سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جنایات شاه» ثبت شده است

شیخ احمد کافی

روایتی خواهرانه درباره شیخ «احمد کافی»؛ خودش برایم خواستگاری رفت + تصاویر اختصاصی

جای خالی بعضی‌ها هیچ‌وقت پر نمی‌شود. سال‌ها بیاید و برود، روزگار بالا و پایین شود، خوب‌ها بروند و از آن‌ها بهتر بیایند، باز هم شبیهشان پیدا نمی‌شود. به قول قیصر امین‌پور: «آدم‌هایی هستند در زندگی‌تان، چگالی وجودشان بالاست... افکار، حرف زدن، رفتار، محبت داشتنشان و هر جزئی از وجودشان، امضادار است... ردپا حک می‌کنند این‌ها روی دل و جانت...» و حالا ۴۲ سال است ردپای آن برادر مهربان از دل و جان حاج خانم «طیبه ضیافتی کافی» پاک نشده. قافیه مشترک تمام جملات خواهر مرحوم شیخ «احمد کافی»، خطیب و واعظ برجسته سال‌های نه‌چندان‌دور، ذکر دلتنگی است و حسرت از جای خالی برادر مهربانی که هیچ‌کس شبیهش نشد. برادری که انتخاب کرده‌بود برای خودش زندگی نکند و دلش را با گره‌گشایی از کار دیگران شاد کند. او که بیرون از خانه، مرهم دردهای مظلومان بود و در خانه، مرد محبوب و همراه خانواده. مردی که در عمر کوتاهش، منشاء تاثیرات بلند شد؛ حتی برای مردمانی که سال‌ها بعد از وفات شهادت‌گونه‌اش به دنیا آمدند.

در سی تیرماه و در چهل و دومین سالگرد وفات (شهادت)، شیخ احمد کافی، خطیب بلندآوازه دهه‌های ۴۰ و ۵۰، سراغی گرفتیم از خواهر کوچکش که با انتخاب و توصیه شیخ، زندگی او هم به‌نوعی با مهدیه تهران گره خورد و در ادامه، توفیق سال‌ها زندگی در کنار یک شهید زنده نصیبش شد.

۰ نظر موافقین ۰ ۱۷ بهمن ۰۲ ، ۱۴:۳۰
ع . شکیبا---۴۵

http://img.tebyan.net/big/1394/10/13042208013645811186215232150176110101202.jpg

زندگینامه شهید نواب صفوی و فداییان اسلام

"سید مجتبی میرلوحی تهرانی (۱۳۰۳-۱۳۳۴ ش) معروف به نواب صفوی روحانی شیعه، بنیان‌گذار و رهبر جمعیت فداییان اسلام دروس حوزوی مانند فقه و اصول، تفسیر قرآن و اصول سیاسی و اعتقادی را در تهران و سپس در نجف فرا گرفت؛ وی از پیشتازان مبارزات مسلحانه علیه رژیم پهلوی بود.
در روز ۲۷ دی ۱۳۳۴ سیدمجتبی نواب صفوی رهبر جمعیت فدائیان اسلام و سه تن از یارانش در میدان تیر لشکر ۲ زرهی تهران توسط رژیم سفاک شاه به جوخه اعدام سپرده شدند و پیکرش در قبرستان وادی‌السلام قم به خاک سپرده شد. "
این نوشتار به بررسی زندگی و عمده ترین فعالیت های مبارزاتی شهید نواب صفوی و فداییان اسلام پرداخته است.
 سیدمجتبی میرلوحی صفوی، از روحانیون مبارز و رهبر جمعیت «فدائیان اسلام»، در سال 1303شمسی در محله خانی‌آباد نو و در خانواده‌ای روحانی دیده به جهان گشود. پدرش سیدجواد میرلوحی، به دنبال صدور قانون «لباس های متحدالشکل» ـ 1314 ش. ـ لباس روحانیت از تن بیرون کرد و به عنوان وکیل دعاوی دادگستری مشغول به خدمت شد، اما پس از چندی در پی یک مشاجره سخت، سیلی محکمی به صورت علی‌اکبر داور وزیر عدلیه وقت زد که نتیجه آن گذران محکومیت سه ساله در زندان بود. او چندی پس از گذراندن دوره محکومیت و آزادی از زندان دارفانی را وداع گفت. طی این سه سال سیدمحمود نواب میرلوحی، از بستگان نزدیک سیدمجتبی، عهده‌دار سرپرستی وی بود.
سیدمجتبی در 7 سالگی وارد دبستان حکیم نظامی شد و سپس در مدرسه صنعتی آلمانی‌ها به تحصیل ادامه داد. او همزمان در یکی از مساجد خانی‌آباد نو به فراگیری دروس دینی نیز مشغول شد و پس از خروج رضاخان از کشور به فعالیت های سیاسی روی آورد. سخنرانی وی علیه دولت قوام‌السلطنه در 17 آذر 1321 در حالی که 18 سال بیش نداشت اولین مبارزه وی علیه حکومت پهلوی محسوب می‌شد. در پی این سخنرانی و تهییج دانش‌آموزان دیگر مدارس و همراهی عده‌ای از مردم ناراضی، تظاهراتی در مقابل مجلس شورای ملی علیه قوام برگزار شد که با مداخله و تیراندازی پلیس، دو نفر شهید شدند. این حادثه اثر عمیقی در شخصیت سیدمجتبی گذاشت و او را در راه مبارزه با حکومت پهلوی مصمم‌تر ساخت.
۰ نظر موافقین ۱ ۲۷ دی ۰۲ ، ۰۰:۳۶
ع . شکیبا---۵۱۱

فرار شاه و شادی مردم

سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۳۵۷؛ خروج محمدرضا شاه همراه همسرش فرح از کشور با چهره‌ای گریان، مهم‌ترین خبر امروز به حساب می‌آید.

به گزارش ایسنا، ساعت ۱۳:۰۸ شاه و فرح از طریق فرودگاه مهرآباد، ایران را ترک کردند. در فرودگاه، شاپور بختیار نخست‌وزیر، جواد سعید رئیس مجلس شورای ملی، اردلان وزیر دربار، معینیان رئیس دفتر مخصوص، سپهبد بدره‌ای، سرلشکر نشاط، تیمسار قره‌باغی و عده معدودی از نزدیکان حضور داشتند. شاه هنگام خداحافظی گریان بود.

با فرار شاه از کشور به بهانه خستگی و بیماری و احتیاج به استراحت و معالجه، مردم با حضور در خیابان‌ها و پخش نقل و شیرینی و گل، فرار او را جشن گرفتند. گفته شده قرار است شاه به مصر برود. مردم به محض اطلاع از حرکت شاه، باقیمانده مجسمه‌های محمدرضا پهلوی و رضا شاه را پایین کشیدند و تصاویر مختلفی از امام خمینی در وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی به جای عکس شاه نصب شد.

همزمان با مسافرت شاه، رادیو تهران خبر مسافرت و خروج او از ایران را منتشر کرد. مردم به محض اطلاع از این خبر چهره تهران را تغییر دادند. تمام وسایل نقلیه عمومی و خصوصی چراغ‌های خود را روشن کرده و بوق ممتد می‌زدند. مردم به طور ناگهانی به خیابان ها ریختند و به پایکوبی و شادی پرداختند. نقل و شیرینی و گل از طرف مردم توزیع می‌شد به طوری که بسیاری دکان‌های قنادی و گل‌فروشی‌ها خالی شد. این وضعیت در تمام شهرهای ایران جریان داشت.

شاپور بختیار نخست‌وزیر پس از رفتن شاه اظهار کرد: من به اتکای قانون و به عنوان یک نخست‌وزیر مسئول، از تمام اختیارات و امکانات خود برای جلوگیری از هرج و مرج و تجاوز به حقوق مردم عمل خواهم کرد.

وی همچنین از آغاز بازجویی ارتشبد نصیری رئیس سابق ساواک خبر داد.

مجلس شورای ملی هم پس از ۱۵ ساعت بحث و بررسی پیرامون برنامه دولت بختیار سرانجام ظهر امروز به دولت وی رای اعتماد داد. بختیار در پاسخ به موافقین و مخالفین دولت که در مجلس اظهار نظر کرده بودند، گفت: به زودی لایحه تشکیل دادگاه‌های ملی و لایحه انحلال ساواک تقدیم مجلس خواهد شد.

نخست‌وزیر افزود: آنچه در برنامه دولت من است در اساسنامه جبهه ملی نیز هست و آنچه که جبهه ملی می‌خواهد در برنامه دولت خود آورده‌ام.

وی همچنین سیاست خارجی گذشته را مورد انتقاد قرار داد.

امام خمینی امروز در پیامی ۹ بندی خطاب به ملت ایران، راهپیمایی روز اربعین حسینی را در ۲۹ دی تایید کردند و در اخطاری به نمایندگان مجلس و اعضای شورای سلطنت فرمودند: به وکلای غیرقانونی مجلسین اخطار می‌شود که از رفتن به مجلسین اهتراز کنند و در صورت تخلف مورد مواخذه مردم قرار خواهند گرفت. به کسانی که در شورای سلطنتی غیرقانونی به عنوان عضویت داخل شده‌اند، اخطار می‌کنم که این عمل غیرقانونی و دخالت آنان در مقدرات کشور جرم است و بی‌درنگ از این شورا کناره‌گیری کنند و در صورت تخلف مسئول پیشامدها هستند.

Image result for ‫شاه رفت‬‎

پیشنهاد مطالعه :

نقل خواب یکی از علما در مورد امام خمینی (ره) و کشتن شاه به دستور پیامبر اکرم (ص)

دیو چو بیرون رود فرشته درآید / 26 دی ماه روز فرار شاه خائن

مطالب مرتبط :دهه فجر ، فرار شاه ، امام خمینی(ره)

۰ نظر موافقین ۱ ۲۵ دی ۰۲ ، ۱۵:۵۱
ع . شکیبا---۵۳۰

گلوله را به حنجره نخست وزیر زدم چون به رهبر اسلامی من اهانت کرد

شهادت سربازان دلیر اسلام: بخارایی، امانی، صفار هرندی و نیک‌نژاد( 1344ش)

26 خرداد ماه یادآور سحرگاهی خونین است که رژیم شاه چهار مومن مجاهد را به سبب ایمان به خدا و تعهد به مرجع و فقیه عادل زمان و رهبر انقلاب اسلامی و به جرم دفاع از اسلام ناب محمدی(ص) و اعدام انقلابی حسنعلی منصور که مزدور آمریکا بود، به میدان تیر آوردند تا به خیال خام خود آنها را بکشند و یاران امام خمینی(ره) و اسلام را بترسانند.

اما آنها همانند رهبرشان دلی آرام و قلبی مطمئن داشتند ، و با لبی پر لبخند به شهادت لبیک گفتند و جاودانه تاریخ دارای حیات طیبه شدند و خون پاکشان، شوری دیگر در دل مردم خداخواه آفرید. راهشان آغازگر جهاد مسلحانه‌ای شد که تا پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، اسلحه را در دستان نیرومند مبارزان راه خدا نگه داشت. خداوند آنان را عزت بخشید و دشمنانشان را رسوا و ذلیل کرد و درخت انقلاب اسلامی با خون این شهدا ثمری دیگر گرفت و شاخ و برگش گسترده‌تر شد.
حاج صادق امانی، محمد بخارایی، مرتضی نیک‌نژاد، رضا صفار هرندی و همرزمان دلیر آنها از موتلفه اسلامی، شب سیاه رژیم طاغوتی را با انفجار نور و برق گلوله در هم شکستند و در روزگاری که رژیم ستمشاهی و فراماسونری آمریکایی و انگلیسی وقیحانه رجز می‌خواند که انقلاب اسلامی به بن بست رسیده و رهبر انقلاب دستگیر و به ترکیه تبعید شده، مبارزان راه خدا باید مبارزه را کنار بگذارند و به دنبال زندگی بروند.
در چنین روزگار خفقان و دیکتاتوری، این عزیزان حسنعلی منصور را به درک فرستادند و شجاعانه به شهادت رسیدند. این شهیدان با شهادت خود راه را برای مجاهدان هموار ساختند. هنگامی که طاغوت و طاغوتیان فهمیدند که این شهیدان یک فهرست 83 نفری از مزدوران بیگانه پرست را برای اعدام انقلابی آماده ساخته‌اند به وحشت افتادند و رجزخوانی‌ها به باد رفت. قدرت اسلام و توان یاران خالص امام خمینی(ره) آشکار شد و کاپیتولاسیون آمریکایی از محتوا خالی گردید و دیگر نوبت به کاپیتولاسیون انگلیسی و صهیونیستی نرسید.
منبع: روزها و رویدادها روزهای شمسی/ تهیه و تنظیم دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا- تهران: رامین، ‎۱۳۷۶.

۴ نظر موافقین ۰ ۲۶ خرداد ۰۱ ، ۰۲:۰۸
ع . شکیبا---۶۰۹

شهید آیت الله سعیدی

شهادت آیت الله سعیدی به دست مأموران ستم شاهی پهلوی (20 خرداد 1349 ش)

حضرت آیت‌ الله سید محمدرضا سعیدی در دوم اردیبهشت 1308 شمسی در مشهد چشم به جهان گشود. در کودکی مادرش را از دست داد و تحت نظر پدر مشغول تحصیل شد. پس از تحصیل در حوزه‌های مشهد و قم و استفاده از محضر بزرگانی چون آیت‌ الله العظمی بروجردی(ره) و حضرت امام خمینی (قدس سره) به اجتهاد رسید. مدتی برای تبلیغ اسلام به کویت عزیمت کرد و با شروع نهضت امام خمینی (قدس سره) در سال 1341 شمسی به همراه بسیاری از روحانیون و مردم به فداکاری و مجاهدت در راه اسلام پرداخت. آیت‌الله سعیدی از تصمیم و عزم راسخ امام برای قیام لله و قدرت عجیب و عظیم ایمان و توکل امام نیروی تازه گرفت و راه سراسر رنج و مبارزه و خطر را با میل و اشتیاق انتخاب کرد و از هیچ کوشش و مجاهدتی دریغ نکرد و به فعالیت‌های مختلف پرداخت به گونه‌ای که چندین بار توسط عوامل ساواک دستگیر شد.

در اردیبهشت 1349 شمسی پس از آن که رژیم شاه از سرمایه‌گذاران آمریکایی دعوت کرد تا به اصطلاح در ایران سرمایه‌گذاری کنند و در واقع در یک حرکت استعماری، اقتصاد ایران را کاملا در اختیار آمریکایی‌ها قرار دهند، علمای حوزه علمیه قم با انتشار اطلاعیه‌ای مردم را از این خطر بزرگ مطلع ساختند. در این میان آیت‌ الله سعیدی بر ضد استعمارگران دست به فعالیت‌های شدیدی زد و با انتشار اعلامیه‌ای به زبان عربی خطاب به علمای کشورهای اسلامی، آنها را دعوت به قیام و مخالفت نمود. رژیم شاه که از حرکت پرخروش ایشان به وحشت افتاده بود، ایشان را دستگیر و در قزل قلعه زندانی کرد. این عالم مجاهد در روز چهارشنبه 20 خرداد 1349 شمسی، به جهت انجام شدیدترین شکنجه‌ها بر روی وی، به شهادت رسید.

زندگینامه و مبارزات شهید آیت الله سعیدی

۰ نظر موافقین ۰ ۱۷ خرداد ۰۱ ، ۰۹:۰۶
ع . شکیبا---۲۵۷

هفده شهریور از «ایّام الله» است

یادتان نرود که ما یک ۱۷ شهریور داشتیم. ۱۷شهریور از «ایّام الله» است. و باید یادمان نرود این را. آن قدر شهید دادیم و آن قدر خون دادیم ما آن روز و در مقابل اجانب و در مقابل وابستگان به اجانب. قیام کردند ملت ما و خونشان ریخته شد، لکن پیروز شدیم.

سخنان امام خمینی (ره) در ۱۷ شهریور ۱۳۵۸

اینفوگرافی جمعه خونین در ادامه مطلب ...

۱ نظر موافقین ۰ ۱۷ شهریور ۰۰ ، ۰۰:۵۳
ع . شکیبا---۳۱۹

فرار شاه از ایران

فرار محمدرضا پهلوی از ایران در 26 دی ماه 1357 ش

محمدرضا پهلوی، پس از عدم موفقیت دولت نظامی ازهاری در برقراری نظم و آرامش و رفع اعتصاب‌ها که اقتصاد کشور را فلج کرده بود، به رهبران جبهه ملی روی آورد. پس از ناکامی جمشید آموزگار، جعفر شریف امامی و ازهاری در مهار کردن امواج خشم و نفرت عمومی مردم در جریان نهضت اسلامی، شاه آخرین تیر خود را رها کرد و سعی کرد با انتخاب یکی از اعضای جبهه ملی که به ظاهر از مخالفان شاه باشد، خشم مردم را فرو نشاند. به همین جهت شاپور بختیار به شرط گرفتن اختیارات کامل و خروج شاه از کشور بعد از رای اعتماد مجلسین به دولت، نخست وزیری را پذیرفت.

سرانجام در روز 26 دی سال 1357 شمسی، شاه پس از سالها ظلم و جنایت در حق مردم مسلمان ایران، به همراه همسرش، ایران را به سمت مصر ترک کرد، در حالی که حتی نزدیک ترین حامیان و اربابانش هم از پذیرفتن او امتناع کردند. پس از فرار شاه، ملت با آمدن به خیابان ها و اظهار شادمانی و پخش گل و شیرینی، این پیروزی بزرگ را جشن گرفتند و این زمانی بود که رژیم پهلوی پس از 50 سال حکومت استبدادی، روزهای پایانی عمر خود را سپری می‌کرد؛ چنان که در کمتر از یک ماه پس از فرار شاه، طومار عمر 2500 ساله شاهنشاهی ایران در هم پیچیده شد.

فرار شاه از ایران به زبان ساده

مطالب مرتبط :دهه فجر ، امام خمینی(ره) ، فرار شاه

۱ نظر موافقین ۰ ۲۳ دی ۹۹ ، ۱۱:۵۶
ع . شکیبا---۲۰۰

https://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1397/6/2/8528948_602.jpg

شهادت سید علی اندرزگو (19 رمضان سال 1357 ش)

سید علی اندرزگو، در شامگاه 18 رمضان سال 1357 قمری، برابر با سال 1316 شمسی، به دنیا آمد. وی از مبارزان مسلح مخالف حکومت پهلوی در خلال سال‌های 1342 تا 1357 شمسی و عضو هیئت‌های موتلفه اسلامی بود که با گروه‌های مختلفی ارتباط داشت. وی از پرکارترین فعالان ضدرژیم شناخته می‌شود. وی در روز دوم شهریور سال 1357 شمسی، برابر با 19 ماه رمضان، در درگیری با مأموران ساواک به شهادت رسید.

همسر شهید اندرزگو: تا 3 سال نمی‌دانستم اندرزگو شوهرم است!
۲ نظر موافقین ۱ ۰۲ شهریور ۹۹ ، ۱۰:۰۹
ع . شکیبا---۳۰۹
انقلاب را ندید، اما در راه انقلاب به شهادت رسید

انقلاب را ندید، اما در راه انقلاب به شهادت رسید

20 خرداد ماه 1349 یادآور شهادت عالم و مجاهدی است که اگرچه نتوانست پیروزی انقلاب را در دوران حیاتش ببیند، اما در راه تحقق این انقلاب از جانش گذشت و به عنوان اولین شهید روحانی و مجتهد نام خود را در انقلاب به ثبت رساند.

20 خرداد ماه 1349 یادآور شهادت عالم و مجاهدی است که اگرچه نتوانست پیروزی انقلاب را در دوران حیاتش ببیند، اما در راه تحقق این انقلاب از جانش گذشت و به عنوان اولین شهید روحانی و مجتهد نام خود را در انقلاب به ثبت رساند.

آیت الله سید محمد‌رضا سعیدی در دوم اردیبهشت 1308 در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد که به دلیل از دست دادن مادر در دوران کودکی تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان به کسب علوم اسلامی پرداخت.

وی با حضور در قم در نزد آیت‌الله سید حسین طباطبایی بروجردی و امام خمینی(ره) دروس حوزوی را گذراند و با تلاش‌های فراوان توانست به درجه اجتهاد دست پیدا کند.

آیت‌الله سعیدی هنگامی که در کویت به تبلیغ مکتب تشیع مشغول بود. در سال 41 به دلیل آغاز نهضت روحانیت به رهبری امام خمینی(ره) به قم بازگشت و با فعالیت‌های سیاسی، مبارزات خود علیه رژیم شاهنشاهی را آغاز کرد.

این عالم بزرگوار بارها توسط ساواک به سکوت و خانه نشینی تهدید شد، بر همین اساس فعالیت‌های خود را در روستاهای اطراف تهران متمرکز کرد.

وی در سال 45 به دلیل سخنرانی کوبنده‌ای علیه اسرائیل بیش از دو ماه در زندان ساواک به سر برد و در سال 41 نیز با توجه به ورود تعدادی از سرمایه گذاران آمریکایی به ایران اعتراض خود را با انتشار بیانیه‌ای به زبان عربی نشان داد و علمای کشورهای اسلامی را دعوت به مخالفت کرد.

آیت الله سعیدی پس از اعلام مخالفت خود مجددا دستگیر و به زندان قزل قلعه منتقل شد و در زندان به صورت مشکوکی به شهادت رسید.

وی در زمان اوج خفقان ‌ستم‌شاهی، نگرانی خود را از تنها ماندن امام خمینی(ره) در این انقلاب بزرگ ابراز کرد. امام راحل نیز با دلی آرام تحقق این انقلاب را وعده داد و حتی در یکی از دیدار‌های خود خطاب به آیت الله سعیدی این گونه بیان کرد: من آنقدر از افرادی مثل شما خوشم می‌آید که شاید نتوانم عواطف درونی‌ام را ابراز کنم.

این عالم بزرگ و مجتهد گرانقدر در وادی‌السلام قم در جوار بارگاه حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.

مطالب مرتبط: علما و بزرگان ، شهدای انقلاب ، جنایات شاه

۰ نظر موافقین ۰ ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۱۱:۱۰
ع . شکیبا---۲۴۳

یاد شهید عزیز سید مجتبی نواب صفوی و یاران شهیدش را

در ۲۷ دی ماه گرامی می داریم

http://iusnews.ir/images3/ius/20140325/89592370/564.jpg

خاطرات رهبر معظم انقلاب از شهید نواب صفوی

نواب صفوی به مشهد آمد. او را اولین بار در آنجا بود که شناختم. تصور می کنم سال 1331 یا 1332 بود. شنیدم که او و فدائیان اسلام، به دعوت عابدزاده، وارد مهدیه مشهد شده اند. جاذبه ای پنهانی، مرا به سوی او می کشاند و بسیار علاقه داشتم که نواب را از نزدیک ببینم.


می خواستم به مهدیه بروم، ولی نتوانستم، چون آنجا را بلد نبودم. یک روز خبر دادند که نواب می خواهد برای بازدید طلاب مدرسه سلیمان خان که ما هم جزو طلاب آن مدرسه بودیم، بیاید. آن روز، مدرسه را با آب و جارو مرتب کردیم. هرگز آن روز از یاد و خاطر من بیرون نمی رود و جزو روزهای فراموش نشدنی زندگی من است. مرحوم نواب آمد. یک عده از فدائیان اسلام هم با او بودند که از روی کلاهشان مشخص می شدند، کلاه های پوستی بلندی سرشان می گذاشتند. آن ها دور و بر نواب را گرفته بودند و او همراه با جمعیت وارد مدرسه سلیمان خان شد. راهنمائیشان کردیم و آمدند در مدرس مدرسه که جای کوچکی بود، نشستند. طلاب مدرسه هم جمع شدند. هوا هم گرم بود. نمی دانم تابستان بود یا اوایل پاییز، درست در خاطرم نیست. آفتاب گرمی می تابید. نواب شروع به سخنرانی کرد. سخنرانیش یک سخنرانی معمولی نبود. بلند می شد و می ایستاد و با شعار کوبنده و لحن خاصی صحبت می کرد. من محو نواب شده بودم. خود را از لابه لای جمعیت عبور داده و به نزدیکش رسانده و جلوی او نشسته بودم. همه وجودم مجذوب این مرد شده بود و با دقت به سخنانش گوش می دادم.
موقعی که شربت به من داد، گفت:«بخور! انشاءالله که هر کسی این شربت را بخورد، شهید می شود.»
او بنا کرد به شاه و به انگلیس و این ها بدگویی کردن. اساس سخنانش این بود که اسلام، باید زنده شود، اسلام باید حکومت کند و این هایی که در رأس کار هستند، دروغ می گویند، اینها مسلمان نیستند.
من برای اولین بار، این حرفها را از نواب صفوی می شنیدم و آن چنان، این حرف ها در من نفوذ کرد و جای گرفت که احساس کردم دلم می خواهد همیشه با نواب باشم. این احساس را واقعاً داشتم که دوست دارم همیشه با او باشم.
همان طور که گفتم، آن روز هوا خیلی گرم بود و عده ای که همراه نواب بودند، در قدح بزرگی شربت آبلیمو درست کردند و آوردند که او و هرکسی که آنجا نشسته بود بخورد.

یکی از دوربری های او لیوان دستش گرفته بود و ذره ذره از آن شربت به هر کسی که آنجا بود و شاید صد نفری می شدند، می داد او با شور و هیجان عجیبی این کار را می کرد. اواخر، شربت کم شد و با قاشق به دهان همه می گذاشت. موقعی که به من داد، گفت:«بخور! انشاءالله که هر کسی این شربت را بخورد، شهید می شود.»

۲ نظر موافقین ۲ ۲۷ دی ۹۷ ، ۰۰:۴۲
ع . شکیبا---۱۱۴۷

ویدئوی روایت امام خمینی(ره) از پاسخ جالب آیت‌الله کاشانی به درخواست پهلوی برای کشف حجاب همسرش را مشاهده می‌کنید.

پاسخ آیت‌الله کاشانی به درخواست پهلوی برای کشف حجاب همسرش از زبان امام خمینی«ره»+ فیلم ماجرای کشف حجاب و هتک حرمت به زنان باحجاب به دنبال تصویب قانونی در ۱۷ دی ماه سال ۱۳۱۴ شمسی در ایران باز می‌گردد. قانونی که به موجب آن، زنان و دختران ایرانی از استفاده از چادر، روبنده و روسری منع شدند و اجازه استفاده از هیچ گونه از ملزومات حجاب فوق را نداشتند.

به عقیده تاریخ‌دانان و محققان تصویب این قانون اوج سیاست‌های رضاخان در زمینه تغییر لباس بود که از سال ۱۳۰۷ شمسی آغاز شده بود. این سیاست‌ها واکنش‌هایی از جمله قیام مردم و روحانیون در مسجد گوهرشاد را در پی داشت.

در طول مدت اجرای قانون منع حجاب در آن دوران به بانوان محجبه اهانت‌های فراوانی صورت گرفت و سرانجام این قانون با درخواست و پیگیری مستمر علما و درگیری‌های فراوانی که ماموران گمارده شده از طرف رضاخان برای برداشتن حجاب از سر زنان و دختران محجبه رخ داد،  در سال ۱۳۲۳ در دوره حکومت محمدرضا پهلوی لغو شد.

در ادامه فیلمی کوتاه را مشاهده می‌کنید که در آن حضرت امام خمینی(ره) ماجرای پاسخ آیت‌الله کاشانی به درخواست پهلوی برای کشف حجاب همسرش را نقل کرده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ ۱۷ دی ۹۷ ، ۱۵:۱۵
ع . شکیبا---۳۷۳