتم ، آقا مهدی (باکری ، فرماند شهید لشگر 31 عاشورا) به بنده توصیه کرده بودند شبها فرصت کردی به بچه ها در گردانها سری بزن ،  بچه ها عوالمی دارند که قابل وصف نیست ، نالة حزین کسانی که در دل شب زیرچتر آسمان پر ستاره به  بارگاه ربوبی وصل میشوند به دیده دل دیدنی است. ورمزیاری تا مرا دید و احوالپرسی  کردیم ، از احوال بچه های گردان و حال آنان را در پیروی از علی اکبر(ع) گفت و فرمودند: دیشب در عالم رویا امام حسین علیه السلام را دیدم که دست فرزندش علی اکبر(ع) را گرفته و دور و بر چادر های گردان علی اکبر میگردد ، ورمزیاری از امام خواسته بودند که آقا شما کی هستید؟. امام فرموده بودند: من حسین بن علی هستم و این جوان: فرزندم علی اکبر است و امشب برای زیارت بچه های گردان آمده ایم. ورمزیاری این سخنان را با حالی بیان میکردند که حال عجیبی داشتند و خود و بچه ها را برای عشق بازی در راه امام حسین آماده میکردند. صل الله علیک یا اباعبدالله.

 راوی و نویسنده : حاج جواد صبور نماینده سابق اردبیل

۰ نظر موافقین ۲ ۲۷ فروردين ۹۸ ، ۱۹:۵۸
ع . شکیبا---۱۲۵۴
محسن حججی ، اسیر ایرانی داعش
شهید محسن حججی به دست نیروهای تکفیری صهیونیستی داعش پس از 2 روز اسارت به شهادت رسید که در این خبر اولین واکنش همسر شهید محسن حججی را میخوانید.
تاریخ انتشار : 20 مرداد 1396

همسر شهید محسن حججی

همسر شهید محسن حججی طی پیامی در پی شهادت شهید حججی به دست نیروهای تکفیری داعش تأکید کرد:محسن حججی

محسن حججی

همسرم رفت که بگوید امام خامنه ای تنها نیست...
رفت که بگوید هنوز هم مردان خدایی هستند...
اگه کسی خواست اشکی برای همسرم بریزد به اشکش هدف بدهد.
برای حضرت زینب(س) و امام حسین(ع) گریه کند...
همه زیر لب فقط بگوئید امان از دل زینب(س)...
راهش را ادامه بدهید...
دعا کنید خدا به من هم صبر بدهد...
التماس دعا

همسر شهید محسن حججیفرزند شیرخوار و همسر شهید محسن حججی

 
طرح گرافیستی برای محسن حججی

طرح گرافیستی از استقبال امام حسین (ع) از شهید محسن حججی

شهادت این عزیز را به همسر و فرزند و خانواده و دوستانش و به محضر رهبر عزیز انقلاب تبریک عرض می کنیم.

مصاحبه اختصاصی با همسر شهید حججی

۲ نظر موافقین ۰ ۲۱ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۵۵
ع . شکیبا---۱۰۹۷

http://media.mehrnews.com/d/2017/05/03/4/2449187.jpg

۳ نظر موافقین ۲ ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۰۵
ع . شکیبا---۸۲۸

http://s2.picofile.com/file/7178804187/13900815185202453_PhotoL.jpg

نقش عفاف و حجاب در تحکیم خانواده

اینطور نیست که این خانم هرطور خواست خودش را آرایش کند و برود نشان جوان ها بدهد. همسر شماست. من یک سؤال از شما می پرسم. این سؤال را کشورهای خارج هم بودم، پرسیدم. هرچه عقیده شما است، بگویید. آیا روی کره ی زمین یک زن هست که بگوید: من زن هستم. می خواهم شوهر من ، مرا 95 درصد دوست داشته باشد؟ شوهر من یکی دو درصد خانم دیگر را هم دوست داشته باشد!!! آیا چنین زنی هست یا نه؟ نیست. کدام زنی هست که این طور بگوید؟ هیچ زنی قبول نمی کند. کاری به اسلام هم ندارم. قرآن را برای یک لحظه کنار بگذارم. می خواهم بدون قرآن صحبت کنم. کدام زن است که حاضر باشد شوهرش 95 درصد دوستش داشته باشد؟ هیچ زنی حاضر نمی شود. اگر این طور است چرا باید آرایش کرده خودت را نشان مردم بدهی؟ این رقمی که شما در خیابان می آیی، یعنی چه؟ یعنی مردم، مرا ببینید. این یعنی چه؟ یعنی دو درصد علاقه شما از خانمتان متوجه من کنید. از یک طرف می گوید: نمی خواهم یک درصد علاقه ی شوهرم جای دیگر باشد، از سوی دیگر با لباس و آرایش بیرون می آید، که به مردها بگوید: مردها، شما که زن دوست هستید، من هم هستم. ببینید چه قیافه ای دارم؟ هرکس دوست دارد شوهرش برای خودش باشد، باید اجازه بدهد در خیابان شوهر مردم هم برای زن مردم باشد. کسی را تحریک نکند. حالا چادر یا مانتو مهم نیست. مهم این است که قرآن می گوید: به تقوا نزدیک باشد.

http://navana.ir/uploads/2015/02/n00182132-r-b-002.jpg
من یک حرفی می زنم هرکس جواب دارد، جواب مرا بدهد. دانشجو حق تحصیل دارد. بله! دانشگاه آمده و جوانی اش را می دهد برای اینکه چیز یاد بگیرد. این دانشجو که حق تحصیل دارد، این دختر دانشجو با این قیافه در دانشگاه می آید، از بغلش رد می شود و سر کلاسش می نشیند، آیا حواس این جوان پرت می شود یا نه؟! بنده دانشجو هستم و دارم مطالعه می کنم. این خانم با هر رقم آرایشی می آید از کنار من رد می شود، بالاخره دل مرا می برد؛ دل مرا که برد، کتاب دستم است، اما حواسم جای دیگر است؛ ضربه علمی به من می زند.

در دانشگاه باید قوی ترین حجاب ها باشد. چون محل درس است. در محل درس ، من باید متمرکز باشم. اسلام می گوید: اگر قاضی کفشش تنگ است، قضاوت نکند. چون فشاری که به پایش می آید ممکن است در قضاوتش اثر بگذارد. اسلام می‌گوید: اگر قاضی ادرار دارد، قضاوت نکند. ممکن است ادرار قاضی در قضاوتش اثر کند. پیغمبر آمد نماز بخواند، فرمود: فاطمه جان! این پرده گل دارد، گلش حواس مرا پرت می کند. اگر گل پارچه ای حواس پیغمبر را پرت کند، دختری که خودش را مثل گل درست کرده است، حواس جوان را پرت نمی کند؟! کتاب دستش است ولی همین طور نگاه می کند، یک مدتی یک فوتی می‌کند، تا می‌رود یک چیزی بخواند باز یک نفر دیگر می آید از این طرفش می رود. خانم های بد حجاب و آرایش‌گر -از نظر حقوقی، کار به اسلام ندارد، بهایی هم باشند، یهودی هم باشند، مسیحی هم باشند- اگر دختر خانم در دانشگاه با آرایش تحریک کننده حضور پیدا کند، این  به دانشجو ضربه علمی می زند.

پسر هم همین طور است! پسر هم یک لباس تنگ می پوشد، بازویش را نشان می دهد... محیط دانشگاه باید آرام باشد. مگر اینکه نه ! علم هست و چیز دیگر هم هست. مخلوط عرض می کنم. [1]

پی نوشت :
استاد قرائتی، درس هایی از قرآن، آسان گیری در ازدواج و زندگی، تاریخ پخش: 93/2/18

۱ نظر موافقین ۳ ۲۸ آذر ۹۵ ، ۰۹:۰۳
ع . شکیبا---۸۷۶

http://javanonline.ir/images/docs/000484/n00484368-b.jpg

حاج حسین یکتا :

سال ها باید بگذرد تا دنیا شهدای ما را بشناسد، ما دو ماه پیش رفته بودیم هندوستان و در آنجا جمعی از مسلمانان کشمیر که حدود 400 تا 500 دانشجو بودند ما را دعوت کردند،این جوانان در بین یک میلیارد هندوستانی زندگی می کردند و در آن فرهنگ جامعه گوشه ای جمع شده بودند و کتابی می خواند و همه با هم گریه می کردند.


من از یکی از دوستان پرسیدم مگر مقتل می خوانند، گفت نه کتاب پرواز تا بی نهایت شهید بابایی که به زبان اردو آن را ترجمه کرده اند، آنها می گفتند ما می خواهیم عاکف را پیدا کنیم و از وی اجازه بگیریم که خاک های نرم کوشک را به اردو ترجمه کنیم.

مگر در دنیا چه خبر است چه کسی برنده و چه کسی باخته است؟ آن مادری برنده است که جوانش را هشت سال سیر ترشی انداخت و به جبهه نفرستاد؟ و یا آن مادری که با کار بچه اش را بزرگ کرد و فرستاد کردستان تا سرش از تنش جدا شود و به بچه اش گفت برو جبهه تا شهید شوی؟

برگردیم و کتاب هایی پیدا کنیم که به ما سبک زندگی را نشان می دهد آزاده ها کتاب هایشان پر از آموزه های سبک زندگی است. در کتاب «پایی که جا ماند» رزمنده می گوید عراقی ها عکس امام را در جیبم پیدا و پاره کردند و روی صورتم ریختند؛ اما امروز ما می بینیم که در عراق می گویند خمینی سبز به ما بده چقدر همه چیز عوض شده است حالا صدام کجاست؟

به گفته امام خمینی(ره) خودش خود را کشت، مگر امام خمینی(ره) نگفته بود که صدام جز خودکشی راهی ندارد، حالا قذافی کجاست؟ مبارک کجاست؟ در راهیان نور بودیم که یک دختر آمریکایی جلوی مرا گرفت و گفت می شود از این خاک ها را کمی به نیویورک ببرم؟ گفتم مگر این خاک چه چیزی دارد؟ آن دختر گفت در نیویورک می توانم با آن صحبت کنم تا دلم آرامش بگیرد؛ مگر امام خمینی(ره) نگفته بود که تا ابد اینجا و این خاک دارالشفاء دوستداران است.

نیویورک

حاکمیت شهدا بر دلها شروع شده است شهدا دارند بر عالم حکومت می کنند، واقعا زشت است بچه لبنانی از بچه ایرانی جلو بزند، بچه حرب اللهی های لبنان به خودم می گفتند که هر جا گیر می کردیم خاک های نرم کوشک می خواندیم آخر ما چقدر سند بیاوریم که خمینی(ره) حق بود و شهدا حق بودند؟


امام (ره) فرمودند ما یک لحظه از این جنگ پشیمان نیستیم تکلیف ما چیست؟ چرا شهدا می خواستند و می شد و ما می خواهیم، نمی شود؟ چرا آنها می گفتن و می شود و ما می گوییم و نمی شود؟ ما باید دلمان را به دست بگیریم و در خانه علی ابن موسی الرضا(ع) برویم و به شهید برونسی توسل کنیم.

جنگ امروز شروع شده است، جنگ این دفعه نفر به نفر و نفس به نفس است، تصرف عقول و قلوب شروع شده است آنها می خواهند عقل جوان های ما را درگیر کنند و به شک بیندازند. امروز یک عبدالحسین برونسی آرزوست. یک حسن باقری و کاوه و همت آرزوست. ما شهرمان را ول کردیم هنوز خدا هست هنوز حضرت زهرا(سلام الله علیها) هست، فکری به حال شهر دلمان بکنیم.

جوان بسیجی دغدغه دار باید به داد دختر و پسرهای امروز برسد، این طوری نمی شود جنگ را مدیریت کرد. نبرد نبرد نابرابری است جنگ ایمیل به ایمیل است، چت به چت، وبلاگ به وبلاگ و کامپیوتر به کامپیوتر در این جنگ باید خون دل خورد.

یک بچه بسیجی باید در یک جیبش شربت آلومینیوم ام جی و در یک جیبش قرص قلب زیر زبانی باشد، *زشت است؛ دشمن بیاید در وطن و شهر ما جایی را بگیرد امروز دشمنان وارد صحنه شدند ولی شهیدان نیز آمده اند تا در دوران پر از فساد شبهه و فسق فجور «مستشهدین بین یدی» را تربیت کنند؛ اگر امام زمان(عج) بیاید دانه درشت ها را انتخاب می کنند؛ بیایید، دانه درشت صحنه مبارزه با کفر باشید.

*منظور از قرص زیر زبانی و... این است که درد داشته باشد باشد و از درد دغدغه ها خوابش نبرد و از بس که شبانه روز کار انقلابی نفس به نفس می کند با این قرص ها خودش را سر پا نگه بدارد[از زیادی کار و تکاپو]، و با این قرص ها بخوابد[از فرط دلمشغولی ]!


برگرفته شده از shahadat.blog.ir
۵ نظر موافقین ۶ ۱۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۳۶
ع . شکیبا---۱۵۶۱